تحولات لبنان و فلسطین

سید مصطفی حسینی راد: ششمین جشنواره شعر فجر چندی پیش در حالی به کار خود پایان داد که بازهم، چنان که باید انتظارها را برآورده نکرد. این جشنواره پس از شش دوره برگزاری، دیگر از مرحله آزمون و خطا عبور کرده و مسؤولانش نمی توانند با این بهانه که جشنواره «نوپا» و در ابتدای راه است از زیر بار نقایص و ضعفهای آن شانه خالی کنند.

نه سیمرغی، نه کوه قافی!

 

به جرأت می توان گفت جشنواره شعر فجر در ایستگاه ششم، چیزی اضافه تر نسبت به دوره های قبل نداشت که برای شاعران ایرانی جذاب و در خور توجه باشد.
شاید توسعه کمی روز افزون و دعوت از مهمانان خارجی بیشتر، نسبت به سالهای گذشته را بتوان از ویژگی های بارز این دوره برشمرد اما این تمام چیزی نیست که مورد انتظار شاعران باشد. بنابراین باید این سؤال را مطرح کرد که «جشنواره شعر فجر» در ایستگاه ششم به چه نقطه ای رسیده و چه دستاوردهای ویژه ای داشته است؟

رؤیای دیرین جشنواره دار شدن!

5 سال پیش در بهمن ماه 1385 وقتی برای اولین بار آیینی به نام افتتاحیه «جشنواره شعر فجر» در مشهد مقدس برگزار شد، بسیاری از شاعران، رؤیای دیرین خود یعنی «جشنواره دار شدن رسمی شعر» را تحقق یافته می دیدند تا جایی که «علی معلم دامغانی» که هنوز آن زمان، شاعرتر نشان می داد و کمتر از امروز به حاشیه ادبیات و پذیرفتن ریاستهای بزرگ رفته بود، خوشحالی اش را آشکار کرد و گفت: «سال های بیداری» برای شعر و شاعری آغاز شده است.
البته این اظهار نظر استاد، بیش از آن که پشتوانه فکری و تحلیلی داشته باشد برخاسته از احساسات شاعرانه بود زیرا تحلیلگران، آغاز بیداری شعر، پس از انقلاب را به سالهایی بسیار پیش تر و در بحبوحه دفاع مقدس نسبت می دادند و آغازی دیگر را هم به چندین دهه قبل. هیچ کس هم توفع نداشت که یک جشنواره نوپای شعر که به اذعان بنیانگذارانش هنوز برنامه مشخصی نداشت -هرچند آرمان های مشخصی داشت بتواند در آغاز راه، بیدار کننده شعر و آغازگر امواج پرتلاطم تازه باشد.
قزوه و تلاشی دیگر برای شعر

«علیرضا قزوه» اما، بعنوان اولین دبیر این جشنواره و در واقع بنیانگذار اصلی جشنواره شعر فجر، حرفهای مهمتر و البته هوشمندانه تری زد. او که بعد از دوران پرشور شاعری اش در سالهای جوانی و دوران جنگ، حالا چند سالی بود که طعم مسؤولیتهای دولتی را هم می چشید و با رایزنی های فرهنگی در کشورهای دیگر و پذیرفتن مسؤولیت دفتر شعر و موسیقی وزارت ارشاد، با دنیای دیپلماسی هم بیشتر آشنا شده بود گفت: ما قدم بسیار مثبتی در جهت نزدیک کردن شاعران به هم برداشتیم؛ در بین هنرها عمیق ترین شکاف بین شاعران دولتی و غیردولتی در شعر وجود دارد.
قزوه به درستی به یک مسأله راهبردی در شعر آن روزها و این روزهای ایران اشاره کرد اما او دیرزمانی در دفتر شعر وزارت ارشاد ماندگار نشد تا این سخن راهبردی را تعقیب کند و به نتایج عملی برساند. قراین نشان می داد که قزوه در اولین دوره برگزاری جشنواره که تازه غیررقابتی هم بود، چنان نقره داغ شده بود که ترجیح داد عطای این کار را به لقایش ببخشد و راه دیار طوطیان شکرشکن یعنی هند را در پیش گیرد و قبای رایزنی فرهنگی را بر اندام خویش، راست تر ببیند!
قزوه در روزهایی که زمزمه به بن بست رسیدن جشنواره شعر فجر قبل از دومین دوره برگزاری اش با خروج او و افراد دیگری از جمله عبدالجبار کاکایی، محمدعلی بهمنی و اهورا ایمان از شورای شعر معاونت هنری وزارت ارشاد، به گوش می رسید در اظهار نظری گلایه آمیز گفت: «اینکه اولین دوره جشنواره را با چه خون دلی برگزار کردیم بماند.
اینکه برای آوردن ده دوازده میهمان خارجی چقدر مصیبت کشیدیم، بماند. اینکه خیلی ها بعد از انتخاب اخوان و منزوی و بهمنی و قیصر و... چقدر طعنه زدند، بماند. یک جا گفتم که کار ما کار اول و سنگ بنا بود و مثل رزمندگانی که روی سیم خاردار خوابیدند تا بقیه بگذرند شده بودیم.» وی افزوده بود: «اما بچه های جبهه یک فرق با این بچه ها دارند. آنها با گریه می گذشتند و می دانستند که کسی زیر پایشان درد می کشد و له می شود. اما اینجا کسانی هستند که عاجهای پوتین شان وقتی روی صورتت می نشیند، همزمان چهار تا فحش بارت می کنند. برای همین است که من دیگر تصمیم ندارم در جشنواره ای شرکت کنم».
دعوت از بزرگان

از دست دادن «قزوه» بدون شک برای جشنواره شعر فجر آن هم در آغاز راه، خسرانی بزرگ بود و البته ضربه ای نگران کننده به کیان وزارت ارشاد محمدحسین صفار هرندی و بخصوص معاونت فرهنگی محمدحسین ایمانی خوشخو. بدین ترتیب و بلادرنگ مسؤولیت برگزاری دور دوم جشنواره که در پرده ابهام بود از معاونت هنری، به معاونت فرهنگی ارشاد یعنی مجموعه دکتر محسن پرویز واگذار شد. در دومین دوره برگزاری، و در حالی که فرصت زیادی برای برنامه ریزی وجود نداشت کار برگزاری جشنواره به «محمود اکرامی فر» واگذار شد. پیش بینی همه این بود که اکرامی فر نتواند این سنگ سنگین را بردارد اما او دوره دوم جشنواره شعر فجر را با زیرکی و به شکلی آبرومندانه برگزار کرد.
ویژگی بارز کار اکرامی دعوت از بزرگانی مثل احمدرضا احمدی، محمدعلی بهمنی، حسین مهدوی سعیدی (م.مؤید)، یدا... مفتون امینی، محمد باقر کلاهی اهری و سیدعلی موسوی گرمارودی و تقدیر از آنها در مراسم اختتامیه بود که موجب شد این جشنواره اعتبار و شکوه بیشتری پیدا کند.
البته اکرامی فر، سیاست نگاه به شعر شهرستانها و اولویت دادن به شعر جوانان را هم از نظر دور نداشت که باعث مقبولیت بیشتر جشنواره در ایستگاه دوم شد تا جایی که استاد احمدرضا احمدی توجه به جوانان و نگاه های مختلف را از نکته های مثبت جشنواره شعر فجر دانست و گفت: «من در نخستین دوره جشنواره نبودم؛ اما جشنواره دوم با نظم و قاعده و مراسم نیز خوب برگزار شد. این از نکات خوب بود و همچنین توجه به افراد و نگاه های مختلف از دیگر نکات مثبت بود و همه بودند. نکته ای که خیلی مهم است، توجه ویژه به جوانان است و در این جشنواره به جوانان بیشتر توجه شده بود. در واقع بیشترین چیزی که در جشنواره برایم جذابیت داشت، توجه به جوان ترها بود. همچنین توجه به جوانان شهرستانی و شاعران شهرستان از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا همه چیز پایتخت نیست و ضرورت دارد به شهرستان ها هم توجه شود».

رنگ و لعاب جشنواره؛ انتقاد رسانه ها

دوره سوم جشنواره شعر فجر با دبیری فاضل نظری بدون هیچ اتفاق برجسته ای در سال87 برگزار شد و مورد انتقاد رسانه ها قرار گرفت و دوره چهارم نیز در سال 88 با دبیرکلی دکتر موسوی گرمارودی و دبیری علمی مرتضی امیری اسفندقه بازهم بدون داشتن هیچ ویژگی خاصی غیر از افزودن بر رنگ و لعاب بین المللی برجشنواره برگزار شد در حالی که وزیر ارشاد جدید، سیدمحمد حسینی با انتقاد از شعرهای بدبینانه و سیاه نمایی در شعر، از معاونت فرهنگی وزارت ارشاد خواست که نسبت به صدور مجوز شعر بیشتر از گذشته مداقه کنند.
در پنجمین دوره جشنواره بین المللی شعر فجر هم که با دبیری پرویز بیگی حبیب آبادی و در حالی که «شعر» دارای قائم مقامی وزیر در این حوزه هم شده بود از میان 40 هزار اثر ارایه شده به دبیرخانه، 40 اثر به عنوان برگزیده انتخاب و صاحبان آنها سکه باران شدند. علاوه براهدای 20، 16 و 12 سکه بهار آزادی به نفرات اول تا سوم هر حوزه، تندیس جشنواره، لوح تقدیر، چاپ یک کتاب از سروده های جدید شاعران با شمارگان سه هزار نسخه و پرداخت 20 درصد قیمت پشت جلد به هر شاعر به عنوان حق التالیف، تسهیلات وام بانکی بدون بهره تا سقف 50 میلیون ریال، کارت الکترونیکی خرید کتاب به مبلغ پنج میلیون ریال و زمینه سازی برای حضور برگزیدگان در یکی از جشنواره های ادبی خارج از کشور، دیگر جوایز این دوره از جشنواره بود که موجب خوشحالی عده ای از شاعران شد.

ایستگاه ششم؛ سکه گران شد!

سرانجام چندی پیش قطار جشنواره بین المللی شعر فجر در حالی به ایستگاه ششم رسید که با گران شدن نرخ سکه، مسؤولان از سکه باران کردن شاعران منصرف شدند و به قول خودشان معادل ریالی سکه ها را به برگزیدگان دادند که البته هرگز به اندازه سال گذشته نبود بلکه با مقیاس سکه ای، شاید کمی بیش از نصف ارزش سکه های سال گذشته را داشت!
«پرویز بیگی حبیب آبادی» دبیر جشنواره ششم و اولین شاعری که دو سال مسؤولیت دبیری جشنواره را عهده دار شده با اشاره به اینکه شعر قابلیت خط کش گذاردن ندارد، گفت: شعر فاقد هر گونه درجه بندی با مقیاس مختلف است، اگر شاعری توانست اتفاقی در شعر به راه بیندازد تا ضمیر ناخودآگاه مخاطب را هدف قرار دهد، آن قطعه شعر دارای ویژگی های لازم برای بررسی است و همه این موارد مدنظر داوران برای انتخاب اشعار بوده است.
حبیب آبادی از رشد کمی و کیفی جشنواره ششم سخن گفت. شاید آمارها مؤید ادعای اول او یعنی رشد کمی باشند اما رشد کیفی جشنواره به این راحتی ها قابل اثبات نیست بخصوص که شاعران معتقدند این دوره از جشنواره نیز ویژگی خاصی نسبت به دوره های پیشین نداشت غیر از آنکه در بعد اطلاع رسانی بسیار ضعیف تر بود و ستاد خبری جشنواره نیز، بود و نبودش چندان تفاوتی نمی کرد و البته سایتی که دیرهنگام آغاز به کار کرد و چیزی هم برای عرضه نداشت.

جشنواره ای که نگاه ها را خیره نمی کند

حضور رییس جمهور در اختتامیه هم نتوانست جشنواره ششم شعر فجر را گرم کند زیرا قبل از آن، واقعیت وجودی قائم مقام وزیر ارشاد در حوزه شعر، منشأ اتفاق خاصی در شعر ایران نشده بود. مجموعه این عوامل باعث می شود طیفهای مختلف شعری، برگزاری این جشنواره را چنان که باید دارای تأثیر در روند حرکت شعر امروز ایران ندانند و برگزاری آن را به اقدامی تبلیغی نزدیکتر بدانند. البته تبلیغ در بُعد خارجی و دعوت از شاعران سایر کشورها هم که در همه این سالها دعوتهای تشریفاتی و نه از سر تخصص بوده تنها زمانی سودمند است که هزینه های گرداندن آنها در شهرهای مختلف، باعث شود آنها به سفیران فرهنگی ما تبدیل شوند، اگر بشوند.
به زعم شاعرانی که امسال و سالهای قبل در این جشنواره حاضر بوده اند، فقر نگاه علمی و تخصصی، نپذیرفتن و به بازی نگرفتن همه طیفها و سلایق شعری، نگاه تند دولتی، فراموش کردن تبادل ترجمه ای با دنیای خارج و عدم حضور بزرگان شعر امروز در بطن جشنواره شعر فجر، مهمترین کاستی های آن است که باید در سالهای بعد برطرف شود. جشنواره شعر فجر، گرفتار چرخه تکرار شده و حادثه ای در آن اتفاق نمی افتد و حالا که با فاصله زمانی نسبت به جشنواره فیلم فجر برگزار می شود بازهم نمی تواند نگاه ها را به سمت خود خیره کند. باید دید این مشکل، مشکل شعر است یا علاوه بر مشکل شعر، جاهای دیگری از کار هم دارای اشکال است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.