به گزارش قدس آنلاین به نقل از تبیان ، در شبکه های مجازی شبهه ای مطرح شده مبنی بر اینکه یک حدیث صحیح السند دال بر وجود حضرت مهدی(عج) وجود ندارد. پاسخ شما در این خصوص چیست؟
حجت الاسلام دکتر جواد جعفری
منظور کسانی که این شبهه را مطرح کرده اند این است که روایت تاریخی صحیح السند برای اثبات وجود حضرت مهدی علیه السلام نداریم. روایت تاریخی یعنی روایتی که ولادت حضرت مهدی(عج) را نقل کرده اند یا زمان تولد و چگونگی آن را بیان کرده است. روش علمای شیعه برای اثبات وجود حضرت مهدی(عج) استناد به روایات تاریخی نیست. بلکه برای اثبات وجود حضرت به غیر از روایات تاریخی که در منابع اصلی وجود دارد استناد می کنیم. بر اساس اعتقاد تشیع کلام امام معصوم درباره وجود حضرت مهدی(عج) حق است. از جمله روایات صحیح السندی که از ائمه علیهم السلام به دست رسیده است می توان به روایت هایی اشاره کرد که حاکی از این است که مهدی(عج) فرزند حضرت عسگری علیه السلام است. همچنین کلام امامانی که مهدی را فرزند خویش شمرده اند، مانند کلام امیر المومنین علی علیه السلام که فرمود مهدی یازدهمین فرزند من است یا کلام امام حسین علیه السلام که فرمود او دهمین فرزند من است. دسته دیگر روایاتی است که دال بر وجود دوازده امام می کند و معروف به حدیث اثناعشر خلیفه می باشد، از جمله روایاتی است که برای اثبات حضرت مهدی(عج) استفاده می شود. مانند روایت لوح که نام امامان معصوم علیهم السلام را تک به تک ذکر می نماید.
اگر از روش علمی تنزل کنیم و بخواهیم طبق نظر سوال کننده، استناد به روایات تاریخی نماییم، می بینیم که تعداد پنج روایت صحیح السند وجود دارد که حکایت از ولادت حضرت می نماید. روایت تاریخی به گونه ای که در فقه بررسی می شود، بررسی نمی گردد ولی به جهت اهمیت موضوع با چنین دقت نظری این احادیث مورد کنکاش قرار گرفته اند که علاقمندان می توانند برای مطالعه به مقاله ی « آیا در کتب شیعه روایات صحیح السند تاریخی مبنی بر ولادت امام مهدی وجود دارد؟» مراجعه نمایند.
http://javadjafari.andishvaran.ir/fa/UserShowArticle.html?ItemId=41621
حجت الاسلام و المسلمین جانثاری
جمیع علمای اسلام اعم از شیعه و سنی بررسی سندی را در جایی مانند احکام فقهی لازم می دانند که یک تکلیف را بر عهده مردم قرار می دهد. مجتهد بر اساس مستندی که با مداقه سندش را بررسی کرده است، فتوا می دهد. لکن در غیر از چنین مباحثی همچون روایات اخلاقی، عبادی یا روایات مربوط به آفرینش بررسی سندی با دقتی که در فقه می شود، لازم نیست. لهذا علما در مسائل تاریخی این مداقه را لازم نمی دانند. بلکه مجموعه ادله را جمع بندی کرده و نتیجه گیری می نمایند. لذا مستشکل پا در زمینه ای گذاشته که اساسا اشتباه است. به طور مثال برای اثبات کوروش هخامنشی کسی به دنبال استناد به روایت صحیح نیست.
اگر گفته شود که امامت، عقیده محوری است و نیاز به بررسی سند دارد ما سوال می کنیم که چه چیزی را قبول ندارند. مصداق شخص مهدی مورد سوال است یا عنوان و موضوع آن؟ موضوع مهدویت از مسلمات تاریخ است و روایات فراوانی ازشیعه و سنی در حد تواتر وجود دارد. وقتی قضیه ای متواتر شد، عند العقلا حجت است و نیاز به سند نیست. مانند شجاعت امیرالمومنین علی علیه السلام در جنگ که یکی از مسلمات تاریخی می باشد.
اگر شبهه مستشکل شخصی یا مصداقی است، یعنی آیا مصداق مهدی (عج) متولد شده یا نه؟ پدرش و مادرش کیست؟ در چه زمانی و کجا متولد شده است، می گوییم کسی مصداقی به غیر از فرزند حضرت عسگری علیه السلام را به عنوان مهدی نمی شناسد. اگر منکر مصداق دیگری سراغ دارد که با مهدی مشخص تعارض دارد، بیاورد. بر اساس روایات تاریخی موجود و قرائن بسیاری که وجود دارد مانند مشاهده نماز خواندن حضرت مهدی (عج) بر پدر خویش مصداق مشخص می گردد. وجود حضرت حجت انکارناپذیر بوده و مانند خورشید در برابر ستاره متلولو است.
حجت الاسلام نصرت آیتی
مجموعه روایاتی که وجود حضرت مهدی علیه السلام را اثبات می کند، مانند روایاتی که از امام نقل شده که مهدی چندمین فرزند من است، متواتر است. ولی این روایات به لحاظ فنی گزارشات تاریخی نیستند بلکه خبر از اتفاقی است که بعدا خواهد آمد. به اعتقاد شیعه کلام امام حجت است و نیازی به اثبات وجود امام از طریق روایات حسی یا تاریخی نمی باشد. لکن به دو روایت صحیح که بیان کننده تولد حضرت مهدی (عج)ل الله تعالی فرجه الشریف است، اشاره می کنیم. امام عسگری علیه السلام در این حدیث می گوید«دارم» نه اینکه بعدا متولد خواهد شد و این گزارش تاریخی است.
در کتاب شریف کافی جلد1 باب الاشاره و النص الی صاحب الزمان حدیث سوم
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی مُحَمَّدٍ (ع) جَلَالَتُکَ تَمْنَعُنِی مِنْ مَسْأَلَتِکَ فَتَأْذَنُ لِی أَنْ أَسْأَلَکَ فَقَالَ سَلْ قُلْتُ یَا سَیِّدِی هَلْ لَکَ وَلَدٌ فَقَالَ نَعَمْ...» محمد بن یحیی از احمد بن اسحاق و او از ابی هاشم جعفری نقل کرده است که گفت من به امام حسن عسکری (ع) عرض کردم: جلالت شما مانع سؤال من می شود پس اجازه بفرمایید از شما سؤال بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض کردم: آقای من آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: بلی ... در سند این حدیث 3 نفر قرار گرفته اند. «محمد بن یحیی العطار» او کسی است که نجاشی (از بزرگان علم رجال) و هم چنین علامه حلی در مورد او گفته اند: او شیخ اصحاب ما در زمان خودش بوده و مورد وثوق و اطمینان است. «أحمد بن إسحاق بن عبد الله بن سعد الأشعری» او دومین کسی است که در سند حدیث قرار دارد و کشی (از بزرگان علم رجال) و شیخ طوسی و علامه حلی او را از نظر وثاقت تایید کرده اند و شیخ طوسی در مورد او گفته است: جایگاه بزرگی دارد و از اصحاب خاص امام حسن عسکری(علیه السلام) است و حضرت صاحب الزمان(عج) را دیده و او شیخ قمیین است. «داود بن القاسم الجعفری» مرحوم نجاشی ، شیخ طوسی و علامه حلی علاوه بر توثیق در مورد او گفته اند نزد ائمه علیهم السلام، جلیل القدر بوده و از جایگاه والایی برخوردار است.
در روایت دیگری در مختصر اثبات الرجعه آمده است:
حدثنا محمد بن علی بن حمزة بن الحسن بن عبید الله بن العباس بن علی بن أبی طالب: قال سمعت أبا محمد یقول: قد ولد ولی الله و حجته علی عباده و خلیفتی من بعدی مختونا لیلة النصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین عند طلوع الفجر
در وثاقت و عظمت فضل بن شاذان هیچ شک و بحثی نیست و حتی یک مراجعه سطحی به شرح حال او کافی است تا بزرگی او را در میان رجالیون شیعه ثابت کند. او از امام رضا هم روایت دارد و تا زمان امام عسکری هم زنده بوده. برای اعتبار کتاب مختصر اثبات الرجعه هم به مجله تراثنا رجوع شود. «محمد بن علی بن حمزه» نجاشی درباره او می نویسد: محمد بن علی بن حمزة بن الحسن بن عبید الله بن العباس بن علی بن أبی طالب أبو عبد الله در نقل احادیث ثقة و از لحاظ اعتقادی نیز صحیح الاعتقاد میباشد.
نتیجه سخن:
منظور کسانی که این شبهه را مطرح کرده اند که «حدیث صحیح السند دال بر وجود حضرت مهدی (عج) وجود ندارد» این است که روایت تاریخی صحیح السند برای اثبات وجود حضرت مهدی علیه السلام نداریم. روایت تاریخی یعنی روایتی که ولادت حضرت مهدی(عج) را نقل کرده اند یا زمان تولد و چگونگی آن را بیان کرده است. علما بررسی سندی را با دقتی که در فقه می نمایند در مسائل تاریخی لازم نمی دانند. بلکه مجموعه ادله را جمع بندی کرده و نتیجه گیری می نمایند. لذا مستشکل پا در زمینه ای گذاشته که اساسا اشتباه است.
نظر شما