عضو مؤسس جبهه یکتا اظهار داشت: در صورتی که آقای احمدینژاد میآمد سیاستهای اصولگرایان و اصلاحطلبان وضعیت خاصی پیدا میکرد. معتقدم اصلاحطلبان بیش از همه از نیامدن احمدینژاد ناراحت شدند چون خوراک زیادی را آماده کرده بودند برای اینکه با هدف قرار دادن احمدینژاد اصولگرایان و برخی نهادهای مقدس کشور را هم بزنند و زیر سؤال ببرند. کار هم کرده بودند. آنها 3 سال کار کرده بودند تا در زمان انتخابات با این محور یک بمباران تبلیغاتی را علیه اصولگرایان و نیروهای انقلاب آغاز کنند و با کنار رفتن آقای احمدی نژاد همه اینها سوخت. لذا برخلاف اینکه اصلاح طلبان نشان میدهند خوشحالند، اتفاقاً خیلی هم از این موضوع ناراحت و عصبانی شدند چون یک عرصه انتخابات دو قطبی را که برای بهره برداری از آن برنامه داشتند، از دست دادند. البته از وجهی هم باید پذیرفت شاید خوشحال باشند که یک رقیب جدی آنها از میدان خارج شده است.
زریبافان افزود: اصولگرایان هم موضع خاص خود را به این اتفاق دارند.خواص اصولگرایان معمولاً با آقای احمدینژاد مشکل داشتند. لذا معتقدم در صورت حضور رقیبی مثل احمدینژاد اصولگرایان راحتتر میتوانستند روی مصداق با هم وحدت کنند ولی الان این کار سختتر شده است اما هنوز ممکن است.
وی درباره واکنش حامیان احمدینژاد و رفتار آنها هم با بیان اینکه بعد از دولت نهم و دهم بخشی از نیروهایی که با آقای احمدینژاد بودند از او فاصله گرفتند تصریح کرد: برخی هم تا امروز با ایشان ماندهاند که معتقدم تکلیف آنها هم حالا روشن است. اما تعداد کمی از نیروهای جوانتر هستند که به احمدینژاد تعصب دارند و عدهشان هم بسیار قلیل است. اینها واکنشهای نشان میدهند که نه مورد قبول خود احمدینژاد است و نه افراد ارزشی حامی ایشان. اینها هم باید راه درست را بشناسند و خود آقای احمدینژاد هم باید آنها را هدایت کند که انشا الله این کار را خواهند کرد ..
زریبافان درباره سازوکار جبهه یکتا برای همگرایی و نزدیک شدن به دیگر گروههای اصولگراها گفت: دوستان ما در جبهه یکتا فعالیت عمیق و گستردهای را در این زمینه انجام میدهند اما آنها افراد بیحاشیه و کمجنجالی هستند. این گونه نیست که هرکسی سر وصدا داشت کار میکند. ما برای هماهنگی و نزدیک شدن با دیگر نیروهای انقلابی و ارزشی ، تلاش زیادی کردهایم. اما اینکه به گزینه واحد برسیم بحث دیگری است و اول باید ببینیم چنین چیزی را میخواهیم؟ آیا گزینه واحد دوباره فضا را دوقطبی نمیکند؟ آیا میتوانیم کسی را بیاوریم که فضا دو قطبی نشود و در عین حال رأیآوری داشته باشد و پیروز شود؟ یا شاید به این نتیجه برسیم که سیاست دیگری را در پیش بگیریم.
مهم این است که نیروهای انقلابی در سیاستها و راهبردهایشان به توافق برسند. جبهه یکتا هم برای رسیدن به وحدت فعالیت می کند وتا کنون تماسهای خوبی داشتهایم. ضمن اینکه در جریان اصولگرایی هم ممکن است اختلاف سلیقه هایی هم وجود داشته باشد ، که طبیعی است و بدون آن رشدی حاصل نمیشود. مهم این است که ما دامنه انعطاف و نقد پذیریمان را بالا ببریم تا قدرت هم افزایی جذبمان را بالا برود. همانطور که عدهای وحدت میکنند تا نظام را پایین بکشند ما هم باید برای تقویت نظام وحدت کنیم.
زریبافان اضافه کرد: معتقدم ما با آسیبشناسی انتخابات گذشته حرکت کنیم کنیم. آیا اینکه دو حزب یا چند نفر بنشینند و برای بقیه تصمیمگیری کنند کار درستی است؟ ما باید همه را به صحنه بیاوریم برای اینکه از همه ظرفیت استفاده کنیم؛ هم در عرصه تصمیم سازی و تصمیمگیری و هم عرصه اجرا .
اگر کسی احساس کند در مجموعهای هیچ نقشی برای او در نظر نمیگیرند، به همان میزان پای کار آن مجموعه نخواهد آمد و دنبال کار خودش میرود. اما اگر احساس کند در حد خودش برای او نقشی قایل هستند پای کار مجموعه میآید و فداکاری و تبعیت هم میکند.
اما اگر چهار گروه برای بقیه تصمیمگیری کنند، فاصله ایجاد میکند. راه اتحاد این نیست که چند حزب بروند با هم 5+6 تشکیل بدهند. باید همه گروهها را پای کار بیاورند و ساز و کار آن تشکیل مجلسی از همه اصولگراهاست. البته اصولگراها در حال ساماندهی چنین مجلس و تشکیلاتی هستند که نمایندگان همه احزاب و تشکلها در آن حضور داشته باشند. شخصیتهای برجسته سیاسی و افراد مرجع و اثرگذار در آن باشند. از استانها نمایندگانی که اصولگرایان تعیین میکنند، باشند. مثلاً یک مجلس چند صد نفره بشود و آنها سازو کار انتخابات را تعیین کنند. نه اینکه چند نفر بنشینند و تصمیمگیری کنند و بگویند بقیه دنبال ما بیایند.
عضو مؤسس جبهه یکتا در پاسخ به این سؤال که در ادوار گذشته که برخی تشکلهای اصولگرا بیشترین سرسختی را در مورد آرایشان داشتند و حاضر به ائتلاف با جبهه اصولگرایی نشدند ، گفت: من میگویم جبهه یکتا و یا جمعیت یاران ولایت که همان بچههای آبادگران سال 82 انتخابات دور دوم شورای شهر بودند در سال 84 و 88 ستاد انتخاباتی رییس جمهور پیروز انتخابات ودر 13 سال گذشته از اثرگذارترین جریانات در بسیج مردم در انتخابات این چند سال بودند هستند و برای من از بقیه تشکلها عزیزتر هستند، حتی آنها هم نباید خود محور شوند. جبهه یکتا نمی گوید من ا ول و آخر اصولگرایی هستم. اینکه دو حزب در بالا بنشینند و تصمیم بگیرند و 4 تا آدم شاخص را هم دور خود جمع کنند، درست نیست. من تجربه دارم، با برخی اعضای شورای ائتلاف صحبت کردم. بسیار ناراضی بودند و احساس میکردند به بازی گرفته شدهاند. با اینحال ما شورای ائتلاف را -ضمن اینکه ایرادهایی هم به آن داشتیم- مقدس میدانستیم و پای تصمیمات آن ایستادیم، چون راه دیگری نداشتیم. اما حالا فرصت داریم و باید مسیرعوض شود. دغدغه احزاب این نیست که رئیسش چقدر نفوذ دارد، مهم این است که یک حزب چقدر آدم میتواند جذب کند؟ حزبی که جلسه عمومی اش با 200 نفر برگزار می شود یا جمعیتی که فقط در تهران با 1000 نفر جلسه برگزار میکند، یکی است؟
در جبهه اصلاح طلبان هم این ایرادهست. مثلاً برخی احراب اصلاحطلب که تعداد اعضای ان در حد یک ژیان است میخواهند برای کشور تصمیمگیری کنند. کسی نباید فکر کند اول و آخر اصولگرایی یا اول و آخر اصلاح طلبی است.
نظر شما