بعدها، عمده شهرت او هم در حوزه داستان و رمان رقم خورد، با اینحال فرخنده حاجیزاده سالها بعد، با بهرهبردن از محضر استادانی چون حسن انوری، سیروس شمیسا، هاشم توفیقسبحانی و اصغر دادبه و آموختن وزن شعر از هوشنگ ابتهاج، سعی کرد وارد مرحله تازهای از فعالیتهای خلاقه ادبی در حوزه شعر شود، که حاصل آن دو مجموعهشعر است که درکنار مجموعه داستانهای «خلاف دموکراسی»، «تقدیم به کسیکه قاتلم نبود» و رمانهای «خاله سرگردان چشمها»، «از چشمهای شما میترسم»، «من، منصور و آلبرایت» و... جایی را در کارنامه ادبی او به خود اختصاص دادهاند.
دو مجموعه، یکی به نام «طلعت منم» و دیگری به نام «اعلام میکنم» که توسط نشر ویسار و همراه با لوح صدای شاعر منتشر شده است.
مجموعه «اعلام میکنم» را باید جزو مجموعهشعرهای متفاوت سالهای اخیر دانست که هم از نظر زبانی، هم از نظر ساختار شعری، هم از نظر سازوکار تصاویر شاعرانه و هم از نظر نوع خیالپردازی و مضمونپردازی، اساساً راهی متفاوت و حتی مغایر با جریان شعر امروز را در پیش گرفته؛ تفاوتی که از نخستین صفحات این مجموعه، با جملات خبری کوتاه و بریدهبریده، با جملات شرطی کوتاه، با تقطیعهای سطریِ یکنواخت، با بندهای طولانی و نوعی دایره واژگانیِ خاص که دقیقاً نشان از تجربه داستاننویسی این شاعر دارد، خودش را به رخ میکشد و فاصلهگیری شاعر را از محافل شعریِ امروز، که مهمترین ویژگیِ آنها، خلق انبوهی از آثار یکدست و شبیه بههم است، بهوضوح نشان میدهد.
یکی از ویژگیهای خاص این مجموعه، بهرهبردن از ساختار سیّال ذهن است که در دنیای داستان، نمونههای خوبی دارد، اما کاربرد آن در شعر، اتفاق تازه و مبارکی است.
علاوه بر بهرهبردن از ساختار سیّال ذهن در مجموعه «اعلام میکنم»، باید به دستبردن شاعر در نُرم زبان معیار و دخلوتصرف در سازوکارهای زبانی هم اشاره کرد؛ کاری که شاعران زباندان و زبانگرا هم بهسختی و بهندرت حاضر به انجام آن هستند و شهامت و جسارتی میخواهد که گویا، کسانیکه بیرونِ گودِ شاعری نشستهاند و عملاً دغدغههای دیگر در حوزههای دیگری بهجز شعر دارند، بیشتر از آن برخوردارند.
برفِ موهایم تکان نمیخورد/ نه اینکه نباشد باد/ یا تکمیل کرده است ژستم را کلاه/ غمگین نیستم/ ریشهها جذب چرکهای زیرپوستی/ عشق را بردهاند// نه اینکه دیر رسیده باشم/ مطلقاً ممنوع است/ تاریخ/ انقضای من
نظر شما