شغل مهمترین نقطه ارتباط اجتماعی هر فرد یا خانوار در جامعه محسوب میشود. بر اساس جدیدترین آمار بودجه خانوار بانک مرکزی، در سال 94 بیش از 4/26درصد از خانوارهای شهری بدون شغل بودهاند که نسبت به سال گذشته بیش از 5/2 درصد افزایش یافته است. به بیان دیگر از هر چهار خانوار ایرانی یک خانواده نقشی در فضای اقتصادی ندارند، این در حالی است که در سال 71 تنها 10 درصد از خانوارهای شهری بدون شغل روزگار سپری میکردند. عواملی چون افزایش بیکاری، مهاجرت به شهرها و افزایش شمار بازنشستگان بخش مهمی از علل چنین پدیدهای به شمار میرود. در هر صورت وقتی از هر چهار خانواده ایرانی یک خانواده بدون شغل باشد، تأثیرهای اقتصادی و فرهنگی بسیاری در برخواهد داشت. البته باید خاطر نشان کرد که نداشتن شغل به معنای نداشتن درآمد نیست، زیرا بسیاری از بازنشستگان یا افرادی که املاکشان را اجاره دادهاند در این بخش میگنجند، بلکه بدون شغل بودن بیشتر به معنای ایجاد نشدن ارزش افزوده در اقتصاد است.
بانک مرکزی در حالی خلاصه بودجه خانوار شهری سال 94 را در اختیار عموم مردم قرار داده که نکته جالب توجه آن افزایش خانوارهای بدون شغل شهری در این آمار بود که از افزایش 5/2 درصدی نسبت به سال 93 حکایت داشت. سهم خانوارهای با یک شغل از کل خانوارهای کشور حدود 7/55 درصد است که حدود 3/1 درصد نسبت به سال گذشته کاهش پیدا کرده و سهم خانوارهایی با دو شغل با کاهش نیم درصدی به 7/14 درصد رسیده است. در این بین سهم خانوارهای با سه شغل نیز با اندکی تغییر نسبت به سال 93 به 1/3 درصد رسید.
آمار ارایه شده وزارت کار که در اردیبهشت امسال منتشر شد نیز تا حدود زیادی نتایج بودجه خانوار بانک مرکزی را در سال 94 تأیید میکند.
طبق این بررسی که از بین بیش از 21 میلیون خانوار صورت گرفته است؛ بیش از 26 درصد خانوارها یعنی 5 میلیون خانوار در کشور بدون شغل هستند. حدود 60 درصد دارای یک نفر شاغل و حدود 2/12 و 1/3 درصد نیز به ترتیب دارای 2 و 3 نفر شاغل هستند. طبق آمارهای بانک مرکزی در سال 93 (دادههای آماری بودجه خانوار سال 94 هنوز منتشر نشده است) حدود 8/10 درصد از افراد بالای 6 سال دارای درآمد بدون اشتغال هستند؛ با این فرض که بیشتر این افراد در خانوارهای بدون شغل هستند؛ میتوان نتیجه گرفت بیشتر خانوارهای بدون شغل، درآمد دارند، اما به طور طبیعی درآمد بیشتر این 5 میلیون خانوار کمتر از حداقلهاست.
افزایش شمار بازنشستگان
اگر نگاهی به آمارهای 25 سال پیش بیندازیم، مشاهده خواهیم کرد بیش از 5/2 برابر سهم خانوارهای بدون شغل در کشور افزایش داشته است و در سال 71 تنها حدود 10درصد خانوارهای کشور بدون شغل بودهاند. بدون شک یکی از مهمترین علل افزایش خانوارهای بدون شغل افزایش شـمار بازنشستگان سرپرست خانواده است.
طبق دادههای آماری حدود 25 درصد از جمعیت کشور را افراد بالای 50سال تشکیل میدهند و میانگین سن بازنشستگی در کشور حدود 52 سال است؛ از طرفی حدود 5/4 میلیون نفر حقوق بازنشستگی دریافت میکنند (البته بخشی از افراد باوجود دریافت حقوق بازنشستگی شغلهای دیگر نیز دارند) با توجه به میانگین امید به زندگی در کشور که بین 72 تا 74 سال است، بخش قابل توجهی از خانوارهای کشور به دلیل بازنشستگی از ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد خارج شدهاند و حتی به نظر میرسد با توجه به افزایش سهم افراد بالای 50 سال طی 10 سال آینده، شمار خانوادههای بدون شغل افزایش خواهند یافت.
سهم افراد بیکار با درآمد طی 10 سال گذشته از 6 درصد به حدود 11 درصد رسیده است که بخش عمدهای از افزایش نزدیک به دو برابر این آمار به افزایش شمار بازنشستگان مربوط میشود. براین اساس، افراد مشغول به کار یا بهتر بگوییم جوانان علاوه بر ایجاد ارزش افزوده اقتصادی به نوعی باید جبران عدم اشتغال بازنشستگان را به دوش بکشند.
افزایش دانش آموختگان بیکار
بی گمان مهمترین مشکل اقتصادی دهه کنونی و آینده اقتصاد ایران پیوند نزدیکی با شغل و کار دارد؛ شاید بتوان با سرعت تورم را کاهش داد یا رشد اقتصادی ایجاد کرد، اما ایجاد کار پایدار به سادگی ممکن است و بدون تردید دغدغه اصلی اقتصاد کشور، جمعیت بیکار جوان و تحصیلکرده است. بسیاری از دانش آموختگان مقاطع دانشگاهی از داشتن شغل محروم هستند و برای کشورشان هیچ ارزش افزوده ندارد و حتی آن دسته از افرادی که با حقوق اندک در حال گذران زندگی هستند، در شغلهای نامرتبط با تخصص، تحصیل و مهارت خود مشغول کار هستند.
به طور طبیعی سرمایه انسانی که میلیاردها تومان از بیت المال یا به صورت شخصی صرف تحصیل چند میلیون نفر از جامعه شده است، بدون هیچ استفاده رها شده و هیچ سودی برای کشور ندارد. بخش قابل توجهی از خانوارهای بدون شغل بی شک همین دانش آموختگان بیکار هستند. برخی آمارها، بیکاری دانشگاهیان را بیش از 33 درصد برآورد میکنند.
گسترش مهاجرت به شهرها
یکی از علل افزایش خانوارهای بدون شغل مهاجرت گسترده از روستا به سوی شهرهاست. هر چند از ابتدای انقلاب نهضت خدمت رسانی به روستا به طور جدی مد نظر قرار گرفته است، اما جذابیتهای شهری و خدمات متنوع در شهرها بسیاری از روستاییان را به سمت خود جذب کرده است. از طرفی خشکسالی دهههای اخیر و نبود کار در روستاها موجب شده بسیاری از جوانان روستایی به امید پیدا کردن کار به شهرها مهاجرت کنند که گسترش حاشیه شهرهای بزرگ بخوبی نشان دهنده این مطلب است. طی 40 سال اخیر جمعیت شهری از حدود 47 درصد به بیش از 71 درصد در سرشماری سال90 افزایش یافته است. بیشتر جوانانی که به امید کار روانه شهرها شدهاند؛ به دلایل مختلف دارای شغل ثابت نشدهاند و این خود عامل دیگر برای افزایش خانوارهای بدون شغل طی 10 سال اخیر است.
در این رابطه یک کارشناس اقتصادی که نخواست نامش فاش شود، به خبرنگار ما گفت: ما دو نوع رشد اقتصادی داریم، نخست رشد اشتغالزا که رشد اقتصادی همراه با ایجاد شغل است و دوم رشد بدون اشتغال است که در آن رشد اقتصادی هیچ شغل و کاری ایجاد نمیکند، به عنوان مثال افزایش فروش نفت رشد بدون اشتغال محسوب میشود، بنابراین یکی از عللی که بعضی افراد شاغل نیستند به این دلیل است که ظرفیت شغلی مناسبی برای آنها تعریف نشده است. رشد همراه با اشتغال تنها در صورت حمایت از شرکتهای کوچک و متوسط که میتوانند شغل ایجاد کنند پدید میآید.
وی شاخص نسبت وابستگی یا بار تکفل (نسبت افراد شاغل به غیر شاغل در یک خانوار) را کاهشی دانست و افزود: این موضوع سبب میشود در صورت بروز شوکهای اقتصادی یا رکود، خانوارها از این جهت آسیب پذیری بیشتر و ریسک بالاتری در تأمین معاش داشته باشند.
وی خاطرنشان کرد: وضعیت بار تکفل در ایران چندان مناسب نیست و رقم 25 درصد برای جمعیت 20 میلیونی خانوار ایرانی نگران کننده است.
نظر شما