تحولات منطقه

فیلم‌های کمدی همیشه جزو فیلم‌های پرطرفدار در بین مخاطبان بوده است. در ایران هم ژانر کمدی از این قاعده مستثنی نبوده است. هر سال فیلم‌های کمدی در رده‌بندی پرفروش‌ترین فیلم‌های سال دیده می‌شدند.

نگاهی به آخرین آمار سمفا و برتری فروش فیلم‌های کمدی / چرا فقط فیلم‌های کمدی می‌فروشند؟
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

در سال‌های اخیر با نگاهی به جدول پرفروش‌ترین فیلم‌ها می‌توان به سادگی به این نتیجه رسید که فیلم‌های کمدی از شانس بیشتری برای موفقیت در گیشه برخوردار هستند. این استقبال باعث شده تا تهیه‌کننده‌ها و سرمایه‌گذارها بیش از هر چیز به ساخت فیلم‌های کمدی اهمیت دهند و آثاری از این دست در سینمای ایران بیش از دیگر آثار ساخته شود.

سفر در زمان از سال ۵۷ تا کنون

اگر نگاهی گذرا به فیلم‌های سینمایی کمدی پس از سال ۵۷ بیندازیم می‌بینیم که:

در سال ۱۳۶۰ فیلم کوتاه «خانه آقای حق‌دوست» اثر محمود سمیعی به شکل صامت برای تلویزیون تهیه شد. علی حاتمی به‌همراه محمد متوسلانی نیز فیلم «جعفرخان از فرنگ برگشته» را ساخت.

در سال ۱۳۶۳، فیلم‌های «خانه آقای حق‌دوست» و «مردی که زیاد می‌دانست» اثر یدالله صمدی، در جشنواره سوم فجر به نمایش درآمدند؛ و «مردی که زیاد می‌دانست»، جایزه بهترین کارگردانی را به دست آورد. امروز از «مردی که زیاد می‌دانست» به‌ عنوان اولین کمدی بعد از انقلاب اسم برده می‌شود.

به طور کلی در دهه ۶۰ شاهد ساخت فیلم‌هایی چون «کفش‌های میرزا نوروز»، «اجاره‌نشین‌ها»، «حاجی واشنگتن» و «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «ای ایران» و... بودیم.

روال کمدی‌سازی به همان کیفیت که در دهه ۶۰ آغاز شده بود، در دهه ۷۰ با فیلم‌هایی مثل «همسر»، «مرد عوضی» و «مومیایی ۳» رسید. در دهه ۸۰ ولی سبک کمدی‌های تلویزیونی وارد سینما شد. کلاه‌قرمزی و سروناز پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۸۰ بود. «توکیو بدون توقف»، «مارمولک»، «مکس»، «آتش‌بس»، «اخراجی‌ها» و... در این دهه ساخته شدند.

دهه ۹۰ نیز ژانر کمدی مانند سابق آثار بسیاری را در سالن‌های سینما به خود دید. اما هر چه که می‌گذشت فیلم‌های این ژانر از لحاظ محتوایی سطحی‌تر و شوخی‌های مورد استفاده در آن‌ها مبتذل‌تر می‌شد. در این دهه «نهنگ عنبر» و «هزارپا»، «مصادره»، «لونه زنبور» و «قانون مورفی»، «رحمان ۱۴۰۰» و فیلم‌هایی از این دست ساخته شدند.

اما هر چه به اواخر دهه ۹۰ نزدیک‌تر می‌شدیم منتقدان بیش از پیش درباره محتوای سطحی این فیلم‌ها و شوخی‌هایی که دیگر رو به ابتذال می‌رفتند سخن می‌گفتند. عجیب آنکه مردم همچنان از فیلم‌های کمدی استقبال می‌کردند و فروش گیشه خوبی را برای این دست فیلم‌ها به ارمغان می‌آوردند.

البته باید گفت در سالهای پایانی دهه نود و موج جدیدی که در سینمای ایران راه افتاد دیگر حضور علی صادقی‌ها و رضا داوودنژادها و چند بازیگر کمدی دیگر تضمین فروش هنگفت آن فیلم نیست. کارگردانی چون آرش معیریان در همان ژانر گیر کرده ولی فیلم‌هایش دیگر فروش زیاد گذشته را ندارند و آثاری چون زن‌ها فرشته‌اند و دم‌سرخ‌ها و فوتبالی‌ها و... یا به سینمای خانگی راه یافته‌اند و یا فروششان در گیشه آنقدری بالا نمی‌رود. البته میتوان به این نکته هم توجه کرد که در چندان سال اخیر به موازات فیلم های کمدی فیلم هایی با مضمون اجتماعی هم به فروش خوبی دست پیدا کرده‌اند و شاهد استقبال مخاطبان از این نوع سینما هم هستیم که جای امیدواری دارد. فیلم‌هایی چون ابد و یک روز، متری شش و نیم، سرخپوست و چندین اثر جدی و قوی دیگر فروش خوبی در سینما تجربه کردند و به نظر می‌رسد مخاطب جدی‌تر سینما با سینمای ایران آشتی کرده است.

فیلم های جدی و مخاطب خاص!

گرچه «بحران مخاطب در سینمای ایران» به عنوان یک چالشی جدی در یکی دو دهه اخیر مطرح شده و در محافل و نشست‌های گوناگون سینمایی درباره آن گفت‌وگوهای زیادی صورت گرفته اما این سکه یک روی دیگر هم داشته و آن فروش نسبتا خوب فیلم‌های کمدی بوده که با وجود اینکه تا حدودی نگرانی سویه کمی این بحران را کم می‌کند اما با بحران دیگری پیوند می‌خورده و آن هم تنزل سطح سلیقه مخاطب و عدم گرایش او به فیلم‌های جدی‌تر بوده است.

با این حال نمی‌توان فیلم‌های کمدی را هم در عمق محتوایشان فیلم‌های غیر جدی دانست که چه بسا بسیاری از فیلم‌های مهم تاریخ سینما که واجد تفکر و اندیشه بوده‌اند در ژانر کمدی ساخته شده‌اند یا از سوی دیگر دست‌کم در سال‌های اخیر شاهد فروش فیلم‌های بوده‌ایم که فیلم‌های جدی و به اصطلاح منتقد پسند بوده‌اند. به عنوان مثال فروش بالای فیلم‌ «شنای پروانه» به کارگردانی محمد کارت با رقم دقیق ۳۳,۱۶۲,۲۶۸,۵۰۱ ریال را می‌توان مصداق این سخن دانست که قاعده‌های کلی درباره مخاطب ایرانی و گرایش او به فیلم‌های سطحی را نقض می‌کند. با این حال جای این سوال همچنان باقی است که چرا فیلم‌های کمدی غالبا با اقبال بیشتری از سوی مخاطب مواجه می‌شود و فروش بالایی دارد.

طبق گزارش آماری سامانه مدیریت فروش و اکران سینما در حدفاصل سال‌های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ فروش فیلم ها به تفکیک هر سال بدینگونه بوده است:

سال پخش

فروش اول

فروش دوم

فروش سوم

۱۳۹۹

شنای پروانه

خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری

آقای سانسور

۱۴۰۰

دینامیت

گشت ۳

قهرمان

۱۴۰۱

انفرادی

بخارست

سگ بند

۱۴۰۲

فسیل

هتل

هاوایی

همین آمار نشان می‌دهد که سهم فیلم‌های کمدی در بین فیلم‌های پرفروش خیلی بیشتر از ژانرهای دیگر بوده و همچنان گیشه و اقتصاد سینمای ایران به فیلم‌های کمدی وابسته است. این واقعیت‌ها چه تلخ باشد چه شیرین؛ چه با آن موافق باشیم یا مخالف، از یک‌چیز گریزی نیست و آن‌هم ضرورت مخاطب‌شناسی سینمای ایران است.

جامعه شناسی، مهم تر از مطالعات سینمایی است!

اینکه چرا فیلم‌های کمدی فارغ از کیفیت ساختاری و محتوایی آن مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد نیازمند واکاوی پژوهش گرانه است که صرفا مربوط به مطالعات سینمایی نیست و باید از دانش‌های دیگر به‌ویژه دانش‌های میان‌رشته‌ای مثل مطالعات فرهنگی و ارتباطات و جامعه‌شناسی برای فهم و رمزگشایی آن بهره برد؛ به‌عبارت‌دیگر اگر گرایش مخاطبان سینما را به ژانر کمدی به عنوان یک رفتار وکنش اجتماعی تعریف کنیم بدون شک عوامل فرامتنی سینما ازجمله فرهنگ، نظام اجتماعی، طبقه، نژاد، جنسیت و بسیاری از عوامل اجتماعی دیگر در شکل‌گیری رفتار مخاطبان و انتخاب‌های آنها در تماشای فیلم موثر است. اینکه چرا در یکی، دو دهه اخیر با وجود بحران مخاطبی که در سینمای ایران داشتیم، فیلم‌های کمدی از گیشه نسبتا پررونقی برخوردار بوده صرفا به ساختار سینمایی و کیفی این فیلم‌ها برنمی‌گردد و نقش عوامل فرهنگی/ اجتماعی را نیز باید در تحلیل این گرایش لحاظ کرد.

شکاف های عمیقی که پر شدنی نیست...

واقعیت این است که نسبتی بین مخاطب‌شناسی و اقتصاد در سینمای ایران وجود دارد که شاید هیچ قاعده مشخص و واحدی را برنتابد و درواقع طبق قواعد خود عمل می‌کند. این قاعده برآمده از یک شکاف عمیق بین فیلم خوب و فیلم پرفروش است. درواقع فیلم خوب لزوما فیلم پرفروشی نیست و بالعکس ممکن است فیلمی از حیث ساختاری‌های دراماتیک و بصری و به طور کلی از حیث ساختارهای سینمایی اثر ضعیفی باشد اما در گیشه با استقبال مردم مواجه شود یا بالعکس یک فیلم قوی ازحیث ساختاری در اکران و نمایش چندان مورد استقبال قرار نگیرد. مساله این است که درنهایت، این مخاطب است که سرنوشت عمومی فیلم را مشخص می‌کند؛ البته سرنوشت اقتصادی آن را؛ لذا باید بپذیریم که نه همیشه اما در خیلی از مواقع با یک تضاد و دوگانگی بین سویه هنری و اقتصادی سینما مواجه هستیم؛ بدین معنی که اگر بخواهیم سینمای ایران و رونق آن را از حیث اقتصادی بررسی کنیم، به مولفه‌ها و شاخص‌هایی می‌رسیم که قطعا با شاخص‌های سینمای فرهنگی- هنری فاصله دارد.

این تفاوت البته درک مخاطب‌شناسی ایرانی و عوامل موثر در رونق اقتصادی سینما را دشوار می‌کند بر همین مبنا شاید بتوان ادعا کرد که در بازخوانی اقتصاد سینمای ایران باید به دنبال برخی مولفه‌های قابل مشاهده و شناخته‌شده رفت و فیلم‌های پرفروش سال‌های اخیر را به عنوان جامعه آماری با آنها سنجید تا به یک قاعده نسبتا مشخص در ارتباط با عوامل موثر بر فروش فیلم رسید. عواملی که فارغ از نسبت آن با محتوای فیلم، تاثیر می‌گذارد.

با کمدی، از رنج ها رها شو!

بر این اساس در شرایط نابسامان اقتصادی، سویه سرگرمی و تفرج گونه سینما برجسته‌تر می‌شود و مخاطب، سینما را مفری برای رهایی از مناسبات زندگی می‌داند نه محفلی برای فهم و کشف رمز و رازهای آن. درواقع سینما هم برای به یادآوردن است هم فراموش کردن و اینکه کدام‌یک از این دو ویژگی تحقق و جلوه عمومی بیابد به شرایط اجتماعی جامعه برمی‌گردد. در جامعه‌ای که زندگی، تجربه دشواری است سینما به ابزاری برای فراموش کردن این دشواری‌ها بدل می‌شود و بالطبع فیلم‌های کمدی بهترین ژانر ممکن برای این هدف است. فیلم‌های چارلی چاپلین در دوران سخت جنگ جهانی بروز و ظهور یافت و مورد استقبال قرار گرفت چون مردم به‌واسطه تلخی‌ها و رنج‌های ناشی از تجربه رنج در پی سینمایی بودند که بتواند از رنج آنها بکاهد و امکان فراموشی موقت را برای آنها فراهم کند. فارغ از قابلیت‌های بی‌نظیری که سینمای کمدی چاپلین از حیث سینمایی دارد موفقیت او را باید در بستر اجتماعی- تاریخی ظهور او هم بررسی کرد. شاید اگر چاپلین در یک دوره تاریخی دیگری ظهور پیدا می‌کرد به‌اندازه‌ای که اکنون در تاریخ سینمای جهان او را می‌شناسیم نمی‌توانست جایگاهی پیدا کند.

شوخ طبعی در خون ایرانی هاست...

گرایش به فیلم‌های کمدی را می‌توان در رفتارشناسی ایرانیان هم ردیابی کرد به این معنا که ایرانیان غالبا از روحیه طنز و شوخ‌طبعی برخوردار هستند و همین روحیه فارغ از اینکه دلایل اجتماعی آن چیست می‌تواند در گرایش به فیلم‌های کمدی موثر باشد. انسان ایرانی شوخ‌طبعی را به عنوان یک عنصر و خصلت فرهنگ ملی برای سازگاری و شکل دادن به زندگی مدرنش مورداستفاده قرار داده است و توجه مخاطب امروز به فیلم‌های کمدی را می‌توان از این حیث مورد بررسی قرارداد. همانطوری که درگذشته شوخ طبعی و طنازی‌های عامیانه در سازگاری افراد با دشواری‌های زندگی شکل گرفت و استفاده شد. در استمرار تاریخی این رفتار فرهنگی جمعی می‌توان استقبال از فیلم‌های کمدی را نیز یک نوع مواجهه طنازانه با مصائب زندگی مدرن قلمداد کرد. زندگی رسانه‌ای، جهانی، اطلاعاتی، فراغتی و شبکه‌ای شده امروز انسان ایران با نوعی مواجه سرسختانه و ستیز جمعی برای بقا و تداوم حیات روبه‌روست.

نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۶:۲۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۰۹
    0 0
    تو ایران فقط باید فیلم کمدی بسازی