حجتالاسلام و المسلمین علی نصیری؛ استاد درس خارج حوزه علمیه، اول دی ماه در ادامه سلسله جلسات تفسیر سوره بقره به آیه ۱۱۴ این سوره «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَیٰ فِی خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ ۚ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است:
در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) در ذیل این آیه شریفه آمده است: و هو خیار مساجد المؤمنین فی مکه. در این که مراد خدا از من اظلم کیست اختلاف وجود دارد و مسیحیان، یهودیان، مسلمین، مشرکین و ... را بیان کردهاند. در این روایت امام عسکری(ع)، ایشان فرمودند مراد مساجد دوره رسالت آن هم در مکه است لذا مشرکین خطاب آیه هستند زیرا پیامبر(ص) را وادار کردند که از مکه و جوار مسجدالحرام خارج شوند.
شیخ طوسی نظراتی که آیه را به عصر رسالت برمیگرداند برنمیتابد و دلیل محکمی هم دارد و آن مسئله بافتار است که بنده هم به این دلیل توجه زیادی دارم؛ آیات قبل برای یهود و نصارا است و آیات بعد هم دوباره درباره همین فرق است یعنی ۸۵ آیه در مورد یهود و نصاراست لذا نمیشود ناگهان بحث به مشرکین برگردد. البته میتوان آن را طوری معنا کرد که در عین بازگشت به یهود و نصارا به مشرکین هم برگردد که طبرسی هم این مسیر را رفته است.
مصداق تخریب مسجد
مراد از خرابی مساجد هم این نیست که لزوما کسی با بلدوزر مسجد را خراب کند و همین که مساجد خلوت شوند و درهای آن بسته باشد یا بت پرستیده شود، ویران است و در روایات هم به آن اشاره شده است که در آخرالزمان این وضع برای مساجد ایجاد میشود. در ادامه هم بحث از خوف مطرح است که باز دو تعبیر در مورد آن وجود دارد یکی خوف تکوینی یعنی خدا در دلشان خوف ایجاد میکند از این که به مسجد بیایند یا از پیامبر(ص) خواسته است که اگر به مسجد آمدند باید با حالت پرداخت جزیه بیایند.
حال برگردیم به خود آیه؛ در دوره معاصر با وجود احترامی که به همه تفاسیر داریم کمتر تفسیری است که گرهی را باز کرده باشد؛ البته تفسیر تسنیم را اگر نداشتیم خیلی خیلی باید غمگین بودیم زیرا جوانب متعدد آیات بررسی و آراء و انظار مختلف آمده است لذا خدمت بزرگی به عالم تفسیر کرده است.
آیه مورد بحث از جهت بافتاری اینگونه است؛ آیه ۱۱۳ در مورد یهود و نصارا و انعکاس نظرات این دو گروه نسبت به گروه دیگر و بحث قبله و ... است. آیه ۱۱۵ هم در مورد یهود و نصاراست و تا آیه ۱۲۲ این روند ادامه دارد بنابراین چه معنایی دارد که خداوند ناگهان آشفته سخن بگوید و از یهود و نصارا به مشرکین التفات کند؛ اگر بگوییم دیگران قرآن را تنظیم کردهاند درست است ولی ما معتقدیم اینطور نیست.
از جهت بافتار درونی چهار یا پنج جمله در آیه وجود دارد؛ اولین جمله تا خرابها؛ جمله دوم تا خائفین؛ جمله سوم تا خزی و جمله چهارم تا انتهای آیه است. از نظر منطق چیدمانی ابتدا گزارش کرد و توصیف داد؛ ومن استفهام است ولی خبر از ستمکارترین فرد داد؛ خود این گزارش اشاره به یک حقیقت خارجی دارد. و من اظلم در دو مورد دیگر از قرآن هم به کار رفته است که مراد قرآن آن است که از نظر خدا سه کار بالاترین ستم است؛ یکی ممانعت از یاد خدا، دوم افترا بر خدا و سوم کتمان حقایق الهی. پس مرحله اول در آیه توصیف است.
مرحله دوم قیاس است یعنی هر کسی منع از مساجد الهی کند باید سایه خوف و ترس بالای سر او باشد. سپس این قاعده را چند مرحله کرد؛ اول اینکه من حتما کاری میکنم که اینها در دنیا گرفتار خواری و عذاب شوند و در آخرت هم عذاب الیم الهی نصیب آنان شود. به تعبیر دیگر اینکه اگر کسی از یاد خدا ممانعت کند سه عذاب و گرفتاری خواهد داشت؛ اول اینکه باید با خواری و ترس وارد مساجد شود؛ دوم خزی و خواری در دنیا و سوم عذاب در آخرت.
در آیه فهم دو موضوع مشکل دارد؛ اول من اظلم و دیگری خوف. ابن عباس و مجاهد گفته است رومیان با بیتالمقدس درگیر شدند و قصد داشتند بیتالمقدس را خراب کنند تا به دوره عمر رسید که بر آنها غلبه کرد و آنها دیگر نمیتوانستند وارد بیتالمقدس شوند مگر با خوف؛ این در حالی است که در روایت امام عسکری(ع) بحث در مورد مکه بود و اینکه قریش کافر مانع ورود پیامبر(ص) به مسجدالحرام شدند. حسن و قتاده گفتهاند بختالنصر مراد است که بیتالمقدس را خراب کرد.
طبری گفته است اگر آیه را به تخریب مسجدالحرام معنا کنیم با بافتار سازگار نیست زیرا مشرکین بیتالحرام را تخریب نکردند ولی طبرسی معتقد است که میتواند این تخریب، معنوی و محتوایی باشد. البته چون دو مسجد یعنی بیتالحرام و بیتالمقدس دو مصداق بیان شده است برای جمع بین این دو گفتهاند میتوان مراد از مساجد را محلهای سجده بدانیم.
زبان قرآن، زبان عرف عام نیست
یک تعبیری شاید خیلی بین ما تکرار میشود و آن اینکه زبان قرآن زبان عام عرف است ولی همیشه اینطور نیست بلکه قرآن مبتکر روش خاص هم هست. خداوند از روشهای رایج مخاطبان بهره گرفت ولی در مواردی خودش روش داده است. درباره خدا اینطور نیست که طابق النعل بالنعل از روش زبانی عرف تبعیت کند بلکه گاهی مشی متفاوتی را اتخاذ کرده است.
امام(ع) فرموده است که میدانید چرا قرآن را نمیتوانیم بفهمیم؛ زیرا آیات قرآن صرفا با قواعد محاوره قابل فهم نیست مانند برخورد قرآن با عرب جاهلی که فرهنگ را گرفت ولی آن را بازسازی کرد. قرآن کریم فرموده است: «وَإِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً ۖ نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِینَ» خداوند فرهنگ آلوده جاهلی را گرفت که هزار خرابی داشت و آن را به فرهنگ مطبوع تبدیل کرد.
نظر شما