شانزدهمین دوره همایش بینالمللی بانوان قرآنپژوه، دیماه سال جاری، مصادف با ایام ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) با توجه به اتفاقات اخیر منطقه با محوریت جبهه مقاومت، اختصاص به بانوان قرآنی این حوزه دارد و منتخبان از کشورهایی نظیر فلسطین، لبنان، عراق، یمن و سوریه انتخاب میشوند. طی برگزاری شانزدهمین دوره همایش بانوان قرآنپژوه از بانوان فعال در عرصههای قرآنی در بخشهای پژوهش، هنری و قاریان و حافظان تجلیل میشود.
مریم جزایری، بانوی قرآنپژوه کشور از جمله این بانوان است. او که دست بلندی در تحقیق و پژوهشهای قرآنی داشته، با انجام تحقیقات فراوان توانسته است به بسیاری از شبهات و سخنان مغرضان اسلام و قرآن در رابطه با زنان پاسخ دهد. طی گفتوگویی بیشتر با او آشنا میشویم.
ابتدا خودتان را معرفی کنید و در ادامه در مورد سوابق فعالیتهای قرآنی خود توضیح دهید.
بنده مریم جزایری، آخرین فرزند از یک خانواده فرهنگی هستم که روز ۱۷ تیرماه سال ۴۴ متولد شدم. مادرم با اینکه خانهدار بود، اما اهل مطالعه بوده و سواد قدیم را داشت. ایشان فرزندان خود را از همان کودکی به کتابخوانی علاقهمند و همواره ما را به خواندن کتاب ترغیب میکرد. پدرم مدیریت مدارس پسرانه را در آموزش و پرورش برعهده داشت و ما با وجود روحیات فرهنگی و اخلاقمحوری پدر، در فضایی فرهنگی همراه با مهر و عاطفه رشد کردیم. بنده که فرزند کوچکتر خانواده بودم، هم از محبت والدین و هم از مهر و محبت خواهر و برادر بزرگتر خود برخوردار بودم و این موضوع توفیقی بود که دوران کودکی بسیار خوبی را برایم ایجاد کرد.
دوران نوجوانی بنده با انقلاب اسلامی همزمان شد؛ در آن دوران با توجه به شرایط خانوادگی خود، زندانیان متعددی در زندان ساواک داشتیم به ویژه خواهر بزرگ من که در دوران بارداری دستگیر و مجبور شد تا فرزند خود را در حالیکه سه روز بیشتر نداشت، با تعهدی که پدرم به ساواک داد، به ایشان بسپارد. این مسئله باعث شد تا من به اجبار مدت زیادی از درس فاصله گرفتم. البته چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجدداً در سال ۵۸ وارد مدرسه شده و دوران دبیرستان را ادامه دادم. پیش از انقلاب اسلامی در کانون پرورش استعدادهای درخشان برگزیده شده بودم، اما به دلیل اینکه محیط مناسب و سالمی نداشت، از ورود بدان صرف نظر کردم.
فعالیتهای قرآنی را چگونه و از چه زمانی آغاز کردید؟
سال ۶۲ همزمان با برگزاری اولین کنکور پس از انقلاب اسلامی، موفق به قبولی در رشته الهیات شده و وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شدم. زندگی دانشجویی بنده همزمان با دوران جنگ و دفاع مقدس گذشت که در این مسیر از راهنماییهای برادر شهیدم بهرههای فراوانی بردم. بعد از اینکه در سال ۶۶ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدم، به دلیل ازدواج و تشکیل خانواده که حاصل آن نیز سه فرزند بود، از تحصیل بازماندم و بین دوره کارشناسی تا کارشناسی ارشد مدت زیادی حدود ۱۱ سال فاصله افتاد.
سال ۷۷ بود که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده و با رتبه ۹ پذیرفته شدم و دو سال بعد موفق به کسب مدرک کارشناسی ارشد شدم. پس از این دوران و همزمان با رشد فرزندان، وقت این رسیده بود که به آنها برای تحصیل در مقاطع بالاتر کمک کنم و این موضوع باعث شد تا وارد مقطع دکترا نشوم. فرزندان بنده هر کدام در رشتههای مختلفی تحصیل کرده و فارغالتحصیل شدند که این مسئله همزمان با آغاز دوران بازنشستگی من بود. بعد از بازنشستگی و در سن ۵۰ سالگی به فکر ادامه تحصیل در مقطع دکتری افتادم. سن و سال من برای بسیاری از اساتیدی که در جلسه مصاحبه دکترای من شرکت داشتند، جالب بود.
البته پس از آن نیز به دلیل نوهدار شدن و دیگر مشکلات زندگی مجددا مدتی از تحصیل بازماندم اما به هر حال توانستم در مقطع دکترای الهیات دانشگاه قم پذیرفته شده و تحصیلات خود را تکمیل کنم. البته انس با قرآن انگیزه فراوانی برای ادامه تحصیل در بنده ایجاد کرد؛ چراکه ادامه تحصیل در این مقطع توان زیادی میطلبد و نیازمند ممارست فراوانی است. تحصیل در این مقطع باعث شد تا مطالعات قرآنی پراکنده خود را به صورت آکادمیک و منظم ادامه دهم.
بنده بدون هیچگونه انگیزه مادی ادامه تحصیل داده و مدرک دکترا را به دست آوردم. خوشبختانه وضعیت تربیت قرآنی در خانواده ما به نحوی بود که بسیاری از سنتهایی که بعد از انقلاب در کشور پایهگذاری شد، پیش از انقلاب نیز به صورت سنتی در خانواده پدری بنده رایج بود. برای مثال مراسم جشن تکلیف من سال ۵۳ در ۹ سالگی برگزار شد. در آن زمان چیزی به نام جشن تکلیف در فرهنگ جامعه وجود نداشت، اما در خانواده پدری ما معمولا یک مهمانی افطار برای دختر یا پسری که اولین بار روزه را به صورت شرعی میگرفت و به سن تکلیف میرسید، برگزار میکردند. البته در این میان هیچگونه فشار و تحمیلی از جانب والدین من برای مسائل مذهبی وجود نداشت یعنی ما هیچ وقت نه به حجاب و نه به اقامه نماز مجبور نبودیم. فضای خانوادگی ما بسیار شیرین بود و آنچنان به الگوهای عملی و اخلاقی والدینمان علاقهمند بودیم که با ذوق و شوق به سمت اعمال مناسک شرعی رفته و آنها را با لذت فراوان انجام میدادیم.
به یاد دارم که در فصل زمستان گاهی پدرم برای نماز صبح ما را بیدار میکرد و این کار را چنان به زیبایی و با بیان نوعی تمثیل انجام میداد که ما با اشتیاق از خواب و رختخواب گرم برخاسته و برای اقامه نماز در حیاط وضو میگرفتیم. این عمل پدرم باعث ایجاد انگیزه بالا در ما شده و هر یک از ما با روحیهای قوی به نماز میایستادیم. البته مادر بنده نیز به دلیل سردی هوا اجازه نمیداد که ما برای وضو به حیاط برویم و خود با مقداری آب گرم از ما برای وضو پذیرایی میکرد. بنده و خواهرم همپای مادر در جلسات مسجد شرکت میکردیم. گاهی در مساجد، بانوان مسنی بودند که با بداخلاقی مانع علاقهمندی ما به شعائر مذهبی میشدند اما به هر حال با تشویق و ترغیب والدین در این مسیر باقی مانده و امیدواریم همیشه در این راه باقی بمانیم.
نباید نوجوانان را دفع کنیم و باید اجازه دهیم تا با سلایق مختلف وارد حوزه دین شوند. این موضوع باعث میشود تا بعدها خود ایشان راه و رسم زندگی صحیح را بیاموزند. باید به گونهای با نوجوانان و جوانان کار کنیم تا مغز دین را به خوبی درک کرده و به دنبال ظواهر نروند تا خدایی ناکرده برداشت بدی از دین نداشته باشند.
در رابطه با پژوهشهای قرآنی خود توضیح دهید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسائلی در ذهن بنده و دیگر جوانان آن روزگار شکل میگرفت که پاسخ مناسبی برای آنها پیدا نمیکردیم و احساس میکردم که باید به دنبال پاسخ این سؤالات بروم. گاهی این شبهه در ذهن جوانان ایجاد میشد که برای مثال نوعی تبعیض در ظاهر برخی آیات الهی میان زن و مرد وجود دارد و باید بدانها پاسخ داد. یکی از دلایلی که باعث شد تا بنده رشته الهیات را انتخاب کردم، همین شبهات و پرسشها بود.
در دوران تحصیل خود با حدیثی از امام رضا(ع) آشنا شدم که فرموده بودند: «کمال انسان و بالاترین کمال او، عالم شدن در دین و صبر در بلا و اندازهگیری در زندگی است». این حدیث رضوی تأثیر فراوان و عمیقی در من گذاشت. همین حدیث اولین گام من برای بررسی چالشهای پژوهشی و تحقیق و بررسی آنها بود. این زمینه فکری، باعث ورود بنده به تحصیلات آکادمیک دانشگاهی در رشته الهیات بود. مواجهه با این چالشهای ذهنی و جای خالی پژوهشهای مختلف در رابطه با بانوان باعث شد تا به تحقیق و پژوهش در این زمینه بپردازم. بهرهگیری از تفاسیر مختلف برای دریافت پاسخهای ذهنی باعث شد تا پژوهشهای بیشتری در مسیر خود انجام دهم.
یکی از برکات زندگی من اسکان در مجتمعی مسکونی متعلق به دانشگاه ابوریحان زیر نظر دانشگاه تهران بود که در این دوران که مصادف با ماه رمضان بود، با چند نفر از بانوان ساکن در این مجتمع قرار گذاشتیم تا در ماه رمضان به قرائت قرآن بپردازیم. در این جلسات بود که علاوه بر قرائت قرآن، احکام فقهی و اخلاقی را نیز برای یکدیگر بیان میکردیم. خبر برپایی این جلسات اندک اندک به همسایگان رسیده و روز به روز بر تعداد افراد این جلسه قرآنی افزوده شد. این جلسات قرآن کمک زیادی کرد تا فضای این مجتمع مسکونی که ساکنان آن چندان در قید و بند مسائل شرعی نبودند، تغییر کند. در این جلسات که بعدها مورد تأیید دانشگاه ابوریحان نیز قرار گرفت، بسیاری از سؤالات بانوان پاسخ داده شد و بحثهای مربوط به بانوان و سخنرانیها در رابطه با نقش بانوان در تاریخ اسلام و ... ارائه میشد.
در همین جلسات بود که پاسخ سؤالات در رابطه با نگاه قرآن به زنان را دریافت کردم. بسیاری از شبهاتی که در رابطه با ظاهر آیات قرآن کریم و نادیده گرفتن حق زنان مطرح میشود، نادرست است و اگر به شرایط زمان نزول آیات بنگریم، مشاهده میکنیم که قرآن کریم یکی از مترقیترین قوانین انسانی است که از جانب خداوند و با رعایت تدریجی حقوق زنان بیان شده است. در هیچ آئینی این حد و حدود برای احیای حقوق زنان وجود ندارد. مشکل اینجاست که ما در همان پلکان اول باقی مانده و زمینههای بهروزآوری مفاهیم آیات الهی را فراهم نکردیم. البته کارهایی در این زمینه صورت گرفته اما سرعت آن بسیار کند است. در این میان حساسیتهای موجود از سوی قرآنپژوهانی که نگاه مردانه به تفاسیر دارند نیز مزید بر علت شده و سرعت پژوهشهای قرآنی در این حوزه را کند میکند. باید اتهاماتی که به ساحت مقدس اسلام و قرآن کریم در مورد اجحاف در حقوق زنان زده شده است را بزداییم و ساحت قرآن را از این گونه شبهات منزه بدانیم. همگان باید بدانند که قرآن کریم راه پیشرفت را برای زن و مرد باز گذاشته است.
از نتایج پژوهشهای قرآنی تا چه میزان در جامعه و سیاستگذاریها استفاده میشود؟
بنده اگر به این سؤال پاسخ مثبت و قاطع بدهم، خیلی مطابق با حقیقت نبوده است. لذا بنده حد وسط را گرفته و اینگونه عنوان میکنم که شاید بتوان گفت متاسفانه در رابطه با تأثیر عملی پژوهشهای قرآنی در جامعه موفق نبودهایم. علت آن نیز این است که ما آنطور که باید جایگاه زن در اسلام را نشناختهایم. در حوزه مطالعات قرآنی به صورت مطلق فارغ از اینکه در چه حوزهای باشد، آثار زیادی داریم و همچنان بر این باور هستم که ظهور انقلاب اسلامی تحول فراوانی را در این زمینه ایجاد کرد، یعنی نگاهها را به سمت اسلام و بهویژه به سمت تشیع جلب کرد و دامنه علوم و تحقیقاتی که در حوزه مطالعات قرآنی وجود دارد نیز گسترده شد. همین که افراد غیر مسلمان فراوانی در این حوزه به تحقیق و پژوهشهای قرآنی میپردازند، دلیل بر توسعه امر قرآن کریم و تأثیر انقلاب اسلامی در این مسئله است. حوزه قرآن کریم هیچگاه خالی از توجه غربیها و غیر مسلمانان نبوده است.
بسیاری از پژوهشهای انجام شده بر قرآن کریم از سوی آلمانیها بوده و بعدها نیز تحقیقات آنها به انگلیسی و فارسی ترجمه شده است. البته گاهی این پژوهشها حالت مغرضانه داشته است. خاورشناسانی که در جهت تضعیف اسلام قلم زدهاند، با استفاده از برداشتهایی که مطلق انگاشته شده، دیدگاه تبعیضآمیزی را به اسلام نسبت دادهاند. جای تأسف است که میزان پژوهشها و تحقیقات قرآنی غربیها به مراتب بیشتر از مسلمانان بوده است. امروز وقت آن رسیده که بدون اینکه نسبت به دیگران موضع بگیریم، تعصبات مذهبی را کنار گذاشته و به تحقیق و پژوهشهای قرآنی بپردازیم.
البته این فعالیتها کم و بیش آغاز شده و بعضا گروههایی از دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان در کنار یگدیگر به بررسی نسخههای خطی قرآن میپردازند. داشتن دیدگاه پژوهشی و پدیدارشناسی به موضوع قرآن کریم بسیار مهم است. از زمانی که زمینه ارتباطات مجازی در دنیا فراهم شده، دامنه و گستره پژوهشهای قرآنی نیز بیشتر شده است و امروز کمتر جامعهای وجود دارد که با اسلام به عنوان یک دین آسمانی آشنا نباشد. البته متأسفانه پروپاگاندایی از جانب برخی مغرضان وجود دارد که ممکن است چهره مخربی از اسلام را به نمایش گذارد، اما به همان نسبت، امکان دسترسی به اطلاعات صحیح و دقیق از قرآن و اسلام در فضاهای ارتباطی و مجازی وجود دارد. امروز اسلامگرایی در کشورهای غربی یکی از دستاوردهای همین پژوهشهای قرآنی بوده است و بسیاری از افراد برجسته در سطح دنیا زمانی که با مباحث قرآنی آشنا میشوند، با نگاه مثبتی به این آئین الهی مینگرند. این موضوع یکی از برکات و دستاوردهای پژوهشهای قرآنی است.
برگزاری همایش بانوان قرآنپژوه را چگونه ارزیابی میکنید؟
قرآن برای ما که به آن باور داریم، قداست بالایی دارد و لذا هر حرکتی برای معرفی کلام خداوند نیز مقدس است. کسانی که در زمینه هنرهای مختلف قرآنی تلاش میکنند، اگرچه ممکن است با این فعالیتها از لحاظ اندیشهای چیزی به دادههای قرآنی اضافه نشود، اما تمامی این هنرها در راستای معرفی قرآن کریم به جهانیان انجام میشود و مقدس است. اما در حوزه پژوهش، قرآن کتابی نیست که ما را برای سرگرم کردن به سمت خود بطلبد. قرآن برنامه زندگی ماست که نسبت به زمان نزول خود، ورژن بسیار پیشرفتهای داشته و نباید اجازه دهیم که این ورژن نورانی در فضایی غبارآلود قرار گیرد. متأسفانه امور فرهنگی دیربازده هستند و نمیتوان طی شش ماه و یک سال باعث ایجاد تحول شد. جهاد تبیین زمینه مناسبی برای ترویج فرهنگ قرآنی در زندگی افراد به ویژه بانوان فراهم میکند. باید از جهاد تبیین استفاده کنیم تا اولاً ضرورتهای جامعه مشخص شود و ثانیا ساز و کارهای قرآنی را بهروزرسانی کنیم.
در این زمینه باید الگوهایی که در جهان اسلام وجود دارند را به خوبی شناسایی و عرضه کنیم. یکی از بهترین نمونهها به عنوان الگوی قرآنی برای بانوان، حضرت زهرا(س) است. امروز متأسفانه در عزاداریها فقط به مظلومیت ورنجهای حضرت زهرا(س) میپردازیم، اما به اقتدار ایشان در جامعه و همراه کردن بانوان با خود برای دفاع از ولایت اشاره نمیشود. اگر به این الگوی بینظیر پرداخته شود، جامعه زنان بالنده خواهد شد.
شناسایی بانوان نمونه باید یکی از برنامههای جامعه ما باشد. امروز برخی از نهادهای بینالمللی این کار را انجام داده و هر سال تعدادی از بانوان تأثیرگذار جهان را معرفی میکنند. متأسفانه برخی تنگنظریها باعث شده است تا بانوان جامعه به جایگاه شایسته خود دست پیدا نکنند. امروز در حوزههای قرآنی و ... بانوان توانمندی هستند که اعتماد به ایشان، اثرگذاری آنها در جامعه را دو چندان میکند. امیدوارم روزی علما و فقهای جهان اسلام برخی موانع دست و پاگیر که هیچ جایگاه قرآنی نیز ندارند را کنار زده و زمینه را برای درخشش بانوان جهان اسلام فراهم کنند.
نظر شما