قدس آنلاین/ رامین ولی زاده میدانی : کودتای پانزدهم جولای یک‌شبه به پایان رسید؛ اما تبعات آن روزبه‌روز بیشتر مشخص می‌شود. تنش آنکارا با واشنگتن از جدیترین تبعات این اتفاق بوده است. ابراهیم کالین، سخنگوی رجب طیب اردوغان در مقاله اخیر خویش رفتار متفقین غربی ترکیه در برخورد با کودتای پانزدهم جولای را یک ناامیدی کامل خوانده است.

 سنگ واشنگتن به  سر اردوغان خورد

آمریکا در ساعات اولیه کودتا واکنش مشخصی نسبت به آن ابراز نداشت و محکومیت دیرهنگام آن نیز در حالی اتفاق افتاد که از انتقاد نسبت به کودتاگران امتناع کرد. ابراز نگرانی غربی‌ها نسبت به سرکوب گسترده مظنونین به کودتا موجب شده که مقامات ترک از متحدان غربی خویش دلنگران باشند.
مسأله استرداد فتح‌الله گولن از پنسیلوانیای آمریکا مهمترین برخوردی است که مابین دو کشور بعد از کودتا انجام‌شده است. آمریکایی‌ها که برای استرداد گولن درخواست ارایه اسناد رسمی کرده بودند، در مقابل ارایه این مدارک نیز حاضر به برگرداندن وی نمی‌شوند. مقامات آنکارا برای چندمین بار درخواست رسمی خویش همراه با مدارک لازم را به آمریکا ارایه کرده‌اند؛ حالا بینالی ییلدریم نخست وزیر ترکیه در آستانه سفر جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا به این کشور می‌گوید هیچ نرمشی از سوی آنکارا در مورد درخواست استرداد گولن وجود ندارد و تأکید می‌کند که آمریکا نمی‌تواند درخواست ما را در استرداد فتح الله گولن، روحانی در تبعید و مخالف دولت ترکیه نادیده بگیرد. بااین‌حال بعید به نظر می‌رسد که این موضوع مورد پذیرش واشنگتن قرار گیرد.

 گولن مهره‌ای با ارزش برای آمریکا
اما سؤال اصلی اینجا است که چرا چنین تقابلی بین طرفین ایجادشده است؟ به نظر می‌رسد که مهمترین دلیل این امر به سیاست چند وجهی آمریکا برمی‌گردد.  رجب طیب اردوغان و فتح‌الله گولن هریک به‌عنوان ابزارهایی به‌حساب می‌آیند که در جهت تأمین هرچه بیشتر منافع غرب به‌ ویژه آمریکا به کار می‌روند؛ اما اینکه کارکرد هر ابزاری در چه اندازه‌ای باشد، موجب ترجیح یکی بر دیگری می‌شود. اگر کارکرد اردوغان برای غرب در اندازه وسعت جغرافیایی ترکیه و منطقه غرب آسیا باشد، به نظر می‌رسد که کارکرد گولن فراتر از این مقدار است. گولن به‌عنوان تئوریسین اسلام معتدل به شمار می‌رود که مشاوره‌ها و راهکارهای ممکن برای نوع تعامل یا تقابل غرب با طیف‌های مختلف جریان‌ها و تفکرات اسلامی را به آن ارایه می‌دهد. بر این اساس وسعت فعالیت‌های جریان گولنیسم به‌اندازه‌ای است که عبور از آن به این راحتی ممکن نیست. پذیرش استرداد فتح‌الله گولن با ارایه چندین سند ترکیه به‌اندازه‌ای دور از ذهن است که امکان عملی شدن آن را سخت می‌کند. مراکز آموزشی و تربیتی گولن در اکثر کشورهای دنیا به ویژه در کشورهای جهان اسلام در حال ترویج نوعی از اسلام است که تفکر غربی را به‌راحتی می‌پذیرد و نه تنها تقابلی با امپریالیسم جهانی ندارد، بلکه با آن همراهی می‌کند؛ لذا گرچه اردوغان ابزار مهمی برای برآورده شدن منافع غرب به‌حساب می‌آید؛ اما گولن نیز به اندازه‌ای اهمیت دارد که در مقام مقایسه وزنه را به نفع گولن سنگین می‌کند. مهره گولنیسم در اندیشه‌های اسلامی کشورهای مختلف اسلامی رسوخ کرده و مشغول تربیت افراد موردنیاز برای غرب در سال‌های آتی است. حال با این توصیف کدام ناظر عاقل بیرونی می‌تواند بپذیرد که گولن به‌راحتی از مهره‌های وزین غربی‌ها کنار زده شود؟
 تاریخ مصرف اردوغان
آنکارا قبل از وقوع کودتای پانزدهم جولای نیز اختلافات جزیی متعددی با غرب داشته است و حال با انجام کودتا در این کشور و برخورد همراه با تأمل غربی‌ها نسبت به این موضوع و نگرانی و اعتراض آنها در مقابل سرکوب کودتاچیان و مظنونین آن به همراه جدی شدن مسأله استرداد گولن، شکاف بین طرفین را بیشتر می‌گرداند. بااین‌حال دوره مصرفی اردوغان برای غرب هنوز به پایان نرسیده است و نمی‌توان به‌زودی شاهد کنار زده شدن وی از طرف غرب باشیم؛ اما این نکته آشکارشده که اردوغان مهره همیشگی غرب نیست و محتمل است که غربی‌ها در حال تربیت مهره‌های جایگزین دیگری باشند یا اینکه از قبل چنین مهره‌ای را تربیت‌کرده‌اند.
در این‌ بین خیلی مهم است که به نوع بازیگری چندلایه آمریکا در صفحه شطرنج توجه داشته باشیم. آمریکا در صفحه شطرنج خود ممکن است که با یک سرباز، مهره شاه را در موقعیت کیش‌ومات قرار دهد.  هیچ‌یک از متحدان غربی نمی‌توانند اطمینان داشته باشند که غرب به ویژه ایالات‌متحده آمریکا متحد همیشگی آنها باقی ماند. شب کودتای ترکیه با وحشت غیرقابل وصف گذشت؛ اما نوع بازیگری آمریکا با مقامات ترک بیشتر مشخص شد.
الآن جا دارد که اردوغان و آکپارتی به این نتیجه رسیده باشند که بازی در زمین غرب همیشه به نفع ایشان نخواهد بود. سوریه یکی از تکه‌های جورچین برنامه غربی‌ها بود که ترکیه را نیز با خویش همراه ساخت و علاوه بر از بین بردن زیرساخت‌های سوریه، ضربات سختی را به ترکیه وارد ساخت. حال که به سر مقامات ترک سنگ خورده است، در حال تغییر سیاست خویش در قبال سوریه هستند؛ اما متأسفانه این سنگ خیلی دیر به سر مقامات آنکارا خورد و چندین میلیون کشته، زخمی و آواره به بار آورد. تغییر سیاست خارجی آنکارا از فردای شب کودتا جدیتر شده است و چرخش بیشتر به سمت مسکو و تغییر نگرش در رابطه با دمشق از آثار آن است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.