ریشه های نفوذ تبلیغات را می توان در همه شاخه های زندگی بشر امروزدید ازجمله هنر، فن آوری و همین طورعرضه اجناس تولیدشده و غیره، اما جاب است بدانید که نخستین آگهی های تجاری سابقه اش به دوران ناصرالدین شاه قاجار بازمی گردد؛ چنانچه سیروس سعدوندیان می نویسد: یکصد و ششصد و هفت سال پیش، در عصر صدرات میرزا تقی خان امیر کبیر، اولین «آگهی تجارتی» تهران در روز جمعه دهم جمادی الاول 1267 هجری قمری در «روزنامه وقایع اتفاقیه» به چاپ رسید. قیمت درج آگهی در آن روزنامه، که هفته ای یک بار- ابتدا در روزهای جمعه و از شمارۀ هفدهم پنجشنبه ها- منتشر می شد، در صورتی که متن آگهی بیش از چهار سطر نبود، یک هزار دینار و کمتر از آن هم به همان قیمت بود و اگر از چهار سطر تجاوز می کرد، هر سطری پنج شاهی محاسبه می شد.
از آن جا که چاپ روزنامه و اعلان تجارتی تازگی داشت، تجار ایرانی تا دیر زمانی به اهمیت و کاربرد تبلیغ کالا از این طریق پی نبردند و بدین لحاظ نخستین مشتریان قسمت «اعلانات» روزنامه تجار فرنگی بودند و اوِِِلین «آگهی تجارتی» تهران هم به تبلیغ امتعۀ اروپایی اختصاص یافت که، چرا که در ایران آن زمان اجناس وارداتی فراوان بود و همین فراوانی کالاهای خارجی، دولت امیر را به حمایت تشویق تولیدکنندگان کالای ایرانی واداشت.
متن اولین آگهی، به نقل از شماره ی ششم «روزنامه وقایع اتفاقیه»، چنین است: «موسیو روجیاری نام تاجر فرنگی چند بار مال التجاره به دارالخلافه که به فروش برساند. در خانه الله ویردی آقا، نزدیک به سفارتخانه دولت بهیه انگلیس، در محله عباس آباد منزل دارد و موافق تفصیل ذیل اجناس آورده است: زنجیر ساعت از طلا و غیره؛ دستبند و غیره؛ نشان دوش صاحب منصبان نظامی؛ قوطی انفیه طلای میناکاری؛ تخت و صندلی به طرح فرنگستان، ساعت مجلسی؛ قمه که در دو طرف طپانچه دارد؛ ساعت نقره و طلا؛ اسباب چینی از هر قسم؛ شمع کافوری؛ باروت انگلیسی بسیار خوب؛ چتر بسیار اعلای خوب؛ قوطی موزیکان؛ دستکش از هر جوره؛ حمایل صاحب منصبان نظامی؛ گلابتون با فاسقه و کل اسباب؛ زین و برگ فرنگی؛ پیچ بخاری؛ کاغذ الوان منقش مخمل و گلابتون جهت چسباندن اتاق ها؛ گردنبند سیاه ابریشمی؛ پیراهن فرنگی و غیره از این تفصیل هم چیزهای دیگر اعلا که تازگی دارد، بسیار آورده است که بعضی تا به حال به این ولایت هیچ نیامده بود. خوانین و خاص و عام دارالخلافه را اعلام می کند که هر کدام مایل باشند، بیایند و تماشا نمایند.»
متن دومین و سومین «آگهی تجارتی»، به نقل از شماره های چهاردهم و بیست و هفتم آن روزنامه عبارت بود از:
«یک باب خانه، واقعه در محله دروازه شاهزاده عبدالعظیم، پهلوی گود زنبورکخانه، مال موسیو رفائیل مسیحی است و می خواهد بفروشد. هرکس طالب خریداری خانه مزبور باشد، از موسیو رفائیل یا هرکس که در خانه مزبور باشد، قیمت او را جویا بشوند.»
«از ینگی دنیا به تبریز«پیچ بخاری» که از آهن در آن ولایت ساخته اند، تازه آورده اند و این پیچ بخاری چنین است که به اندک هیزم اتاق را گرم می کند. چهار یک هیزمی که در بخاری های این ولایت مصرف می شود، در این بخاری هیچ به مصرف نمی رسد و خاکسترش هیچ به فرش نمی ریزد و دود در اتاق نمی شود و دایم الاوقات اتاق را به یک هوانگاه می دارد و چنان است که در زمستان سرد تبریز، یک اتاق را با دو خروار هیمه که متصل بسوزانند، گرم نگاه می دارد تا چهار ماه. اگر کسی طالب خریداری این بخاری پیچ باشد، در تبریز، در کاروانسرای حاجی سید حسین، در نزد«خواجه استیپان» فروخته می شود. ایضا در نزد خواجه استیپان مزبور فروخته می شود، در تبریز، چراغ ها که در میانش روغن می سوزانند و از هر قسم روغن یا پیه در میانش سوخته می شود و بوی بد هم نمی دهد و هر یک از این ها به قدرت هشت چراغ متداول روشنایی می دهد و خرجش هم از چراغ های دیگر بسیار کمتر می شود و چنین ساخته اند که زینت و آرایش اتاق می شود.»
نظر شما