قدس؛ در ابتدای امر و پس از مدتها کش وقوس سیاسی، اخباری از موفقیت تلاشها برای کاهش مناقشات میان دو همسایه با میانجیگری یک کشور ثالث(چین) به گوش رسید و متعاقب آن سفر غیرمترقبه «محمد صادق خان» به کابل و ملاقاتهای گسترده او با مقامات امارت مورد توجه قرار گرفت؛ به ویژه آنکه با استقبال خوبی نیز از جانب طالبان مواجه شد. با این حال حمله هوایی گسترده پاکستان به عمق خاک افغانستان که مقارن با این سفر انجام گرفت و با تلفات سنگینی نیز توأم شد، به یکباره شرایط را بههم ریخت، به طوری که اکنون کار به جایی رسیده است که درگیریهای شدیدی میان دو طرف در امتداد بخش وسیعی از نواحی مرزی به وجود آمده و کشتهها و زخمیهای دیگری از هر دو طرف بر جای گذاشته است.
اگرچه وقوع چنین درگیریهایی در نواحی مرزی دو کشور مسبوق به سابقه بوده و مسئله تازه ای نیست، اما آنچه دوره اخیر را متمایز میکند، مداخله مستقیم و رسمی طالبان در مناقشه است؛ چنانکه وزارت دفاع طالبان برای اولینبار و در بیانیهای رسمی، از حمله به اهدافی در آن سوی خط فرضی (خط مرزی دیورند) خبر داد و آن را واکنشی به حملات هوایی اخیر پاکستان به خاک افغانستان عنوان کرد.
منازعهای که هیچیک از طرفین خواهان تشدید آن نیستند
اما درگیریهای کنونی میان پاکستان و طالبان در شرایطی بالا گرفته است که به نظر میرسد هیچیک از طرفین در موقعیتی نیستند که نسبت به تداوم آن تمایلی داشته باشند. در پاکستان دولت و ارتش گرفتاریهای چندجانبهای دارند. اوضاع دولت در مواجهه با مخالفان سیاسی به نقطه بحرانی خود رسیده است و ارتش نیز در پایین نقطه محبوبیت مردمی خود از زمان تأسیس پاکستان قرار دارد. از سوی دیگر پاکستان با چالشهای اقتصادی بزرگی مواجه شده و دولت در آستانه ورشکستگی کامل قرار دارد؛ بنابراین مذاکره و تنشزدایی با طالبان مزایای چندجانبهای در ابعاد کمک به تمرکز هر چه بیشتر بر ثبات سیاسی در داخل و اجرای طرحهای کلان اقتصادی منطقهای که با ماهیت حمایت از طالبان توسط پاکستان در طی چند دهه اخیر شکل داده است را به همراه دارد.
به نظر میرسد در آن سو طالبان هم خواهان گفتوگو و رفع تنش با پاکستان است، چرا که این موضوع با رویکردهای سیاست خارجی اقتصادمحور آنها هماهنگی بیشتری دارد، جایگاه آنها را در منطقه و جهان و بهویژه در نزد همسایگانی چون چین، ایران و روسیه تثبیت میکند و از تمرکز بر شیوه حکمرانی آنها در داخل میکاهد.
منازعهای که میتواند مسیر و آینده گفتوگوها را تعیین کند
بنابراین در شرایطی که تشدید منازعه منافع هیچ یک از طرفین را تأمین نمیکند و هر دو طرف نیز علائم مثبتی را برای گشودن باب مذاکره ارسال کردهاند، این تشدید تنشها میتواند چه مفهومی داشته باشد؟
در مورد اقدام تنشزای پاکستان، یعنی حمله هوایی به خاک افغانستان همزمان با حضور نماینده ویژه این کشور در کابل، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. در حالی که برخی آن را به اختلافنظرها و مواضع درونی میان دولت و ارتش این کشور در رابطه با «تی تی پی» و طالبان افغانستان نسبت میدهند، دیدگاه غالب آن است که این اقدام به نوعی ارسال پیام به طالبان در مورد مسیر و اهداف مذاکره (جدا کردن حساب طالبان از تحریک طالبان پاکستان) و در عین حال نمایشی برای «مذاکره از موضع قدرت» بوده است. اما واکنش شدید طالبان که به پذیرش درگیری رسمی و مستقیم با پاکستان منجر شده است، در بستر پیچیدهتری قابل توجیه است. از یک سو ضعف نظامی طالبان در برابر پاکستان و بهویژه در محافظت از حریم هوایی افغانستان، این ضرورت را بهوجود میآورد که طالبان در راستای نمایش اقتدار و جلبنظر افکار عمومی تحرکی از خود نشان دهند.
در وهله دوم، شرایط مناطق مرزی و بهویژه درهم تنیدگی قومی و قبیلهای پشتونها در دو طرف مرز، ممکن است حسی از همدردی و همراهی با تحریک طالبان پاکستان و ابراز خشم نسبت به اسلام آباد را بهوجود آورده و طالبان را نیز به مداخله مستقیم ناچار ساخته باشد. به این موارد باید نظر پشتونها و امارت در مورد عدم رسمیت خط مرزی دیورند را نیز اضافه کرد؛ همانگونه که در بیاینه وزارت دفاع طالبان، از حمله به دشمن در آن سوی «خطوط فرضی» سخن به میان آمده است.
اما باوجود اینکه برخی عوامل و پیچیدگیها در بالا رفتن تنشهای کنونی میان پاکستان و طالبان نقش داشتهاند، در نهایت با توجه به بیمیلی دو طرف به تشدید منازعه و استقبال آنها از گشایش باب مذاکرات، شاید بتوان این تحرکات را در راستای مقدماتی برای تعیین مسیر و تحمیل شرایط مذاکراه به دیگری ارزیابی کرد.
خبرنگار: میراحمدرضا مشرف
نظر شما