گروه هنر قدس آنلاین ، حمیدرضا شکارسری: «پرگار/ از دایره دست‎بردار نیست/ عاشق است دیگر!»*

احیای یک مضمون سنتی

قیصر امینپور در کتاب ارزشمند «سنت و نوآوری در شعر معاصر» از سه نوع رویکرد به سنت شعری می‌نویسد:

- سنت به همان شکل قدیم قابل احیا و استفاده است.

- سنت با تغییر و به‌روزشدن قابل احیا و استفاده است.

- سنت مرده است و قابل به‌روزشدن و احیا نیست.

*

مضمون که حاصل برجستهسازی‌معناست، از سنتهای شعری می‏باشد. آیا مضمون قابل به‌روزشدن و احیاست؟

کلمات در طول تاریخ معناهای خود را دایماً تغییر میدهند و گاه حتی معنایی کاملاً متضاد مییابند. در راستای این تغییرات، جایگاه آنها در ذهن و زندگی انسان تغییر میکند و همواره بهروز میشود. از این منظر، مضامین سنتی شعر میتوانند با تغییر وضعیت کلمات در طول زمان، مجدداً بازسازی و به‌روز شوند.

«پرگار عشق» در طول تاریخ شعر فارسی مضمونی بسیار پربسامد است و به‌روزکردن مجدد آن کار سختی است زیراکارکرد و حتی شکل پرگار در طول زمان خیلی عوض نشده است. علی باباچاهی نیز برای بازآفرینی این مضمون به سراغ کلمه عشق می‌رود. پس مضمون به جای تغییر شکلی و عینی که به شکل و کارکرد پرگار برمیگردد، دچار تغییر مفهومی میشود که به مفهوم عشق برمیگردد.

در فرم تازه این مضمون، برخلاف سنت شعر فارسی، عاشق دیگر سرگردان معشوق (همچون ساق متحرک پرگار) یا حتی نقطه پرگار وجود (مانند ساق ثابت پرگار) نیست بلکه اساساً اوست که معشوق را چون دایرهای میکشد. عاشق، پرگاری است که خودخواسته تنها به دایره می‌اندیشد و از سر او دست برنمیدارد.

این استقلال نسبی عاشق از معشوق هنوز هم مدرن نیست زیرا پرگار عاشق مدرن چهبسا بخواهد و بتواند که به جای دایره، مریع یا مثلث بکشد! او در هر صورت، تنها میتواند دایره بکشد. باباچاهی، خواه ناخواه، با احیا و به‌روزکردن یک مضمون سنتی، یک شعر سنتی نوشته است؛ هرچند از مفهوم سنتی عشق پا را فراتر گذاشته باشد.

 

*آدم‌ها در غروب اسم ندارند/ علی باباچاهی/ نگاه/ 1395/ صفحه 10.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.