تحولات لبنان و فلسطین

قدس آنلاین / قائم شهر / حسین احمدی: اولین ایستگاه آتش نشانی سال 1221در تبریز ساخته شد و وجود برج تاریخی آتش نشانی "یانقین" دراین شهر، گواه این مدعاست.

شهر تو را می خواند...

آن زمان فردی بر بالای برج های آتش نشانی به نگهبانی مشغول می شد و به محض مشاهده آتش یا آثاری از دود، محل حریق را مشخص و "اطفائیه چی" ها را که در زیر برج به حال آماده باش بودند - با به صدا درآوردن زنگ برنزی بزرگ - با خبر می کرد.

در هفتم مهرماه 1359 وقتی که دشمن بعثی به پالایشگاه آبادان حمله هوایی نمود، آتش نشانان منطقه و شهرهای اطراف برای مهار آتش به پالایشگاه رفتند که در حین عملیات مجدداً هواپیماهای دشمن بمباران را از سر می گیرند که منجر به شهادت تعداد زیادی از آتش نشانان می شود که در این راستا این روز بنام روز "آتش نشانی و ایمنی" پیشنهاد و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تائید می گردد.

امروزه آتش نشانی رکن اصلی امدادی کشورهای پیشرفته را تشکیل می دهد و چون ایران یک کشور حادثه خیز بوده و از 40حادثه طبیعی شناخته شده، امکان وقوع 30مورد آن وجود دارد، توجه به بحث ایمنی و تهیه و تدوین ضوابط و مقررات آن و اهمیت دادن به حرفه آتش نشانی امری ضروری ست.

انتخاب مسیر درست

دررابطه با تلخ و شیرین شغل آتش نشانی گفتگویی را با "مهدی کیانوش"، آتش نشان مازندرانی انجام دادیم.

وی می گوید: آتش نشانان براساس شغل ویژه خود، در طول شبانه روز در معرض بسیاری از استرس های روحی، روانی و صدمات فیزیکی و شیمیایی قرار دارند.

با توجه به مطالعات و بررسی ها، آتش نشانان در ماموریت هایشان در معرض عوامل زیان آور و استرس زایی چون: انتخاب مسیر درست جهت سریعتر رسیدن به محل حادثه، استرس رانندگی و ترافیک، دود و گازهای سمی، حرارت محل حریق، صدمات فیزیکی، رویت صحنه‌های دلخراش و تالم آور، عوارض ناشی از وقوع انفجار، پرتوهای یونساز و کار با وسایل، ماشین آلات و حمل و نقل تجهیزات سنگین قرار دارند که سلامتی آنها را تهدید می نماید.

آتش نشان کیانوش در رابطه با این پرسش که به هنگام بروز حادثه تا رسیدن به محل را چگونه سپری می کنید و چه احوالی دارید؟ می افزاید: پس از اعلام هر ماموریتی آتش نشانان در هر حالتی که باشند در سریعترین زمان ممکن خود را به خودروی عملیاتی می‌رسانند وهمزمان با پوشیدن تجهیزات انفرادی و انتخاب بهترین مسیر، با روشن نمودن چراغهای گردان به طرف حادثه حرکت می کنند.

در این هنگام آتش نشانان ضمن هدایت دیگر خودروها، با اطلاعاتی که بوسیله بیسیم از محل دریافت می کنند باید به صحنه و نوع وسایل و تجهیزات لازم، چگونگی عملیات اطفایی یا امدادی و تجهیزات کمکی فکر کنند و هماهنگی های لازم را با مرکز فرماندهی انجام دهند. طبیعتا انجام سریع این اقدامات، توانایی فکری و بدنی بالایی را می‌طلبد.

125 شماره ماست...

این آتش نشان مازندرانی ادامه می دهد: همیشه احتمال اینکه آتش نشانان در ماموریت ها دچار صدمات فیزیکی که منجر به مرگ، قطع نخاع، شکستگی و بریدگی شوند، وجود دارد.

کیانوش با بیان اینکه جان باختن همکاران مان برایمان بسیار دردناک است، می گوید: بر این باوریم که شهیدان عباسی و قانع آخرین شهدا در جهت تامین ایمنی مردم نبوده و نیستند و وظیفه ما آتش نشانان است تا نام این مردان بزرگ را زنده نگاه داشته و شغل خود را بعنوان یک کار ارزشمند پاس بداریم.

وی از شهروندان می خواهد هنگام بروز حادثه، خونسردی خود را حفظ نموده و با شماره 125 تماس بگیرند و با دادن آدرس و توضیحات دقیق به سریعتر رسیدن و عملکرد بهتر آتش نشانان و امدادگران کمک کنند.

همچنین در مواقع حریق - پس از قطع مکالمه - آماده پاسخگویی مجدد تلفنی با مرکز آتش نشانی باشند و نسبت به قطع برق و گاز از طریق کنتور اقدام کنند.

این آتش نشان مازنی با اشاره به اینکه مشارکت مردم در برخی عملیات‌ مانند اطفاء حریق جنگل که نیاز به آموزش تخصصی ندارد، بسیار مفید و موثر است و یکی از دلایلی که سازمانهای آتش نشانی به مبحث آموزش آتش نشان داوطلب می پردازند همین مهم می باشد.

آتش نشان بودن را شغل نمی دانم

آتش نشان کیانوش، در رابطه با سختی های زندگی با یک آتش نشان می گوید: واقعیت این است زمانی که از خانواده جدا می شویم و به محل کار می رویم مشخص نیست با هر زنگ حریقی که به صدا در می آید دوباره سالم و صحیح به کانون خانواده بازگردیم.

همچنین دیدن صحنه های دلخراش مصدومین و کشته شدگان و نظاره گر بودن احساسات و عواطف خانواده‌های آنان، از نظر روحی و روانی آتش نشانان را تحت تاثیر قرار می دهد و ممکن است اثر آن در روابط با خانواده نیز مشاهده گردد.

وی، آتش نشان بودن را شغل نمی داند بلکه عشق و عبادت می خواند و می پرسد: به نظرشما چه چیزی جز عشق و علاقه می تواند سختی های کار آتش نشانان را دوست داشتنی کند؟

درست است که هر شغلی سختی ها و لذت های خودش را دارد اما برخی مشاغل بسیار خاص ترند و آتش نشانی یکی از آنهاست. شغلی که با دلهره، نگرانی، تاثر و شیرینی همراه است.

حادثه ای که مرا سوزاند

کیانوش در پایان می گوید: در یکی از حوادث، نتوانستیم جان کودکی را نجات دهیم و این از خاطرات تلخ دوران کاری من است.

ماجرا از این قرار بود که ساعت یک بامداد یکی از روزهای زمستان سال 88 بود که بوسیله بیسیم، حریق یک دستگاه خودروی سواری به ایستگاه ما اعلام شد. سریعا با خودروی مستقر در ایستگاه حرکت کردیم و خاطرم هست که برای کاهش زمان رسیدن به محل حادثه، مقداری از مسیر را بصورت خلاف تا رسیدن به بریدگی طی نمودیم و با وجود ترافیک قبل از محل حادثه، با گذشت حدود یک دقیقه و 30 ثانیه رسیدیم.

یک خودروی سواری با سرعت زیاد در بریدگی خیابان با خودروی جلویی برخورد کرده بود و خودروی موردنظر پس از انحراف از مسیر و برخورد با درخت در جوی آب افتاد و بخاطر ضربه وارد شده، درب‌های خودرو باز نمی شد و بنزین نشت شده از باک نیز آتش گرفت و در کمترین لحظه ‌ای دچار حریق گردید.

پدر و مادر برای باز کردن درب خودرو و نجات دو کودک خود به آتش می زدند و با تلاش و شهامتی که منجر به جراحت و سوختگی شدیدی شد، توانستند یکی از دو فرزندشان را نجات دهند.

متاسفانه همه اینها در حدود یک دقیقه رخ داد. وقتی ما به محل حادثه رسیدیم تقریبا همه جای خودرو در حال سوختن بود و موفق شدیم در کمترین زمان و در حدود 20 ثانیه خودرو را اطفاء کنیم.

آن روز با صحنه دلخراشی مواجه شدیم که حتی بعد از سالها کار در آتش نشانی و دیدن صحنه های دلخراش مختلف، سوختن یک کودک 7 ساله در جلوی چشمان پدر و مادرش برایم بسیار تالم آور بود و هرگز فراموش نخواهم کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.