۱۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۳
کد خبر: 407984

این روزها جوانان برای پیدا کردن شغل راه های مختلفی را طی می کنند اما در اراک اولین راهی که به ذهن جوان جویای کار می رسد، مغازه پیرمردی تنها، در گوشه میدان اصلی شهر است.

اینجا آخرین امید جوان جویای کار است+تصاویر

به گزارش قدس آنلاین به نقل از دیار آفتاب؛ جمعیت از دور به وضوح قابل مشاهده است. وسط باغ ملی که قرار بگیری چیزی که جلی توجه می کند، تراکم جمعیت در مکانی خاص است. شاید اگر غریبه ای این صحنه را ببیند گمان کند حراجی کالاست. کمتر کسی مقابل این مغازه را خلوت دیده است. به پیاده رو که می رسم با سیل عظیمی از جوانان مواجه می شوم که پشت در مغازه ایستاده اند و به نقطه ای نگاه می کنند.

 ضبط صوت را روشن می کنم و از نزدیکترین جوان جویای کار سوال می پرسم.
 
محسن رضایی، جوان ۲۴ ساله ای که قدی بلند دارد نگاهی به دوربین می کند و که تمایلی برای انتشار عکسش ندارد.
 رضایی می گوید: خیلی جاها دنبال کار گشتم ولی هنوز کار مناسبی پیدا نکردم. چند روز است که به این مغازه سر می زنم تا کار پیدا کنم. در اراک تنها این مغازه محل رجوع افراد جویای کار است.
 
وی ادامه می دهد: تحصیلاتم دیپلم است و هر کاری باشد انجام می دهم. اما متاسفانه هرکجا مشغول کار شدم چند ماه رایگان کار کردم و بعد از چند ماه هم حقوق خیلی کمی دریافت کردم که باعث می شد از آن کار دست بکشم.
 
رضایی در پاسخ به اینکه آیا همسالان شما کار پیدا کرده اند؟ گفت: بیشتر هم سالانم الان لیسانس گرفته اند و آنها هم جویای کار هستند. برخی اوقات با آنها به دنبال کار می گردم. البته خیلی جاها نیروی دیپلم را بهتر از لیسانس می پذیرند.

 
هادی نوروزی، جوان دیگری که ۱۸ ساله به نظر می رسد می گوید: لیسانس کامپیوتر دارم ولی کاری متناسب با رشته ام پیدا نکردم. امروز آمدم اینجا تا به این آگهی ها هم نگاهی بیاندازم. الآن خانم ها در بیشتر مشاغل حضور دارند و کارفرما نیز چون خانم ها با هر حقوقی قانع اند، به سود می بینند با خانم ها قرار داد ببندند.

وی ادامه می دهد: مدتی است که هر روز به این ویترین نگاه می کنم به امید اینکه شاید کار مناسب با رشته و شرایطم پیدا کنم. هر روز نا امید تر از روز قبل به خانه بر می گردم. شاید در نهایت مجبور شوم به شغلی کم در آمد روی آورم. در این چند روز که به اینجا مراجعه کردم با افراد زیادی مثل خودم آشنا شدم. مثلا فردی را می شناختم که با لیسانس در نهایت راننده آژانس شد. 
 
مرد میانسالی که نمیخواهد نامش را بدانیم، جلو می آید و می گوید: مدتی اعتیاد پیدا کردم. اما الان ترک کردم و سالمم. به دلیل سابقه ام هیچ جا حاضر نیست به عنوان نیروی کار از من استفاده کند
 
مرتضی سعادت، دیگر شهروند اراکی می گوید: در این چند سال اخیر اشتغالزایی خیلی کم بوده است. تازه این پست ها هم بیشتر نصیب افرادی می شود که پارتی دارند. من و امثال من که دستمان به جایی بند نیست کاری پیدا نمی کنیم. از طرفی من می شناسم افرادی را که چند شغله هستند. یا پیرمردهایی که وقت بازنشستگی آنهاست ولی دوباره به کار گیری می شوند. این مسائل موجب می شود جوان ها بیکار بمانند.  ​

​وی ادامه می دهد: همین بیکاری جوانان آسیب های زیادی دارد. من اگر کار داشته باشم مطمئنا اقدام به ازدواج می کنم. اما هرجا برای خواستگاری می روم از کارم، بیمه و حقوقم می پرسند. ویترین مغازه فهامی آخرین امید من است.
 
نگاهی به داخل مغازه می اندازم. خودم را به زحمت از میان جمعیت به در مغازه می رسانم و آن را هل می دهم. در باز می شود.
 
داخل مغازه هم شلوغ است اما همه خانم هستند. یک ضلع مغازه پر است از آگهی. ده یا پانزده خانم یا ایستاده یا پشت میز کنار دیوار آگهی ها نشسته اند و چشم به کاغدهای سفید و رنگی بر روی دیوار دوخته اند.

خانمی که با نوزاد آمده است مشغول بررسی آگهی هاست. اما بچه بی قراری می کند و سکوت مغازه را می شکند. مردی میانسال که صاحب مغازه به نظر می رسد، از محوطه مغازه در حال رفتن پشت پیشخوان و دستگاه های کپی است. تا کارت خبرنگاری ام را پیدا کنم عکاس هم رسیده است.
 
به سرعت به سمت صاحب مغازه می روم و خود را معرفی می کنم. پیرمرد نگاهی می اندازد و ما را به پشت پیشخوان دعوت می کند. مغازه ای قدیمی با چند دستگاه کپی و البته یک سیستم رایانه خیلی قدیمی. روی صندلی مخصوص میز رایانه می نشینم و سوالهایم را می پرسم.

محمد حسین فهامی، مبدع مغازه کاریابی در اراک، در گفتگو با خبرنگار دیار آفتاب می گوید: حدودا دو سال بعد از انقلاب این ایده به ذهنم رسید. ابتدا سه یا چهار تا آگهی گرفتم و پشت شیشه مغازه چسباندم. مردم خیلی استقبال کردند. بعضی ها به مغازه ام می آمدند و می گفتند به کمک همین آگهی های من صاحب شغل شدند.
 
او ادامه می دهد: بعد از مدتی این کار را به تدریج ادامه دادم. افرادی که دنبال نیروی کار می گشتند، اینجا آگهی می دادند و مردم و افرادی که دنبال کار می گشتند با دیدن آگهی سر کار می رفتند.
 
فهامی معتقد است که بیشتر به سراغ کارهایی می رود که هیچ کس دیگری قادر به آن نیست: بعد از من خیلی ها سعی کردند از کار من تقلید کنند ولی دوام نیاوردند چون این کار سختی های خاصی دارد. خدا را شکر همه از این کار راضی هستند و افراد زیادی از این طریق کار پیدا کردند. الان استقبال خیلی بالاست و جمعیت هم که دارید می بینید.
 
وی می گوید: سی سال است که سروکارم با جویای کارهاست. هرکس نیاز به کار دارد اولین جایی که به ذهنش می رسد مغازه فهامی است. در این سی سال تعداد مراجعه کنندگان برای شغل بیشتر شده است. به دلیل تورم، کار کم پیدا می شود. البته وابسته به خود افراد هم هست. برخی واقعا تنبل اند و اهل کار نیستند. تن به هر کاری نمی دهند.

وی ادامه می دهد: من در دوران جوانی خیاط بودم. شاگردی داشتم و به پسرم توصیه کردم او را به شرکتی معرفی کند. کارخانه نیاز به آبدارچی و نیروی خدماتی داشت. شاگردم گفت هرکاری مسئولم بگوید انجام می دهم و از ظرف شستن و تمیز کردن توالت ابائی ندارم. حال یک سال دیگر با حقوق ۴ میلیون تومان در ماه بازنشست می شود.
 
وی نگاهی به جوانهای پشت ویترین مغازه می اندازد و با صدایی آرامتر می گوید: آدم با آدم فرق دارد. خود افراد باید جدیت در کار داشته باشند.
 
فهامی در پاسخ به این سوال که چه افرادی بیشتر به اینجا مراجعه می کنند، توضیح می دهد: از همه قشری، پولدار، بی پول، جوان، پیر، بی کار، شاغل، دیپلم، لیسانس، همه جور آدمی به اینجا مراجعه می کند. برخی هاشان داخل مغازه می آیند و درد و دل می کنند و از اینکه کار پیدا نمی کنند ناراحت اند و می گویند در خانواده احساس شرمندگی می کنند.

وی ادامه می دهد: هر کس که اینجا می آید لقبی بر روی مغازه می گذارد. اکثرا به اینجا امامزاده کار یا ایستگاه کار می گویند. و خدا را شکر همه از اینجا خیر دیده اند.
 
پیرمرد خنده ای می کند و می گوید: اگر یک دقیقه در مغازه را ببندم، آنقدر مراجعه می کنند تا کرکره را باز کنم و بتوانند آگهی ها را ببینند. ویترین اینجا شبانه روز باز است. و شب ها هم کرکره بالاست تا اگر کسی بخواهد، بتواند آگهی های پشت شیشه را ببیند.
 
جوانی داخل مغازه می شود و می گوید می خواهد آگهی بدهد. صاحب مغازه برگه ای به دستش می دهد تا در آن درخواست خود را بنویسد و دوباره مشغول گفتگو می شویم. از او فرق جوان های امروزی با گذشته را می پرسم.

پاسخ می دهد: جدیدا جوانها خیلی تنبل شده اند. من به جوانهایی که اینجا برای پیدا کردن کار می آیند توصیه می کنم که روز اول که سر کار رفتید بر سر دستمزد زیاد چانه نزنید. اول توانایی خودتان را نشان بدهید. صاحب کار هم طبق توانایی شما دستمزد می دهد.
 
عده ای بیرون مغازه مشغول تماشای آگهی هستند و خانم ها نیز داخل مغازه؛ علت را می پرسم.
 
فهامی می گوید: سال های اول فقط روی شیشه بیرون از مغازه آگهی می زدم ولی آنقدر جمعیت زیاد بود که سد معبر می شد. برای همین از هر آگهی دو نسخه تهیه می کنم و در داخل مغازه هم می چسبانم. داخل مغازه را مخصوص خانم ها قرار دادم تا راحت باشند. از کارفرما بابت چاپ آگهی مبلغی دریافت می کنیم ولی از افراد جویای کار هیچ مبلغی نمی گیریم.​

​وی ادامه می دهد: چون مقدار استخدامی ها کم شده، تعداد بیکاران هم افزایش داشته است. البته توقع جوان ها هم بالاست و متاسفانه برخی هم دنبال مواد مخدر می روند.
 
نگاهی به داخل مغازه می اندازم و تعداد زیادی مراجعه کننده را می بینم که منتظر تمام شدن گفتگوی ما هستند تا کارشان انجام شود. یکی برگه به دست برای کپی گرفتن آمده و دیگری برای نوشتن آگهی، سراغ کاغذ می گردد. خدا حافظی می کنیم و در میان هیاهوی جمعیت از مغازه خارج می شویم.
 
اما چه گونه می توان با غول بزرگی به نام بیکاری، آن هم در یکی از صنعتی ترین استانهای کشور مبارزه کرد. اینها فقط گوشه چشمی از مشکلات جوانان در بحث نبود شغل است.

سید مهدی مقدسی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی بیکاری را دغدغه اصلی مردم استان مرکزی دانست و گفت: رکودی که در صنایع استان وجود دارد، استان را با مشکلات بسیاری روبه رو کرده است. که با حل مشکلات صنایع و افزایش تولید مسئله بیکاری هم تا حد زیادی حل می شود.
 
وی بیان کرد: حل مسئله بیکاری با شعار حل نمی شود به رونق صنایع نیاز دارد که این مسئله با همکاری با صنایع برای رفع مشکلات مالیات و بیمه آنها صورت می گیرد و در این صورت می توان نقش قابل توجهی در اشتغالزایی و تحقق اقتصاد مقاومتی ایفا کرد.
 
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه باید برای رفع رکود در صنایع استان تلاش کرد، اظهار کرد: پیگیری مسائل مالیات و عوارض، و همچنین موضوع دارایی، دو موضوعی است که می تواند در رفع این رکود موثر باشد.
 
نماینده مردم اراک، خنداب و کمیجان خاطرنشان کرد: با دریافت مالیات واقعی از تولید کننده، فشار زیادی به تولید وارد نمی شود. که البته باید برای مالیات منطقی و تشویق تولید کننده برای افزایش تولید و توسعه کار تلاش کنیم.
 
طبق گزارش‌ مرکز آمار ایران، براساس نتایج آمارگیری نیروی کار زمستان سال ۹۴، نرخ بیکاری در کل کشور ۱۱.۸ درصد گزارش شد که نسبت به زمستان سال ۹۳ حدود ۰.۳ درصد افزایش نشان می‌دهد.
 

شاخص عمده نیروی کار در جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر در کشور  حاکی از آن است ۲۱ استان بیکاری دو رقمی را تجربه می‌کنند و در این میان ۳ استان در شرایط بحرانی قرار داشته و نرخ بیکاری بالای ۲۰ درصد را ثبت کردند. با وجود آمار بالای بیکاری،گزارشهای رسمی حکایت از این دارد که در استان مرکزی، این رقم از بقیه استانها پایین تر و برابر با ۹ درصد است. بدین ترتیب استان کرمانشاه با نرخ بیکاری ۲۳.۱، کهگیلویه و بویراحمد با نرخ بیکاری ۲۲.۹ و کردستان با ۲۱.۲ درصد در زمره استان‌های رده اول تا سوم دارای بیشترین نرخ بیکاری هستند.
 
براساس گزارش مرکز آمار، بالاترین نرخ بیکاری برای رده سنی ۲۰ تا ۲۴ سال در زمستان سال ۹۴ یعنی رقم بحرانی ۳۰ درصد به ثبت رسیده که در نوع خود کم سابقه تلقی می‌شود. پس از آن رده سنی ۲۵ تا ۲۹ سال نرخ بیکاری ۲۲.۲ درصدی را ثبت کرده است.
 
همچنین پایین‌ترین نرخ اشتغال در این مدت مربوط به رده سنی ۲۰ تا ۲۴ سال و پس از آن مربوط به رده سنی ۱۵ تا ۱۹ سال است.
 
امید است مسئولان استان مرکزی با کنار گذاشتن خواسته های سیاسی و جناحی، راهی برای اشتغال جوانان بکنند. چرا که بهبود وضعیت مالی و شغلی جوانان، از آسیبهای اجتماعی فراوانی که نمونه ای از آنها در گزارش ذکر شد، جلوگیری می کند.
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.