گروه «جامعه» قدس آنلاین/ میلاد شکری: یکی از آسیب‌هایی که امروزه مورد توجه روانشناسان، جامعه شناسان و آسیب شناسان قرار دارد و بسیاری از خانواده‌ها نگران آن هستند دوستی‌های دختران و پسران خارج از حدود شرعی و قانونی است.

دختران قربانی روابط خارج از عرف

 دوستی‌هایی که به روابطی منتهی می‌شود که آثار زیانبار و سویی را بر فرد، خانواده و به تبع آن جامعه وارد می‌کند. اینگونه ارتباطات که قبل از تشکیل خانواده شکل می‌گیرد بستر مناسبی برای اشاعه ضد اخلاقیات و عدم اعتماد به جنس مخالف است که در نهایت بر فرآیند ازدواج تأثیر می‌گذارد. خط قرمز در گفت‌وگو با دکتر امان الله قرایی مقدم این موضوع را مورد واکاوی قرار داده است.

***امروزه دختران با آرزوی ازدواج و تشکیل زندگی مشترک اقدام به دوستی با پسران می‌کنند که بیش از آنکه به زندگی مشترک فکر کنند به دنبال ارتباط‌های ناپایدار و زودگذر هستند، تحلیل شما از این موضوع چیست؟

شاید در ایران آمار درستی از دوستی‌های پسران و دختران ارایه نشود اما با بررسی و پژوهشی ساده و نگاهی به آمارهای آسیب‌های اجتماعی می‌توان به این واقعیت رسید که دختران و پسران در دنیای امروز ارتباط گسترده تری نسبت به گذشته با یکدیگر دارند که در نگاه اول می‌تواند ماحصل مدرنیته و گذشتن از سبک زندگی سنتی باشد. توسعه الگوی رفتاری پسران و دختران نامسلمان و غربی؛ هسته‌ای‌تر شدن خانواده‌ها و افزایش روحیه فردگرایی از جمله مواردی است که منجر به کاهش آمار ازدواج و گسترش دوستی‌های خیابانی شده است.

 ارتباط دختر و پسر قبل از ازدواج از جمله مسایلی است که متأسفانه از دوران دبیرستان تا دانشگاه مشاهده می‌شود و این امر آثار نامطلوبی بر زندگی طرفین بخصوص دختران به جا می‌گذارد. در تحقیقاتی که بنده در سالهای قبل انجام دادم به این نتیجه رسیدم که 86 درصد از پسرانی که با دختری دوست بوده‌اند تمایلی به ازدواج با او ندارند. در واقع چنین ادعا می‌کنند با دختری که به راحتی با پسری دوست شده زیر یک سقف نرفته و او را برای مادری فرزنداشان مناسب نمی‌بینند! شاید یکی از مهمترین دلایل عدم گرایش به ازدواج با دخترانی که به راحتی به دوستی‌های خیابانی یا همکلاسی در دانشگاه تن می‌دهند عدم اطمینان پسر به دختر است در این تحقیقات پسران بر این باور بودند که شاید دختر مورد نظر قبل از آشنایی با او با فرد دیگری هم دوست بوده که به راحتی به این دوستی غیر شرعی تن داده است!

***اگراین دوستی‌ها به ازدواج ختم شود آیا پایدار باقی خواهد ماند؟

-اصولا مردان ایرانی به دلیل خصلت غیرت و تعصبی که بر ناموس خود دارند به مقوله عفیف بودن همسر آینده خود بسیار اهمیت می‌دهند، حتی دوستی‌های خیابانی که به ازدواج ختم می‌شود در اکثر موارد به طلاق ختم می‌شود چرا که در این مدل ازدواج‌ها زن و شوهر نوع ارتباط جنسی و عاطفی بین خود را با افرادی که پیش از این در زندگی‌شان بوده‌اند مقایسه می‌کنند بنابراین این مسأله خود به عنوان محل اختلافی بر تداوم زندگی مناسب طرفین تأثیر سوء گذاشته و منجر به جدایی و طلاق می‌گردد.

***چه عواملی بر افزایش دوستی‌های خیابانی دختران و پسران تأثیرگذار است؟

امروزه دختران و پسران در فضایی متفاوت از فضای زندگی دختران و پسران دهه‌های قبل روزگار می‌گذرانند. حضور در دانشگاه و مختلط بودن آنها شرایط را برای آشنایی و ارتباط بیشتر بین آنها فراهم ساخته است. از سوی دیگر نسل جدید دیگر کارکردها و نقش سنتی خانواده را نمی‌پذیرد و فرزندان خانواده از کودکی در تنهایی و در مهدها بزرگ می‌شوند یکایک این مسایل بر فردگرایی افراد و تن دادن به دوستی هایی که عاقبت آن مشخص نیست بسیار تأثیرگذار است. ابزارهای ارتباط جمعی و شبکه‌های اجتماعی نیز به عنوان رسانه‌های نوظهور امکان آشنایی و تسهیل روابط دختران و پسران را حتی بیخ گوش خانواده و در کنار والدین به سهولت فراهم کرده‌اند.

متأسفانه تربیت مدرن نیز که الهام گرفته از دوران مدرنیته است براین مسأله بسیار تأثیر گذاشته است با نگاهی به نوع پرورش وآموزش مهدهای کودک و یا برنامه‌های کودکی که از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان یا غیر فارسی پخش می‌شود می‌توان به این مهم رسید که اصلی‌ترین هدف دنیای غرب قبح زدایی از ارتباط دختران وپسران است.هنگامی که این مسأله در مهدهای کودک ما به راحتی توسط مربیان ایرانی آموزش داده می‌شود و دختران و پسران در محیط‌های کودکانه آموزش هایی از قبیل رقص باله و... فرا می‌گیرند و با هم به این امور می‌پردازند و خانواده‌ها نسبت به این نوع از آموزش اعتراضی ندارند مسلما ذهن کودکان از ابتدای دوران طفولیت با این مسأله کنار آمده و آن را به عنوان یک امر عادی تلقی می‌کند که به راحتی و بدون هیچ مسأله یا مانعی می‌توان با جنس مخالف ارتباط برقرار کرد مسأله ای که امروز متأسفانه با عنوان دوست اجتماعی بسیار باب شده است.

***مهمترین پیامدهای اینگونه ارتباطات چیست؟

مسلما پسران در چنین روابطی از ابتدا با قصد ازدواج با دختری دوست نمی‌شوند و تنها برای سوء استفاده از آنها خود را عاشق و دلباخته دختر نشان می‌دهند. عدم صداقت برخی از پسران در فریب دختران و جدایی‌های آنها نشان می‌دهد پسران بعد از مدت محدودی از رابطه با آشنایی با دختر دیگری که جذابیت‌های جدیدی دارد دوست قبلی خود را با بهانه یا بی بهانه به حال خود رها کرده و منکر وعده مبتنی بر ازدواج می‌شوند بنابراین اولین فردی که در این رابطه آسیب روحی و روانی می‌خورد شخص دختر است چرا که با تداوم چنین رابطه‌هایی آرامش روحی و روانی خود را از دست داده و در نهایت زندگی سایر دختران عفیف را نیز به خطر می‌اندازد.

***دوستی‌های نامشروع دختران و پسران چگونه زندگی سایر دختران را به خطر می‌اندازد؟

در تحقیقات ثابت شده پسری که با دختری دوست می‌شود و با وعده ازدواج در این راه قدم می‌گذارد تمایلی به ازدواج با دختر مورد نظر ندارد. روابط آسانی که خارج از چارچوب شرع و عرف و آگاهی خانواده باشد این دیدگاه را در پسران تقویت می‌کند که سایر دختران نیز مانند دوست دختر او به چنین ارتباط‌های غیر شرعی تن می‌دهند بنابراین پسران همواره با دید منفی به دختران نگاه می‌کنند و عدم اطمینان به دختران یکی از موانع پیش روی ازدواج می‌شود.

***به فرض اینکه این گونه ارتباط‌ها به ازدواج ختم شود چه تبعاتی برای آن پیش بینی می‌کنید؟

عدم توجه به نظرات و تجارب والدین در این گونه ازدواج‌ها و عدم تحقیق از خانواده طرفین تبعات سنگینی را بر دختر و پسر وارد می‌کند اما با توجه به اینکه ما همچنان در یک جامعه سنتی زندگی می‌کنیم طلاق و جدایی دختر به مراتب تبعات سنگین تری برای زن به دنبال خواهد داشت. آمارها نشان می‌دهد احتمال ازدواج دایم که موجب خوشبختی و تشکیل خانواده سالم و پایدار برای زنانی که مطلقه هستند می‌شود به شدت کاهش یافته است از این رو دوستی‌های غیر متعارفی که حتی به ازدواج ختم شود آثار و تبعات سویی بر دختران وارد می‌کند و زندگی آینده آنها را برای همیشه با رنج‌های بی‌شماری همراه خواهد کرد.

***نقش خانواده‌ها در پیشگیری از دوستی‌های نامتعارف و ازدواج‌های بی‌دوام چیست؟

به نظر می‌رسد خانواده‌ها با تربیت دینی فرزندان از همان کودکی و از آغاز دو سالگی و با اهتمام به نوع آموزش فرزندان، چگونگی استفاده از رسانه‌ها و نوع روابط خانواده اعم از پدر و مادر یا خواهران و برادران می‌توانند کودکان را به درستی تربیت کنند. مسلما تقویت کارکرد خانواده و بزرگ نمایی و ارزش بخشی به ارتباط‌های صحیح از مسایل مهمی است که خانواده‌ها باید بیش از پیش به آن اهتمام داشته باشند. تأکید بر هویت ملی و دینی و اصلاح ساختار آموزشی نیز از جمله مسایل مهمی است از این رو انتظار می‌رود نظام آموزشی با حساسیت ویژه ای به بحث جنسیت و روابط دو جنس دختر و پسر نگاه کرده و آن را مورد بازنگری قرار دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.