در منابع مختلف، تعاریف گوناگونی از روستا شده است که یکی از تعاریف که هم جامع به نظر میرسد و هم میتوان با توجه به شرایط امروزی از یک روستا یاد کرد این است: که روستا عمدتاً یک واحد همگن طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی است که از یک مرکز جمعیت و محل کار و سکونت (اعم از متمرکز، پیوسته و یا پراکنده) با حوزه و قلمرو معین ثبتی و یا عرفی تشکیل میشود و بیشتر ساکنان شاغل دائمی آن به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به یکی از فعالیتهای اصلی زراعی، باغداری، دامداری، صیادی، صنایع روستایی و یا ترکیبی از این فعالیتها اشتغال دارند و از آن ارتزاق میکنند و پیوند فرهنگی و اجتماعی عمیقی بین جامعه آنها برقرار است.
تأمین امنیت غذایی
یک دانشآموخته دکترای جامعه شناسی تغییرات اجتماعی در خصوص اهمیت حفظ روستاها و نقشی که در تأمین امنیت غذایی کشور دارند، به قدس میگوید: در طول تاریخ بشر و از ابتدای شکل گیری جوامع انسانی، روستاها ضامن پایداری اجتماعی بوده وتوانستهاند با حفظ امنیت غذایی نقش مؤثری در حفظ سرزمینهای مختلف داشته باشند.
مهتا بذرافکن با اشاره به اینکه امنیت غذایی یکی از ابعاد مهم امنیت در جوامع بشری محسوب میشود، ادامه میدهد: روستاها بخش قابل توجهی از جمعیت تولیدکننده را در خود جای داده و نقشی مهمی در تولید محصولات غذایی ایفا میکنند و همواره آماده پذیرش وظایفی جدیتر به منظور توسعه اقتصادی کشورها بودهاند. وی میافزاید: در همه کشورها تأمین محصولات غذایی بر دوش جامعه روستایی بوده و اکنون نیز با وجود هوشمندسازی کشاورزی در کشورهای توسعه یافته، بازهم نقش روستاها در تولید منابع غذایی بسیار حائز اهمیت است.
ضرورت حفظ کاربری روستاها
دکتر بذرافکن در خصوص ضرورت حفظ کاربری روستاها میگوید: تبدیل روستا به شهر مشمول فرایندی زمانبر است و نمیتوان بدون ایجاد زیرساختهای لازم روستایی را به شهر تبدیل کرد. به عنوان نمونه تهران در ابتدا یک روستای بزرگ در اطراف رِی بوده که ویژگیها و خصوصیات روستایی خود را داشته است، اما بعدها در دوره صفویه مورد اقبال واقع شده و در زمان قاجار به عنوان پایتخت انتخاب شده است و به دنبال پایتخت شدن تهران، جمعیت مهاجر از نقاط مختلفی وارد این منطقه شدهاند که این موضوع در نامگذاری معابر و کوچههای قدیمی پایتخت مشهود است، چنانچه در منطقه ۱۲ تهران که قلب این کلانشهر نامیده میشود، کوچهها و محلههایی با عناوین «قَرَقانیها»، «شامبیاتیها»، «خدابندهلو»، «محله کلیمیها»، «محله عربها» و ... را میبینیم و این نشاندهنده عجین بودن فرهنگ تهران با موضوع مهاجرت و رنگ باختن فرهنگ روستایی طی مرور زمان است. این عضو کارگروه محیط زیست (آب، خاک و کشاورزی ) بنیاد نخبگان استان بوشهر با اشاره به روستاهایی که طی چند دهه اخیر به مناطق حاشیه شهرها تبدیل شدهاند، میافزاید: هیچ روستایی را نمیتوان بدون ایجاد زیرساختهای لازم به شهر تبدیل کرد و چه بسا روستاهایی هستند که در پی سیاستگذاریهای غلط یکشبه به شهر تبدیل شده اما هنوز فرهنگ روستایی بر زندگی ساکنان این مناطق حاکم است و افراد این مناطق فقط نقش تولیدی خود در ایجاد امنیت غذایی را از دست دادهاند.
دگرگونی فرهنگی
بذرافکن در خصوص چرایی تغییر کاربری مناطق روستایی حاشیه شهرهای بزرگ میگوید: طی سالهای اخیر بخشی از جمعیت شهری در روستاهایی که فاصله کمی با شهرها -بهویژه شهرهای بزرگ- دارند سرشکن شده و در واقع این روستاها به دلیل هجوم تعداد قابل توجهی از افراد غیر بومی دچار دگرگونی فرهنگی شده و با از دست دادن کارکرد روستایی به حاشیه پرتنش شهرها تبدیل شدهاند و در واقع تبدیل روستاها به مناطق حومه شهری به هیچ عنوان اتفاق خوبی نیست و آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بیشماری به همراه دارد.
این پژوهشگر هیدرولوژی اجتماعی (علم مطالعه سیستمهای پیوسته انسان و آب است که به چگونگی تأثیر متقابل انسان و آب میپردازد) ادامه میدهد: تغییر کاربری روستاهای حاشیه شهرها افزون بر اینکه موجب از دست دادن زمینهای کشاورزی شده، سبب تغییر نقش این روستاها از تولیدکننده مواد غذایی به تولیدکننده آسیبها و تنشهای اجتماعی شده است.
تبدیل بیبرنامه روستا به حومه شهر
بذرافکن میافزاید: تبدیل بیبرنامه روستاها به مناطق حومه شهری و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی به ساختمانهای مسکونی موجب قربانی شدن تولیدات روستایی و هدررفت منابع خاک میشود. زیرا تا زمانی که زیرساختهای تبدیل روستا به شهر فراهم نباشد؛ روستا، روستا باقی خواهد ماند و فقط کاربری خود را از دست میدهد. به عنوان نمونه باقرشهر - شهری در شهرستان ری از توابع استان تهران که قبلاً یکی از روستاهای اطراف تهران بود - یا کفترک - یکی از روستاهای حومه شیراز – روستاهایی بودند که به دلیل سر ریز جمعیت شهری و ساختوسازهای غیر مجازی که در زمینهای کشاورزی انجام شده است، بدون ایجاد زیرساختهای شهری با افزایش جمعیت از حالت روستا خارج شده و به منطقهای در حومه شهر با انواع مختلف آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی تبدیل شدهاند که این تغییر کاربری فقط منجر به از دست رفتن خاک کشاورزی شده و مشاغل کاذبی همچون فروش کالاهای قاچاق و تهلنجیها جایگزین کشاورزی، دامپروری و صنایع دستی شده است.
تبدیل بیبرنامه روستاها به مناطق حومه شهری و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی به ساختمانهای مسکونی موجب قربانی شدن تولیدات روستایی و هدررفت منابع خاک میشود
این جامعه شناس تأکید میکند: از دست دادن روستاها حتی اگر دچار خشکسالی شده باشند هیچ مزیتی برای کشور ندارد و باید ساختار آن حفظ شود؛ زیرا احتمال اینکه خشکسالی تمام شود وجود دارد، اما روستایی که به حومه شهر بپیوندد با وجود آنکه تا چندین دهه شهر نخواهد شد، کاربری روستا را از دست میدهد و برای همیشه از چرخه تولید خارج خواهد شد.
بذرافکن در پاسخ به این پرسش که حفظ روستاهایی که کارکرد تولید ندارند، چه ضرورتی برای کشور دارد، میگوید: با در نظر گرفتن تنش آبی باید سیاستگذاریها در مسیر برنامههای سازگاری با کمآبی قرار گیرد و زنجیرههای کشاورزی در روستاها تقویت شود، ضمن آنکه میتوان در روستاها در کنار کشاورزی صنایع تبدیلی ایجاد کرد تا اگر روستا جاذب جمعیت شهری میشود، جمعیتی سالم در راستای توسعه تولید جذب کند تا از تغییر کاربری روستاها پیشگیری شود.
خشکیده شدن زمینهای کشاورزی
وی با اشاره به نتایج پژوهش که سال ۱۳۹۷ در روستای کوشکقاضی استان فارس روستایی که در بخش مرکزی شهرستان فسا قرار دارد - انجام داده است، اظهار میکند: نتایج مطالعه انجام شده نشان داد در پی ساخت بدون پیوست فرهنگی سدهای ملاصدرا و سیوند در بالا دست این روستا منابع آبی دهستان کوشکقاضی خشکیده و زمینهای کشاورزی آن بایر شده است و در حالی که امکانات شهری در این روستا وجود نداشت، فقط به دلیل قرار داشتن در حومه شهر جاذب آن قشر از جمعیتی که امکان تهیه مسکن در شهر را نداشتند، شده که این افزایش جمعیت موجب تغییر شکل روستا و این تغییر بدون برنامه تنشهای روانی متعددی از جمله خشونت، ناامیدی و افسردگی را برای ساکنان کوشکقاضی به همراه داشت.
این پژوهشگر اجتماعی با تأکید بر اهمیت تهیه پیوست فرهنگی و اجتماعی پروژههای آبی و خاکی کشور میگوید: اگر قبل از اجرای پروژه های سدسازی در این منطقه پیوست فرهنگی و اجتماعی برای جایگزین کردن منابع آبی حوزههای متأثر از آن تهیه میشد، اکنون شاهد از دست رفتن کارکرد روستای کوشکقاضی که قطب تولید گندم در استان فارس بود، نبودیم.
افزایش بیابانزایی
بذرافکن با بیان اینکه تعداد زیادی روستا همچون روستای کوشکقاضی در مناطق حومه شهرها داریم، ادامه میدهد: این روستاها باوجود آنکه کارکرد تولیدی خود را از دست داده و جاذب سرریز جمعیت شهرها شدهاند، به دلیل نبود زیرساختها و امکانات شهری همچنان روستا باقی ماندهاند با این تفاوت که در گذشته محل تولید محصولات غذایی بوده و اکنون محل ایجاد مشاغل کاذب شدهاند. به گفته وی اگر دولت روستاها را رها کند و اجازه دهد بدون برنامهریزی و ایجاد زیرساختهای شهری به حومه شهرها الحاق شوند، زمینهای کشاورزی روستاها که جزو ارزشمندترین داراییهای کشور محسوب میشوند را یکی پس از دیگری از دست خواهیم داد که از دست دادن این زمینها نه تنها به معنای از دست دادن زیست طبیعی روستاها و در پی آن دامن زدن به بیابانزایی است بلکه تهدیدی جدی برای تأمین امنیت غذایی کشور خواهد بود.
نظر شما