هنگامه طاهری : وقتی برج سلمان در آتش می سوخت ،وقتی آتش نشانها در تلاش برای خاموش کردن آن همه حرارت و شعله بودند ، مردم -چه آنها که در صحنه بودند چه آنها که از رسانه ها شاهد بودند - قضاوت همه بر این بود که آتش نشانها تخصصی کار نمی کنند.همه انگار شده بودند یک پا امداد رسان و آتش نشان . حتی وقتی تلویزیون خراسان با مردم گفتگو می کرد به صراحت آتش نشانها را محکوم می کردند به نداشتن تخصص.

آتش را به جان خریدیم تا جان مردم در امان باشد

مدیر منطقه یک عملیات سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد، آتشپاد دوم مجید شادی و جانشین مدیرعملیات اطفای حریق برج سلمان را در حاشیه یک نشست خبری ملاقات کردیم . گلایه هایش زیاد بود ،بیشتر از همه از مردمی گلایه داشت که برایشان تاپای جان رفته اند و داغ توهین ها و تهمت ها را حتی حین کار به جان خریده اند و حالا بزرگترین افتخارشان این است که با وجود آن آتش سوزی مهیب خون از دماغ کسی نیامد.

آنچه گفت را از زبان خودش بخوانید:

...تمام تلاشم این بود که با هر وسیله ای شده خودم را به محل حادثه برسانم. اعلام حادثه در پیک ترافیک بود و مشکل می شد در آن وضعیت به سرعت خودمان را به محل برسانیم . بالاخره در میدان فردوسی گیر کردم در ترافیک ،چاره ای نبود جز این که از ماشین پیاده شوم و خودم را با وسیله ای سریعتر به برج سلمان برسانم. خدا خیرش بدهد مردی موتور سوار را که آقایی کرد و خانمش را گذاشت کنار خیابان و مرا رساند به محل حادثه. من همیشه می گویم وقتی منه "شادی" به محل حادثه می رسم شماها دیگر غصه نخورید، به شرطی که به محل برسم و همیشه هم با هر وسیله ای خودم را به موقع رسانده ام.

در آن شرایط از 45 ایستگاه نیرو اعزام شده بود به محل و ما بیش از 200 نفر را به کار گرفتیم. هدف اول ما نجات جان افرادی بود که داخل ساختمان بودند.دومین کارمان تخلیه پارکینگ و خودروها بود. در مرحله سوم سعی داشتیم از گستره آتش جلوگیری کنیم، نه این که از بیرون آتش را خاموش کنیم. چون این کار از بیون ممکن نبود مهم جلوگیری از گسترش آتش بود که چیزی حدود دو ساعت طول کشید. اینها از بیرون دیده نمی شد مردم فقط می دیدند چند تا خودروی آتش نشان ایستاده اند و آب می پاشند.

در این بین باید از پرتاب شدن آتش روی سر مردم ،داخل خانه ها یا روی خودروها هم جلوگیری می کردیم . ما در آن شرایط 250 متر پرتاب شعله داشتیم و من وظیفه داشتم طوری جلوی این شعله را بگیرم که یک خانه دیگر دچار حادثه نشود و خوشبختانه این وظیفه را به درستی انجام دادیم.

اگر ما درست عمل نمی کردیم سیصد تا مغازه می سوخت ولی ما آتش را به یک مغازه جمع کردیم . شاید باور نکنید اما حرارت آتش بالای 600 درجه بود و وقتی بچه های ما از آتش بیرون می آمدند کلاهشان به شدت داغ بود طوری که ما فقط شیشه های آب را روی سرشان خالی می کردیم تا سرد شوند و خودشان نسوزند .من به بچه ها تایم سه دقیقه داده بودم. هر کسی سه دقیقه فرصت داشت برود به دل آتش و خدمات رسانی کند چون در آن حرارت و دود بیشتر از این دوام نمی آوردند و با وجود این تایم کم آنها دچار مسمومیت و گرما زدگی می شدند.  یعنی نیروهای آتش نشانی در آن وضعیت کار کردند و خم به ابرو نیاوردند آنوقت مردم گوشی به دست جمع شده بودند دور ما  و به ما تذکر می دادند که ایراد می گرفتند و فقط دست و پاگیر بودند.این در حالی بود که بچه های ما واقعا دل سوزانه عمل کردند بطوریکه 50 تا 60 نفر از نیروهامان از استراحت آمدند کمک.  یعنی وقتی فهمیدند این آتش سوزی بزرگ در یک برج رخ داده از هر کجای شهر که توانستند خودشان را به محل حادثه رساندند.در آن شرایط دغدغه ما یکی دو تا نبود همین قدر بگویم که

اگر یک پلت فورم(نردبانهای بلند) ما آنجا چپ می کرد شاید 20 تا 30 نفر کشته می شدند.اینها را به مردم بگویید تا بدانند آنها در چه فکری بودند و ما در چه وضعی!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.