این خیابان پر از مغازه است. گرمای اردیبهشتی نجف اذیت کننده است، از دیروز که وارد این شهر شدیم، این گرما وجود داشت و حالا امروز در بیست و نهمین روز اردیبهشت این گرما بیشتر از قبل هم شده. از هر مغازه ای که نشانی خانه امام را میپرسیم، با همان لهجه عربی و با اشاره دست، ما را به جلوتر هدایت میکند، روبهروی ما در سمت مقابل کوچه، بیت و دفتر آیت الله سیستانی یکی از مراجع شیعی قرار دارد که البته قبلاً آن را دیده بودم با نگهبان هایی که فارسی میدانند و بسیار مؤدب و مبادی اخلاقند.
پس از پرس و جوهای زیاد سرانجام یکی از مغازه دارهای شارع الرسول کوچه کنار مغازه اش را نشان میدهد و با لهجه عربی میگوید، بیت امام خمینی. وارد کوچه باریکی میشویم که شلوغ و پرتردد است. در سمت چپ کوچه ناگهان تابلویی توجه مان را جلب میکند« منزل حضرت آیت الله امام خمینی» که زیر آن این آیه نورانی قرآن نوشته شده: فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ در خانههايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود، در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مىكنند.
خوشحال میشوم بالاخره خانه امام را در این عصر داغ نجف پیدا کرده ایم.
آرامش بی نظیر
حس خوبی دارم از اینکه وارد خانه مردی میشوم که تأثیرگذارترین انسان عصر خودش بود و دنیای معاصر ما را تکانی اساسی داد، آن هم بر اساس معنویت و آموزه های دین و مذهب تشیع. آموزه های مردی که حرمش در چند قدمی این خانه قرار دارد و دل همه شیعیان مقابل ایوان طلای آن بارگاه میتپد و حتی اگر آن را ندیده باشند، دلشان در این بارگاه و مقابل آن ایوان میتپد.
خانه آجری است به رنگ اخرایی و پنجره های چوبی قهوه ای که مرا یاد معماری خانه های سنتی ایرانی میاندازد.
ورودی خانه شلوغ است، چند کاروان اصفهانی که البته از لهجه شان این را متوجه میشوم، مانند ما در حال ورود به خانه هستند. من و دوستم نرگس هم وارد خانه میشویم.
سبک معماری خانه خیلی زیباست، آرامش عجیبی به آدم میدهد. بخصوص با رنگهای آرامش بخشی که دارد؛ چون شلوغ است، ترجیح میدهم نخست وارد قسمت اصلی حیاط و خانه نشوم. راه پله ها را در پیش میگیرم، به زیر زمین بیت امام میرسم که در این گرمای طاقت فرسای شهر نجف، بسیار خنک است و هر چه دقت میکنم که شاید کولر روشن است، میبینم نه. یک آب انبار هم در این زیرزمین قرار دارد که با راه پلهای به پایین میرود، هرچند الان ورودی آن مسدود است و امکان ورود به آن نیست. در مسیر پلههای آجری که میآمدم، عکسهای امام روی دیوار قرار داشت و این اتاق آجری با آن قوسهای زیبا هم پر از عکس های مربوط به امام است، بخصوص یکی از عکس ها که خانه پدری امام را نشان میدهد، توجهم را جلب میکند. یک خانه زیبای ایرانی در شهر خمین.
خنکای هوای این زیرزمین، آرامشی که در آن حاکم است و عکس های که روی دیوارها نقش بسته، آدم را میبرد به حدود نیم قرن قبل و روزهای سرنوشت سازی که امام، آنها را رقم زد، وسوسه میکند که ساعتها اینجا بمانی و از هوای آن تنفس کنی، اما وقت ما کم است و باید نماز مغرب را در حرم حضرت علی (علیه السلام) باشیم.
از این اتاق خارج میشوم و به سمت حیاط و قسمت اصلی خانه امام میروم. همه بازدیدکنندگان با شور و هیجان در حال بازدیدند. این قسمت شلوغ است و افراد با هم در حال گفتوگو و توضیح دادن هستند. ابتدا تابلوی فلزی را میبینم که توضیحات مربوط به بیت امام روی آن نوشته شده: «امام(ره) پس از نطق تاریخی و حماسه سازش در عصر عاشورای سال1342 علیه شاه، در سحرگاه 13 آبان سال 43 (3 نوامبر 1964) به ترکیه تبعید شدند و بعد از 11 ماه سکونت در ترکیه و بر اثر فشار مردم و علما در 13 مهر سال 1344(15 اکتبرسال1965) همراه فرزند ارشدشان حاج آقا مصطفی به شهر نجف تبعید شدند و به مدت 14 سال در این خانه اجاره نشین بودند...
اقامت 14 ساله
این منزل فرسوده و قدیمی به مساحت 115 متر عرصه و با 204 مترمربع اعیانی و 58 مترمربع سرداب محل سکونت خانوادگی امام بود تا اینکه در 13 مهر سال 57 رژیم بعث عراق، امام را مجبور به مهاجرت به فرانسه کرد...
این منزل پس از سقوط صدام به طور کلی تخریب شده بود که سال 1387 توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، خریداری و بازسازی آن آغاز شد و در سال 91 تکمیل شده است ».
در این طبقه که قسمت اصلی سکونت امام بوده، اتاقی قرار دارد که روی آن نوشته محل سکونت امام و همسرشان. سقف خانه چوبی است و عده ای از زائران در آن در حال نماز خواندن هستند. اتاق کناری آن تابلویی دارد که محل
ملاقات های خصوصی امام را نشان میدهد که البته در آن بسته است. اتاق خادمه
(غرفه الخدم) و مطبخ (آشپزخانه) دیگر اتاق های این طبقه اند. بخصوص آشپزخانه اتاق کوچکی است که دیوارهای آن گچی و سفید است. دیوارهای این طبقه رنگ زیبایی دارد، اخرایی از آن رنگهایی است که در معماری سنتی اصفهان و یزد فراوان به چشم میخورد.
و در طبقه آخر هم که اتاق مطالعه و کتابخانه امام قرار دارد، داخل خانه یک میز چهارپایه آبی قرار دارد و عکس امام که من هم عکسی به یادگار در کنج آن خانه و پشت آن میز آبی میگیرم.
اتاق ملاقات های امام هم در این طبقه قرار دارد. از این بالا که پایین را نگاه میکنم، چشم انداز خانه امام زیباتر جلوه میکند.
یک لحظه وقتی از این چشم انداز بالا به این فکر کردم که امام (ره) اقامتی 14 ساله در این خانه زیبا داشتند و روزی که وارد این خانه شدند، فقط آقا مصطفی همراهشان بود و بعد خانواده هم اضافه شدند و وقتی سال 57 از اینجا به پاریس رفتند، همه خانواده بودند جز آقا مصطفی؛ غمی در دلم نشست که آن مرد بزرگ خدا در همه این سالهای خانه به دوشی و تبعید چگونه یک لحظه هم از مبارزه در مسیر حق دست برنداشتند.
حالا که به روزهای سالگرد ارتحال امام نزدیک میشویم و دارم این مطلب را مینویسم، معنویت و آرامش خانه امام خیلی در ذهنم مانده و از اینکه در شارع الرسول شهر نجف خانه بزرگمردی را دیدم که بنیانگذار جمهوری اسلامی و احیاگر بزرگ اسلام در این قرن، در آن ساکن بود، حس خیلی خوبی دارم.
نظر شما