تحولات لبنان و فلسطین

حضرت زینب(س) پس از آنکه بی‎وفایی و نیرنگ کوفیان را به آنها بازگو کرد، امام سجاد(ع) به ایشان فرمود: ای عمّه سکوت کن، باقیماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو بحمد اللَّه عالمی هستی که احتیاج به تعلیم نداری و نیاموخته خردمندی.

تعبیر امام سجاد(ع) درباره حضرت زینب(س)

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم ، روایت شده است چون امام سجاد(ع) را با زنان از کربلا آوردند، زنان اهل کوفه را دیدند زاری کنان و گریبان چاک زده و مردان هم با آنان می‏‎گریستند، زین العابدین علیه‎السّلام بیمار بود و از بیماری ناتوان پس به آوازی ضعیف و آهسته گفت: اینان بر ما گریه می‏‎کنند پس ما را که کشت؟! آنگاه حضرت زینب(س)  سوی مردم اشارت کرد که خاموش باشید.
حذیم گوید: هرگز بانویی پرده‏‎نشین گویاتر از وی ندیدم، گویی بر زبان علیّ علیه‎السّلام سخن می‎گفت و به مردم اشاره کرد ساکت باشند. نفسها فرو بسته شد و هر زنگی از بانگ ایستاد، آنگاه پس از حمد و ثنای الهی و صلوات بر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود:

اما بعد، ای مردم کوفه، ای گروه دغا و دغل و بی‎‏غیرت، اشکتان خشک نشود و ناله‏اتان آرام نگیرد، مثل شما مثل آن زن است که رشته خود را پس از محکم تافتن و ریستن باز تار تار می‏کرد، سوگندهاتان را دست آویز فساد کرده‏اید، چه دارید مگر لاف زدن و نازش و دشمنی و دروغ و مانند کنیزان چاپلوسی نمودن و چون دشمنان سخن- چینی کردن یا چون سبزه‏ای بر پهن روئیده‏اید و گچی که روی قبر بدان اندوده‏، برای خود بد توشه‏ای فرستادید که خدای را بر شما بخشم آورد و در عذاب جاودان مانید.
‏ أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الْخَتْلِ‏ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ أَلَا فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ إِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی‏ (نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثا تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ - نحل92‏) هَلْ فِیکُمْ إِلَّا الصَّلَفُ‏ وَ الْعُجْبُ وَ الشَّنَفُ وَ الْکَذِبُ وَ مَلَقُ الْإِمَاءِ وَ غَمْزُ الْأَعْدَاءِ أَوْ کَمَرْعًی عَلَی دِمْنَةٍ أَوْ کَفِضَّةٍ عَلَی مَلْحُودَةٍ أَلَا بِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُون‏.

آیا برای برادرم می‏‎گریید، آری بگریید که شایسته گریستنید، بسیار بگریید و اندک بخندید که عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد ننگی که هرگز از خویشتن نتوانید شست و چگونه از خود بشویید این ننگ را که فرزند خاتم انبیاء؛ معدن رسالت و سیّد جوانان أهل بهشت را کشتید؟ آنکه در جنگ سنگر شما و تنها حزب و دسته شما بود و در صلح موجب آرامش دل شما و مرهم زخم شما و در سختی‏‎ها پناه شما بود، و در محاربات مرجع شما او بود، بد است آنچه پیش فرستادید برای خویش و بد است آن بار گناهی که بر دوش خود گرفتید برای روز رستاخیز خود. نابودی باد شما را نابودی، و سرنگونی باد سرنگونی، کوشش شما به نومیدی انجامید و دست‏ها بریده شد و سودا زیان کرد و خشم پروردگار را برای خود خریدید و خواری و بیچارگی شما را حتم باشد.
أَ تَبْکُونَ أَخِی أَجَلْ وَ اللَّهِ فَابْکُوا فَإِنَّکُمْ أَحْرَی بِالْبُکَاءِ فَابْکُوا کَثِیراً وَ اضْحَکُوا قَلِیلًا فَقَدْ أَبْلَیْتُمْ بِعَارِهَا وَ مَنَیْتُمْ بِشَنَارِهَا وَ لَنْ تَرْحَضُوهَا أَبَداً وَ أَنَّی تَرْحَضُونَ قُتِلَ سَلِیلُ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَ سَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَلَاذُ حَرْبِکُمْ وَ مَعَاذُ حِزْبِکُمْ وَ مَقَرُّ سِلْمِکُمْ وَ آسِی کَلْمِکُمْ‏ وَ مَفْزَعُ نَازِلَتِکُمْ وَ الْمَرْجِعُ إِلَیْهِ عِنْدَ مُقَاتَلَتِکُمْ- وَ مَدَرَةُ حُجَجِکُمْ‏ وَ مَنَارُ مَحَجَّتِکُمْ أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ وَ سَاءَ مَا تَزِرُونَ لِیَوْمِ بَعْثِکُمُ‏ فَتَعْساً تَعْساً وَ نَکْساً نَکْساً لَقَدْ خَابَ السَّعْیُ وَ تَبَّتِ الْأَیْدِی وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ‏ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَة.

می‏‎دانید چه جگری از رسول خدا شکافتید و چه پیمانی شکستید و چه پرده‎‏گی او را از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتی از وی بدریدید و چه خونی ریختید؟! کاری شگفت آوردید که نزدیک است از هول آن آسمانها فرو ریزد و زمین بشکافد و کوه‎ها متلاشی شود و از هم بپاشد، مصیبتی است دشوار و بزرگ و بد و کج و پیچیده و شوم که راه چاره در آن بسته در عظمت به پر بودن زمین و آسمان است، آیا شگفت آورید اگر آسمان خون ببارد، و عذاب آخرت خوارکننده‎‏تر است و هیچ یاری نشوند، پس تأخیر و مهلت شما را چیره نکند که خدای تعالی از شتاب و عجله منزّه است و از فوت خونی نمی‎‏ترسد و او در کمینگاه ما و شما است آنگاه این اشعار از انشای خود فرمود که:
چه خواهید گفت هنگامی که پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله با شما گوید: این چه کاریست که کردید- و شما که آخرین امّت هستید-؟! به خانواده و فرزندان و عزیزان من؛ بعضی اسیرند و بعضی آغشته به خون، پاداش من که نیکخواه شما بودم این نبود که با خویشانم پس از من بدی کنید، من می‎‏ترسم عذابی بر شما نازل شود مانند آن عذاب که قوم ارم را هلاک کرد.
پس از آنها روی بگردانید.
حذیم گفت: مردم را حیران دیدم و دستها به دندان می‎‏گزیدند، پیرمردی در کنار من بود می‏‎گریست و ریشش از اشک تر شده بود و دست سوی آسمان برداشته می‎‏گفت: پدر و مادرم فدایشان؛ سالخوردگان ایشان بهترین سالخوردگانند و جوانان آنان بهترین جوانان و زنان ایشان بهترین زنان و نسل آنها والاتر از همه و فضل آنها بالاتر، و این اشعار سرود:
پیرانشان بهترین سالخوردگانند و نسل اینان اگر شمار شود عاری از هر تباهی و خواری است.

أَ تَدْرُونَ وَیْلَکُمْ أَیَّ کَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ ص فَرَثْتُمْ وَ أَیَّ عَهْدٍ نَکَثْتُمْ وَ أَیَّ کَرِیمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَ أَیَّ حُرْمَةٍ لَهُ هَتَکْتُمْ وَ أَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ‏ (لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدًّا تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْض‏وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا - مریم89 و 90) لَقَدْ جِئْتُمْ بِهَا شَوْهَاءَ صَلْعَاءَ عَنْقَاءَ سَوْدَاءَ فَقْمَاءَ خَرْقَاءَ  کَطِلَاعِ الْأَرْضِ أَوْ مِلْ‏ءِ السَّمَاءِ  أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ تُمْطِرَ السَّمَاءُ دَماً وَ (لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزی‏ وَ هُمْ لا یُنْصَرُونَ - فصلت16) فَلَا یَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَحْفِزُهُ الْبِدَارُ  وَ لَا یُخْشَی عَلَیْهِ فَوْتُ النَّارِ کَلَّا إِنَّ رَبَّکَ‏ لَنَا وَ لَهُمْ‏ لَبِالْمِرْصادِ ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ ع‏
مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِیُّ لَکُمْ‏  مَا ذَا صَنَعْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ‏
بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَوْلَادِی وَ تَکْرِمَتِی‏  مِنْهُمْ أُسَارَی وَ مِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَمٍ‏
مَا کَانَ ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ‏  أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فِی ذَوِی رَحِمِی‏
إِنِّی لَأَخْشَی عَلَیْکُمْ أَنْ یَحُلَّ بِکُمْ‏  مِثْلُ الْعَذَابِ الَّذِی أَوْدَی عَلَی إِرَمٍ‏
 
ثُمَّ وَلَّتْ عَنْهُمْ- قَالَ حِذْیَمٌ فَرَأَیْتُ النَّاسَ حَیَارَی قَدْ رَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ شَیْخٌ فِی جَانِبِی یَبْکِی وَ قَدِ اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِالْبُکَاءِ وَ یَدُهُ مَرْفُوعَةٌ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ بِأَبِی وَ أُمِّی کُهُولُهُمْ خَیْرُ کُهُولٍ وَ نِسَاؤُهُمْ خَیْرُ نِسَاءٍ وَ شَبَابُهُمْ خَیْرُ شَبَابٍ وَ نَسْلُهُمْ نَسْلٌ کَرِیمٌ وَ فَضْلُهُمْ فَضْلٌ عَظِیمٌ ثُمَّ أَنْشَدَکُهُولُکُمْ خَیْرُ الْکُهُولِ وَ نَسْلُکُمْ‏  إِذَا عُدَّ نَسْلٌ لَا یَبُورُ وَ لَا یَخْزَی‏.
 
پس علیّ بن الحسین علیهما السّلام فرمود: ای عمّه خاموش باش، باقی ماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو بحمد اللَّه عالمی هستی که احتیاج به تعلیم نداری و نیاموخته خردمند و گریه و ناله، رفتگان را باز نمی‏‎گرداند. پس آن بانوی بزرگوار ساکت شد.
فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِیَا عَمَّةِ اسْکُتِی فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْحَنِینَ لَا یَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَکَتَتْ.1

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.