قدس آنلاین/ محمد مهدی رحیمی: به ابتکار و با هوشیاری امام خمینی(ره)، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان روز جهانی قدس نام‎گذاری شده است. با نزدیک‎شدن به این روز، برای بررسی اوضاع این روزهای فلسطین، تأثیر حمایت‎های جمهوری اسلامی از این مسأله و نیز اهمیت مسلح‎شدن کرانه باختری با شیخ سیدحسین برکه، از علمای برجسته فلسطینی ساکن غزه که به همراه شهید دکتر فتحی شقاقی از مؤسسین جهاد اسلامی فلسطین بوده است، به گفت‎و‎گو نشستیم.

 جز ایران هیچ کس به فکر آزادی فلسطین نیست

 نقش ایران و حمایت‌های آن در پیروزی‌های مقاومت از جمله در غزه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من از جمله کسانی هستم که معتقدند مسلمانان از قرن بیستم تا به این لحظه، عزت را به معنای حقیقی نشناختند تا اینکه انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید. یعنی پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 میلادی موجب شد تا فصلی جدید در دوره معاصر بر روی مسلمانان ما گشوده شود. مسلمانان و بویژه علما و بزرگان آنها در نظر جامعه خود ابزاری برای تمسخر بودند و کسی نمی‌پنداشت که روزی صاحب سخن و نقش و جایگاه اجتماعی در زندگی مردم و جامعه شوند. ما همیشه می‌گوییم این خواست خداوند بود که پس از آنکه مصر بعد از توافق کمپ‎دیوید با رژیم صهیونیستی در سال 1979 عقب‌نشینی کرد، ایران وارد خط شد. من همیشه می‌گویم یک انسان آگاه یا عرب باغیرت یا مسلمان یا حتی شخصی که در سیاست منطقه‌ای و جهانی دستی دارد، باید تصور کند که اگر پس از کمپ‎دیوید انقلابی در ایران نمی‎شد، چه کسی حمایت از فلسطین را بر عهده می‌گرفت؟ من معتقدم که اگر انقلاب اسلامی در ایران نبود، امروزه اسرائیلی‌ها در کشورهای عربی برای فرزندان خود جشن ازدواج و تعمید برپا می‌کردند و این کشورها تبدیل به چراگاه‌هایی برای دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل می‎شد. الحمد لله رب العالمین با پیروزی انقلاب اسلامی، مقاومت اسلامی وارد لبنان شد و و مقاومت فلسطین جانی تازه گرفت. زیرا بعد از جنگ با اسرائیل در بیروت در سال 1982 ضعیف شده و آن را در کشورهای عربی پراکنده کرده بودند. مقر سازمان آزادی هم به تونس منتقل شده و در آن‌جا هم تضعیف گشته بود. با پیروزی انقلاب اسلامی مقاومت فلسطین دوباره آغاز به کار کرد و فعالیت خود را گسترش داد و این بار نقشی جدی در امور فلسطین ایفا می‌کند. در نتیجه، این خواست خداوند تبارک و تعالی بود که ایران پیروز شود تا از سویی، جای خالی مصر را پر کرده و از طرف دیگر، طرح مبارزه با اسرائیل را از همان روز تا کنون بر عهده گیرد. این مسأله مانند روز روشن است ولی متأسفانه دشمنان، رسانه‎ و دستگاه‌های امنیتی قوی‏ای در اختیار دارند و افکار عمومی را به دست می‌گیرند. آنها قصد دارند نور خورشید منطقه را پنهان کنند یعنی سعی می‏کنند نقش مثبت ایران در قبال مردم فلسطین را پنهان کرده و در مقابل، نقشی منفی به آن بدهند و بگویند ایران نه‎تنها کاری مثبت برای عرب‌ها و مردم فلسطین انجام نمی‌دهد بلکه - العیاذ بالله- نقشی منفی هم دارد. این در حالی است که ما فلسطینیان، از کوچک تا بزرگ، می‌دانیم که اگر – بعد از کمک خداوند- حمایت‌های ایران در زمینه مالی و معنوی و سیاسی وجود نداشت، وضعیت مقاومت هرگز مانند آنچه امروز هست، نبود. تردیدی نیست که ثبات مقاومت و پیشرفت آن، به شکلی که در حال حاضر تل‎آویو و عمق رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار می‌دهد، نتیجه تلاش رهبری و مردم ایران می‏باشد و حاصل نگاهی است که آنها نسبت به فلسطین و مردم آن و مقاومت دارند. اگر کشوری عربی حتی یک دلار برای شهدای فلسطین داده است، بگوید. امروز چه کسی شهدای فلسطین و یتیمان و اسیران را در آغوش می‌کشد؟ پوشیده نیست که جز ایران کسی به این مردم اهمیتی نمی‌دهد. خدا را شاکریم که تنها حمایت حقیقی مردم فلسطین از سوی ایران صورت می‏گیرد. وقتی مقام معظم رهبری درباره جنگ 51 روزه غزه صحبت کردند، یک موضوع نظر من را جلب کرد. ایشان قصد داشتند بر این موضوع تأکید کنند که آمریکا در حال عقب‌نشینی و ما در حال پیشروی هستیم. پس باید امیدوار بوده و اراده ما در مواجهه با چالش‌های آینده قوی‌تر باشد تا بتوانیم چالش‌ها را به فرصت تبدیل کنیم. همچنین، ایشان به‎صراحت فرمودند که باید فلسطینیان را مسلح کنیم یعنی تنها حمایت کافی نیست و به کرانه باختری هم اشاره داشتند. امروز چه کسی در میان فلسطینیان جرأت دارد چنین موضعی بگیرد؟ هیچ کس! این روزها این موضوع را در ذهن خود مرور می‏کنم که کشوری اسلامی یا حداقل عربی وجود ندارد مگر اینکه فرانسه، آمریکا، انگلستان، آلمان یا کشوری دیگر بر آن تأثیرگذار است. سؤالی ساده می‌پرسم، هر کس در این دنیا می‌خواهد پاسخ دهد؛ چه کسی بر رهبر انقلاب تأثیر می‌گذارد؟ روسیه؟ چین؟ آمریکا؟ اتحادیه اروپا؟ چه کسی بر رهبری اثرگذار است؟ برای مزاح بگویم: یکی از برادران به من گفت که خدا بر مقام معظم رهبری اثر می‌گذارد چون امام خمینی(ره) توانست مردم ایران را از جای خود برکَند. این انقلاب با مذاکره به دست نیامده، به حق، این انقلاب نظریه و طرح و اراده دارد و بر تکمیل طرح خود پافشاری می‎کند. بنده به قاطعیت می‌گویم که پس از «یوم النکبه» فلسطین در سل 1948، هیچ کس به جز ایرانِ امروز طرح یا نظریه آزادی فلسطین را در سر نداشته است. در زمان جمال عبدالناصر گروهی فلسطینی به دیدار او رفتند. عبدالناصر صریحاً به آنان گفت: هر کس امروز به شما بگوید که نظریه یا طرحی برای آزادی فلسطین در سر دارد، به شما دروغ گفته است. ولی امروز جمهوری اسلامی ایران هست. حمایت از مردم فلسطین در نظر رهبری عبادت است. این جزئی از ایستادگی در کنار مظلوم است. این ثمره انقلاب امام حسین(ع) است؛ اینکه امروزه مردم ایران مظلومیت مردم فلسطین را همانند مظلومیت امام حسین(ع) می‌دانند. این فرهنگ است که فلسطین را در ایران یاری کرده. به همین دلیل فلسطین بخشی از مزایده‌ها و معامله‌ها نیست. لذا مردم فلسطین سپاسگزار رهبری و مردم ایران و لطف آنها نسبت به خود هستند و به آن اقرار دارند. یعنی اگر این سیاست و موضع‌گیری و حمایت و دوام آن نبود، گمان می‌کنم وضعیت جهان عرب و فلسطینیان آنقدر بد بود که کسی تصورش را هم نمی‌کرد. به همین علت، همیشه برای امام خمینی(ره) دعا می‌کنیم که خدا به حقّ جامعه اسلامی و فلسطین او را خیر دهد و برای سلامتی امام خامنه‌ای هم دعا می‌کنیم که خداوند ایشان را حفظ کند که همان خط امام خمینی(ره) را در پیش گرفته‌اند. از سوی دیگر، موفقیتی در پرونده هسته‌ای به دست آمده است. اصلاً، این یک شکست واقعی برای آمریکاست که ایران به‎تنهایی در مذاکراتی که بیش از 10 سال طول کشیده، برابر آنچه که 1+5 نام دارد ایستادگی کرده. این امر برای کسی که اندکی عقل دارد، ثابت می‌کند که ایران در رأس محور مقاومت قرار دارد تا منجر به پایان نفوذ و تک‌تازی آمریکا در منطقه و جهان شود.

 همانطور که فرمودید، مقام معظم رهبری بر مسلح‎کردن کرانه باختری و همچنین غزه تأکید دارند. آیا این امر تأثیری در پیروزی و پیشرفت مقاومت، بویژه پس از تحولات اخیر کرانه باختری خواهد داشت؟
اگر می‌خواهید به اهمیت موضوعی پی ببرید، فرض کنید که اصلاً آن اتفاق نیفتاده. همانگونه که گفتم، اگر این حمایت از غزه صورت نمی‌گرفت، چگونه شهری زیر زمین ساخته می‏شد؟ در جنگ 51 روزه کانال‌هایی مخفی وجود داشت. اینها از کجا آمده؟ واضح است که از ایران. به‎طور کلی مهم‌تر از پول، علم و فناوری است یعنی ایران به مردم غزه ماهی‌گیری آموخت. شکی نیست که عنصر بشری مهم‌ترین عنصر در این مسأله است یعنی اگر ساختی و پول خرج کردی ولی دستی و ماشه‌ای نباشد که بر ماشه بچکاند، فایده‌ای ندارد. به همین دلیل گفتم رمز پیروزی مردم فلسطین اراده آنهاست؛ اراده‌ای همراه با ایمان به خدا و آگاهی به حق خود. معتقدم که اگر هماهنگی بین رهبری فلسطین و رهبری ایران بیشتر باشد، بدون‎شک اسرائیل را به عجز درخواهیم آورد و ثابت خواهیم کرد که نمی‌تواند اهداف خود را محقق کرده. اسرائیل ناتوان‌تر از آن است که بتواند طبق برنامه‌های خود علیه فلسطین و عرب‌ها و مسلمانان، بر مردم فلسطین پیروز شود و کاری انجام دهد. آنها می‌دانند که سیدحسن نصرالله از مهم‌ترین نتایج مبارک انقلاب اسلامی است. آنها می‌گفتند اگر سیدحسن سخنی بگوید عملی خواهد شد. پس اگر رهبری که مرجعیت سیدحسن هستند، بگویند، چه می‌شود؟ اسرائیلی‏ها به خوبی می‎دانند که سخنان رهبری فقط حرف و پروپاگاندای جهانی نیست.
نتانیاهو در ایالات متحده و همه‌جا مانند یک سگ هار است. او همه جا می‌گوید ایران ایران ایران! و مبادا اینکه با ایران توافقی بکنید. آمریکایی‌ها چندین بار دشنامش داده‌اند. من سخن امام علی(ع) را گفتم که فرمودند: «کسی مرا اذیت نکرد مگر اینکه مرا بر خود رنجاند». پرسیدند چگونه؟ فرمودند: «با حماقت‌هایی که انجام می‌دهد». نتانیاهو همیشه ایران را تهدید می‌کند. آمریکایی‌ها به او گفتند: تو نمی‌دانی چه کنی، چرا فقط تهدید می‌کنی؟ کاری بکن. او قصد دارد که آمریکا را به جان ایران بیندازد و روشن است که آمریکایی‌ها پس از تجاربشان در افغانستان و عراق آمادگی درگیری زمینی با هیچ کس را ندارند. ائتلاف ضد داعش دلیلی بر این مدعاست. با اینکه این پیمان غیرواقعی است زیرا همه می‌دانند که آنها توانایی فرستادن نیروی زمینی را ندارند. پس به همین دلیل، قرائت صحیح از پیشرفت‌های منطقه بر خلاف آن چیزی است که در ظاهر و رسانه‌ها وجود دارد مبنی بر اینکه مسلمانان در سختی هستند. بررسی عمیق و دقیق ثابت می‌کند که محور مقاومت علی‌رغم تلاش جهنمی جهان که برای تخریب چهره یا در تنگنا گذاشتن آن صرف می‌شود، ایستاده. گفتم که داعش و امثال آن در مواجهه با ایران به‎طور مستقیم شکست خورده‌اند، در مواجهه با حزب‎الله شکست خورده‌اند، در مواجهه با فلسطینیان شکست خورده‌اند. چاره چیست(برای آنها)؟ قصد کندن و مین‌گذاری منطقه را دارند، کندن زمین و خط‎دهی و طرح‌ریزی فضای بین تهران و قدس، کندن آن به وسیله تکفیری‌ها و خط‎دهی آن به این شکل که اسرائیل خطر منطقه نیست، خطر منطقه فتنه مذهبی است، امروز شیعه و سنی مسأله است نه اسرائیل. از اینجا نقش علما آشکار می‌شود. علما باید مسؤولیت خود در آگاه‌سازی مردم را بر عهده بگیرند. امروز از خطر اسرائیل آگاه باشید که فردا خطر حقیقی علیه اسلام و مسلمانان، اوست و نه ایران.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.