تحولات لبنان و فلسطین

هفدهم شوال، سالروز کشته شدن عمرو بن عبدود در جنگ خندق به دست امیرالمؤمنین(ع) است که روز فرهنگ پهلوانی نام گرفته؛ ...

 ضربه حضرت امیر(ع) در خندق ،شاهکار پهلوانی تاریخ است

این روزی است که امیرالمؤمنین(ع) با یک ضربت عمرو را از پای در آورد و صدای تکبیر مسلمانان بلند شد و پیامبر(ص) فرمودند: «مبارزه علی بن ابیطالب(ع) در روز خندق از اعمال امت من تا روز قیامت افضل است.»
از این رو، به مناسبت فرا رسیدن این روز و برای بررسی فرهنگ پهلوانی در سیره علوی با استاد محمدعلی موحدی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی به گفت و گو 
پرداخته‌ایم که مشروح آن از نظرتان می‌گذرد:


بسیاری از فضایل و مناقب حضرت امیرالمؤمنین(ع)، پهلوانی‌ها و دلاوری‌های ایشان در صحنه جنگهای حضرت(ع) تجلی یافته است. لطفاً به نمونه‌هایی از این موارد اشاره می‌فرمایید؟
- سخن گفتن در باب شجاعتها و پهلوانی‌های حضرت امیرالمؤمنین(ع) التذاذ خاص خودش را دارد. حضرت امیر(ع) کسی است که عمود اسلام جز با شمشیر او و دلاوری‌ها و فدارکاری‌هایش برپا داشته نمی‌شد. دوست و دشمن مسحور دلاوری‌ها و قدرت وصف ناپذیر بازوی آن حضرت(ع) است.
در جنگ بدر، ۳۱۲ تن از مسلمانان، که حضرت حمزه سیدالشهدا نیز در میان آنان خوش می‌درخشد، در مجموع به‌ همان تعداد از مشرکان را به هلاکت رساندند که امیرالمؤمنین(ع) به تنهایی چنین کردند. یعنی شمار کشتگان به دست حضرت (ع)، برابر بود با نیمی از مجموع کشتگان دشمن! این چه قدرتی است؟ این چه پهلوانی است؟ حضرت(ع) در آن موقع بنا بر مشهور ۲۵ ساله بودند.
شما جنگ احد را ببینید. ندای آسمانی می‌آید و همه می‌شنوند که «لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار». ا... اکبر به این جمله! چه کسی می‌تواند بفهمد که این جمله دقیقا یعنی چه؟ پیامبر خدا (ص) در آن جمع حاضرند، پهلوانانِ بزرگی از عرب در هر دو سپاه هستند، آنگاه می‌فرماید: لا سیف الا ذوالفقار! این مطلب را فقط شیعیان و دوستان اهل بیت(ع) نقل نکرده‌اند، بزرگانی از اهل سنت نیز چنین مطلبی را ذکر کرده‌اند.
در جنگ احد وقتی کار دگرگون می‌شود و سپاه پیروز مسلمانان رو به شکست می‌رود، خیلی‌ها فرار می‌کنند. یکی از اینها، سالها بعد خودشان بر منبر پیامبر (ص) در خطبه نماز جمعه گفتند، من مثل بز در احد از کوه بالا می‌رفتم و می‌گریختم. اتفاقاً پیامبر (ص) اینان را صدا می‌زدند. آنها بی‌توجه و با سرعت تمام می‌گریختند. برخی آن قدر گریختند که به محلهای دوردست رسیدند و سه روز بعد برگشتند! در این میان چه کسی با پیامبر (ص) بود و جان ایشان را محافظت می‌کرد؟‌ همان که نفس رسول خدا (ص) بود و بعد از پیامبر (ص) عزیزترین جانها در تمام خلق است. او ایستاد و ترسوها گریختند.
در جنگ حنین مشاهده کنید دوست و دشمن چه نوشته‌اند! سپاه اسلام با ۱۲ هزار نفر، پا به گریز می‌گذارد. اینهایی که فرار می‌کنند و پیامبرشان را برای کشته شدن تنها می‌گذارند و جان ناقابل خود را بر می‌دارند و تا نزدیکی مکه می‌دوند، همانهایی هستند که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز برخی سنگشان را به عنوان صحابه پیامبر(ص) به سینه می‌زنند. ۱۲ هزار نفر گریختند! ترس تا کجا؟ بی‌غیرتی تا کجا؟ فقط ۹ نفر با پیامبر(ص) می‌مانند و تنها کسی که پیشاپیش پیامبر(ص) می‌ماند، امیرالمؤمنین(ع) است.
چه غوغایی که نکرد ذوالفقار در آن جنگ! مخالفان نوشته‌اند که حضرت امیر(ع) در آن جنگ یک قدم به جلو می‌رفتند و دشمن را دور می‌کردند و یک قدم بر می‌گشتند و از جان پیامبر(ص) محافظت می‌کردند. تا اینکه حضرت(ع) فرمانده و نیز پرچمدار سپاه دشمن را به هلاکت را می‌رساند و دشمن عقب می‌نشیند!
در خیبر هم خیلی‌ها رفتند و دوستانشان نوشته‌اند که «فرجع منهزماً فغضب النبی»! یعنی شکست خورده و مفتضحانه برگشتند و سبب غضب پیامبر(ص) شدند. حضرت(ص) فرمودند، فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند، و حمله کننده‌ای است که دائم حمله می‌کند، بی‌آنکه بگریزد: «کرّاراً غیر فَرّار».


نحوه مواجهه حضرت امیر(ع) با دشمنان در جنگها چگونه بود؟ آیا ایشان به شیوه پهلوانی برخورد و با عدالت فنون جنگ را پیاده می‌کردند؟
- در جنگها اگر کسی از دشمن، برای لحظاتی، در برابر حضرت(ع) قرار می‌گرفت و کشته نمی‌شد، آن فرد نه تنها تا آخر عمر، به این امر افتخار می‌کرد، بلکه کلِ قبیله او فخر می‌فروختند! در مورد رشادتهای حضرت امیر(ع) در جنگها گفته شده که هرگز دیده نشده که به کسی بیش از یک ضرب بزنند! همه با همان ضرب اول کارشان تمام بود. گفته شده که تمام پهلوانان سپاه دشمن حریف حضرت نبودند! و حضرت بی‌آنکه از دست راست خود استفاده کند، پهلوانان دشمن را می‌توانستند به هلاکت رسانند. در نبردهای فتنه زدای حضرت امیر(ع) در دوران خلافتشان، شما ببینید در آن سن و سال چه می‌کنند! در صفین که یک شب تا صبح به طول انجامید، حضرت امیر(ع) چنان غوغایی کردند که وصف ناپذیر است.


در بین تمام این شجاعتها و دلاوری‌ها، جنگ خندق و رویارویی امیرالمؤمنین(ع) با عمرو بن عبدود برجستگی خاصی دارد. ویژگی این نبرد چه بوده است؟
- نبرد حضرت امیر(ع) با عمرو بن عبدود در خندق فقط نبرد یک پهلوان مسلمان با یک پهلوان عرب مشرک نیست. نبرد کل ایمان، در برابر کل کفر است. و این فرموده پیامبر (ص) است که کل ایمان در برابر کل کفر قرار گرفته است. آقایان می‌آیند صفت سیف ا... را به خالد می‌دهند. خب خالد بن ولید که تنها فضیلتش در جنگها به عنوان یک مسلمان فقط این بوده است که پرچم را می‌گرفته و می‌گریخته که در موته و حنین چنین کرد، در روز خندق چرا سکوت کرد، و حضرت امیر(ع) فقط دست بلند کردند و آماده نبرد با آن غول بی‌شاخ و دم عرب شدند که می‌گویند جز اسب خودش، اسب دیگری توان کشیدنش را نداشت؟
وقتی عمرو بن عبدود، به دست حضرت(ع) به هلاکت رسید، خواهرش درباره کشته شدنِ او شعری سرود و گفت که من بر تو تأسف نمی‌خورم، زیرا تو به دست کسی چون علی بن ابیطالب(ع) کشته شدی و اگر کسی غیر از او تو را می‌کشت، بر تو گریه کردن لازم بود! این نبرد، نبردی بود که ضربت حضرت امیر(ع) در آن، از کل عبادت جنها و انسانها، افضل دانسته شده است. زیر اگر این ضربت نبود، اسلام به کلی نابود می‌شد و احزاب متحد شده علیه دین خدا، تمام آثار اسلام را از بین می‌بردند!


آیا اینکه گفته می‌شود، عمرو بر روی حضرت(ع) آب دهان انداخت و امیرالمؤمنین(ع) رفتند و یک دور چرخیدند و برگشتند و سپس سر از تن عمرو جدا ساختند، صحت دارد؟
به این نقل، اشکالهایی از نظر سندی و کلامی گرفته‌اند. هیچ یک از اسناد این گفته صحیح نیست، و گویا تمام آن از سوی اهل سنت نقل شده است. از طرفِ دیگر شأن حضرت امیر(ع) بسیار بالاتر از آن است که وقتی عمرو بر ایشان آب دهان می‌اندازد، حضرت دچار غضبِ منفی و مذموم شوند و بخواهند که بروند و دفع چنین غضبی کنند، زیرا حضرت اساساً غضبی که مرضی خداوند نباشد، نداشته‌اند. خداوند با غضب حضرت غضبناک می‌شده است. یعنی تمام غضب حضرت، الهی بوده و صبغه الهی داشته است. حضرت غضب شخصی که مذموم و لازم الدفع باشد که نداشته‌اند. به هر حال شاید نتوان به این مطلب استناد کرد.


آیا توانمندی‌هایی از نوع شجاعت و دلاوری امیرالمومنین (ع)، یک پهلوانی عادی است که هر انسانی می‌تواند دارای آن باشد، یا نکته دیگری را هم دارد؟
- رشادتها و پهلوانی‌های حضرت در مواطن فراوانی که ایشان شرکت کردند، صرف یک پهلوانی و یک فضیلت عادی و عرفی نیست. بلکه این شجاعتها و این توانایی جسمانی، از لوازم امامت است. ببینید قرآن وقتی از امامت طالوت سخن می‌گوید، می‌ فرماید: وزاده بسطه فی العلم و الجسم! یعنی دو شاخصه برای طالوت نام می‌برد که یکی علم است و یکی توانایی و بسط جسمانی! همه قبول دارند که امام امت و جانشین پیامبر (ص) باید شجاع باشد.

خبرنگار: آمنه مستقیمی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سلام IR ۱۴:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۳
    1 0
    سلام خدا بر مولاي ما خيلي خوب بود. جيگر ادم خنک ميشه
  • افشین ۰۳:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
    0 0
    ❤️ ❤️