به گزارش قدس آنلاین، 15 شوال در تقویم شیعی سیاهپوش رحلت سبط حسنی یعنی حضرت عبدالعظیم (ع) است، قرار گرفتن در آستانه این روز سبب شد به بررسی چرایی هجرت ایشان به ری و تاثیراتی که در ابعاد مختلف بر حیات شیعه داشته اند در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین مهدی غلامعلی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث بپردازیم که مشروح آن در ذیل می آید:
برای ورود به بحث درباره جغرافیای ری در دوران زندگانی حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) و چرایی مهاجرت آن حضرت (ع) به ری توضیح دهید.
ری یکی از شهرهای قدیمی با قدمت چند هزار ساله در ایران است و متون متعددی از منابع کهن جغرافیای اسلام به این مهم اشاره کرده که این شهر از دیرباز با قدمت چندهزار ساله و آباد وجود داشته یعنی خوش آب و هوا با درختان و نهرهای جاری که مردم را به خود جلب می کرده است و بسیاری از شهرها در قدیم ازتوابع ری به شمار می رفته تا جایی که حتی تا کناره های دریای خزر را نیز مرکزیت با ری بوده است.
وقتی عمر ابن سعد برای قتل امام حسین (ع) اقدام می کند، امید فرمانداری ری را دارد چراکه این شهر منطقه ای بزرگ بوده و مالیات خوبی را از شهرهای اطراف دریافت می کرده است.
در سال 22 هجری، شهر ری با حمله سپاه اسلام، این دین را پذیرفته و ظاهرا جنگ جدی هم در این مسیر رخ نمی دهد، از زمانی که اینها اسلام را پذیرفتند تا یکی دو قرن بعد چندان معلوم نیست که مردم آنجا چه حال و هوای دینی داشته اند.
اما از قرن سوم هجری با هجرت عبدالعظیم حسنی (ع) به این شهر رنگ و بوی شیعی در این شهر پیدا می شود بنابر منابع ما مثل کتاب رجال نجاشی، وقتی ایشان به ری مهاجرت می کند به دلیل فرار از حکومت وقت یعنی عباسیان وارد خانه ای می شود که صاحب آن ظاهرا شیعه است و حتی نام آن محله یعنی فکه الموالی نیز برده شده است.
ایشان مدتی مخفیانه در آن خانه زندگی می کند و صاحبخانه نقل می کند که روزها ایشان روزه دارای می کرد و شب ها به عبادت می پرداختند و پنهانی قبری را زیارت می کردند که گفته می شود آن قبر متعلق به یکی از فرزندان امام کاظم (ع) است که ظاهرا امامزاده حمزه (ع) بوده که اکنون مقابل قبر حضرت عبدالعظیم (ع) قرار دارد.
ایشان مدت زیادی در آنجا بوده اند، شیعیان هم کمابیش در ری بوده اند اما در ظاهر امر با شعیان ری ارتباط زیادی نداشته اند یعنی حالت تقیه و خوف از حکومت همچنان در وجودشان باقی بوده است.
در انتهای آن ایام مرحوم می شوند، یکی از شیعیان پیامبر (ص) را در خواب می بیند که ایشان می فرمایند یکی از فرزندان من در فکه الموالی فوت شده و قرار است در باغ عبدالجبار در زیر درخت سیبی دفن شود که این نقل دهان به دهان در بین شیعه می چرخد و ایشان با عزت دفن می شوند.
این جریان منجر به اقبال شیعه به این منطقه می شود البته اهل سنت هم حضور پررنگ در ری داشته و دارند.
عبدالجلیل قزوینی رازی کتابی دارد به نام "النقض" متعلق به قرن 5 و 6 که به متن فارسی کهن باقی مانده و در آنجا حتی محلات ری در قرن 5 و 6 را نام می برد و حتی اسامی مدارس علمیه و آداب شیعه مثل نمازهای پنج وعده و قرائت روزانه قرآن را ذکر می کند که از کتاب او و تصویر ری آن زمان بر می آید در کنار شیعیان، اهل سنت هم در ری زندگی می کنند.
بنابر آنچه بیان شد، وضعیت علمی شهری ری چگونه بوده و با تاثیرپذیری از شخصیت علمی حضرت عبدالعظیم (ع) چه تاثیری بر جغرافیای فکری تشیع داشته است؟
در مجموعه شهر ری دانشمندان متعددی را به خود دیده مثل فخر رازی، زکریای رازی، ابوالفتوح رازی و ... که بعضی شیعه و بعضی سنی هستند و آثار کسی چون ابوالفتوح رازی به زبان فارسی باقی مانده است.
یکی از کسانی که جا دارد درباره او صحبت شود شیخ کلینی است. باید توجه داشت شیعه چهار کتاب اصلی دارد که عبارتند از کافی از شیخ کلینی، من لایحضر الفقیه نوشته شیخ صدوق، تهذیب الاحکام و الاستبصار که دو مورد اخیر متعلق به شیخ طوسی است، جالب آنکه هر چهار کتاب اصلی شیعه را ایرانی ها نوشته اند و هم شیخ کلینی هم شیخ صدوق در ری زیسته اند، البته شیخ کلینی در بغداد دفن شده اما متعلق به کلین از مناطق ری است.
کلینی متوفای 329 هجری است که ذکر اسامی استادان توسط وی و نقل حدیث از آنها نشان می دهد در آن زمان ما با کثرت علما در ری به ویژه درباره حدیث مواجه بوده ایم، یکی از استادان وی علی ابن محمد علان کلینی است.
علاوه بر این شیخ صدوق را داریم؛ تا قرون 5 و 6 و 7 همیشه نه تنها شیعه در بخش هایی از شهر ری زندگی می کرده اند بلکه کتب به تدریس، تحصیل و تدوین کتب حدیثی در این منطقه مشغول بوده اند.
این اوج و شکوه به برکت حضور عبدالعظیم الحسنی (ع) بوده است که در بین صحابی مشهور است، اگرچه در ایران هزاران امامزاده داریم اما لازم نبوده همه اینها در علم سرآمد و عالم باشند، اما ایشان یک عالم و دانشمند بوده اند که هم از جهت علم و هم از جهت تقوا در درجه نخست قرار داشته است از این رو ائمه (ع) تاکید به زیارت ایشان دارند و این زیارت را همپای زیارت امام حسین (ع) در کربلای معلا می دانند که این جایگاهی والا را نشان می دهد.
اگر با حکومت مبارز سیاسی نداشت چنین مقامی معنا نمی یافت، یعنی علم و عمل را با یکدیگر داشته و این مهم در وجودشان مورد تایید ائمه (ع) بوده است و شاگردی چند امام (ع) را تجربه کرده اند.
وقتی به محضر امام رضا (ع) شرفیاب شدند امام (ع) خطاب به ایشان فرمودند:
"ای عبدالعظیم! دوستانم را از جانب من سلام برسان و به آنان بگو شیطان را به خود راه ندهند و ایشان را به راستگویی و امانتداری سفارش کن، به آنا توصیه کن خاموشی گزیده و بحث و جدل های بیهوده را رها کنند، به یگدیگر روی آورده و به دیدن هم بروند، زیرا که این امور باعث نزدیک شدن به من می شود. خود را سرگرم تکه پگاره کردن یکدیگر نکنند زیرا من به جان خود سوگند یاد کرده ام که هر کس چنین کند و دوستی از دوستان مرا خشمگین سازد از خدا بخواهم در دنیا سخت ترین عذاب را به او بچشاند و در قیامت از زیانکاران باشد".
این فرمایش امام رضا (ع) به همه شیعیان است و تا روز قیامت ادامه دارد.
حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) از نظر روایت حدیث و انتقال احادیث متقن ائمه (ع) به شیعه چه نقشی ایفا کرده اند؟
در کتب اصلی رجال (علوم حدیث) مثل رجال نجاشی، الفهرست و الرجال شیخ طوسی، ابن داود و کتاب الخلاصه علامه حلی از ایشان به بزرگی یاد شده و تمام زندگی ایشان آمده است.
بر این اساس آن حضرت (ع) کتابی داشته به نام "خطب المیرالمومنین (ع)" که مجموعه سخنان حضرت امیر را در آن جمع آوری کرده اند، این کاری بزرگی است در آن دوران و سختی های نوشت افزاری که ظاهرا از کتب معتبر بوده است.
علاوه بر این، از خود عبدالعظیم الحسنی (ع) در کتب کافی و اربعه روایت زیادی مشتمل بر 36 روایت نقل شده که قابل توجه است؛ غیر از این، ایشان دین خود را به امام هادی (ع) عرضه کرده اند یعنی همه اعتقادات خود را و امام (ع) نیز آن را تایید کرده اند.
همچنین، بسیاری از روایات ما توسط حضرت عبدالعظیم (ع) بیان شده است، در مجموع در "مسند عبدالعظیم حسنی" که به همت نشر دارالحدیث منتشر شده بیش از چند صد روایت از ائمه (ع) توسط ایشان گزارش شده است.
آستان عبدالعظیم (ع) روایات نقل شده از ایشان را در کاشی کاری های حرم به خط نسخ با ترجمه فارسی روان به خط نستعلیق بکار برده است.
انتهای خبر/
نظر شما