تحولات لبنان و فلسطین

قدس آنلاین/ آرش ‏خلیل‏ خانه: چین رفته‌رفته ردپای خود را در تحولات غرب آسیا و به‌طور مشخص بحران سوریه پر رنگ‌تر می‌کند.به موازات این تغییر استراتژی، پکن نگاه مشابهی نیز به حوزه شبه‌قاره هند و مشخصاً افغانستان و پاکستان دارد؛ زیرا آنچه امروز در غرب آسیا می‌گذرد، آثار و تبعاتش به‌نحوی خود را در شبه‌قاره هند که حوزه امنیتی چین نیز به‌شمار می‌رود نمایان کرده است.

همکاری نظامی چین با محور مقاومت/ پیام سفر وزیر دفاع چین به تهران برای غرب

چین تا پیش از این در تحولات سوریه نقشی حاشیه‌ای داشت، اگرچه سیاست این کشور را در سه‌‎حوزه سیاسی، کمک‌های انسان‌دوستانه و امنیتی می‌توان دسته‌بندی کرد. مقامات چین کمتر تمایل داشته‌اند تا به‌صورت مستقیم خود را درگیر تحولات سوریه کنند؛ زیرا به‌لحاظ اقتصادی و سیاسی این کشور چندان اهمیت ویژه‌ای برای دولت پکن نداشته است، اما به‌نظر می‌رسد این رابطه در حال تحول و دگرگونی است و پیش‌بینی‌ها و شواهدی خود را نمایان کرده‌اند که در آینده چین کمک‌های خود را به سطح نظامی هم گسترش دهد.

 تغییر راهبرد چین در غرب آسیا
چین تاکنون 4بار قطعنامه‌های ضد سوریه را وتو کرده و طرح 4مرحله‌ای این‌کشور در مذاکرات ائتلاف بین‌المللی سوریه در فوریه گذشته تقریباً مشابه طرح ایران است. این کشور همچنین تاکنون 110 میلیون دلار کمک‌های انسان‌دوستانه و غذایی زیرنظر سازمان‌ملل برای سوریه ارسال کرده و در بعد امنیتی باید توجه داشت که موضوع گسترش تروریسم تکفیری و گروه‌های تندرو اسلامی و انتقال آن‌ها با مغلوبه‌شدن‌شان در سوریه به‌سمت شبه‌قاره هند که در جوار استان سین‌کیانگ چین قرار دارد، برای دولت پکن زنگ خطر را به صدا درآورده است. در نگاه چین، تروریست‌ها همواره میان خاورمیانه، آسیای میانه و حد و مرز غربی چین جابه‌جا شده‌اند و این مسأله می‌تواند به تهدیدی برای امنیت ملی چین تبدیل شود.
از سوی دیگر روابط اقتصادی چین با سوریه از سطح بالایی برخوردار نبوده و این کشور تمرکز خود را در سال‌های گذشته بر توسعه روابط و گسترش همکاری‌های استراتژیک با کشورهای منطقه خاورمیانه ازجمله مصر، سودان، اردن، امارت‌متحده عربی، عربستان سعودی، قطر، الجزایر، ایران و ترکیه متمرکز کرده بود، اما حالا سوریه در دوران جدیدی که پس از جنگ رقم خواهد خورد، کشوری است که به‌طور طبیعی به‌سمت حامیانش در دوران بحران گرایش خواهد یافت و بازسازی ویرانه‌های جنگ سوریه نیازمند صدها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری است؛ امری که برای چین بسیار وسوسه‌کننده است.
شاید بتوان گفت نگرانی‌ها و همزمان چشم‌اندازهای اقتصادی مشابهی نیز در هردو این مناطق برای هند وجود دارد. هند هم در رقابت با پاکستان توجه ویژه‌ای به افغانستان دارد و میلیارها دلار سرمایه‌گذاری دهلی در افغانستان نشان می‌دهد این کشور برنامه‌های مفصلی برای حضور در بازار افغانستان و بستر خام این کشور برای توسعه دارد و هم در سوریه این کشور می‌تواند اولاً خود را به‌عنوان یک قدرت فعال در عرصه بین‌المللی معرفی کند و هم منافع اقتصادی را برای خود دست‌وپا کند، ضمن اینکه نگرانی‌های امنیتی ناشی از گروه‌های افراطی و تروریستی هم شاید برای هند بیش از چین مطرح باشد.
از همین روست که به‌گفته مشاور بشار اسد در آینده نزدیک جهان شاهد پیوستن کشورهای دیگری مانند چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی به اتحاد ضد تروریستی ایران، روسیه و سوریه خواهد بود.

حالا که چین تمایل خود را به ورود در ابعاد نظامی و مبارزه با تروریسم در سوریه علنی کرده، قطعاً تحولات جدیدی در این میدان در حال وقوع است و چین نمی‌خواهد از این تحولات عقب بماند. 

  دالان ایران برای هند و چین
اما دالان راهیابی کشورهایی مثل چین و هند به این دو حوزه به‌نظر می‌رسد از مسیر ایران می‌گذرد. ایران اگر نگوییم اصلی‌ترین متحد سوریه است، لااقل یکی از دو متحد اصلی دمشق به‌شمار می‌رود. بنابراین چین که خود را قدرتی هم‌تراز روسیه می‌داند، هیچ‌گاه از کانال مسکو وارد سوریه نخواهد شد و ترجیح می‌دهد به دلایل مختلفی از جمله مزایای اقتصادی، سیاسی و امنیتی نزدیک‌شدن به ایران، دالان تهران را برای این هدف انتخاب کند، همان‌گونه‌که به‌گفته ابوالفضل ظهره‌وند سفیر سابق کشورمان در افغانستان چنین همکاری‌هایی بین ایران و چین در افغانستان برای مبارزه با گروه‌های افراط‌گرا از گذشته وجود داشته است.
شاید بتوان سفر وزیر دفاع چین به تهران و عقد قرارداد دفاعی و نظامی میان تهران و پکن را هم در همین راستا تفسیر کرد.

 پیام سفر وزیر دفاع چین به تهران برای غرب
سفر سابق کشورمان در چین درباره این تغییر بزرگ در راهبرد پکن با بیان اینکه غرب آسیا در سیاست خارجی چین جایگاه ویژه‌ای دارد و در چنددهه گذشته این کشور به حضور فعال در این منطقه توجه ویژه داشته و حضورش را گسترده‌تر کرده است، می‌گوید: چین برای خود جایگاهی محکم در تحولات غرب آسیا تعریف کرده است؛ زیرا تحولات این منطقه مستقیم یا غیرمستقیم بر چین اثرگذار است. جواد منصوری می‌افزاید: باید توجه داشت که چین ترجیح می‌دهد در حوزه سیاست خارجی چراغ خاموش و بی‌سروصدا عمل کند و تنها در شرایط خاص، سیاست‌ها و حضور خود را علنی می‌کند و این موضوع درمورد سوریه هم صدق می‌کند. پس حالا که چین تمایل خود را به ورود در ابعاد نظامی و مبارزه با تروریسم در سوریه علنی کرده، قطعاً تحولات جدیدی در این میدان در حال وقوع است و چین نمی‌خواهد از این تحولات عقب بماند.  منصوری سفر وزیر دفاع چین به تهران را در راستای همین سیاست چین عنوان کرده و می‌افزاید: در این مقطع با تحولات به‌وجود آمده و تغییر دولت آمریکا  لازم است چین موضع صریح خود را به غرب ارسال کند و پکن با اعزام وزیر دفاع خود به تهران این پیام را به غرب می‌دهد. همزمان کشورهای دیگری مثل هند، برزیل و آفریقای جنوبی‌ هم هریک به دلایل خاص خود که برخی اقتصادی و برخی امنیتی است، علاقه خود را برای ایفای نقش در سوریه نشان می‌دهند.
جواد منصوری درباره اهمیت افغانستان و شبه قاره هند برای چین و جایگاه ایران در تضمین امنیت این منطقه هم اظهار می‌دارد: افغانستان و ایران دروازه دسترسی چین به خلیج فارس و طرح این کشور برای احیای جاده ابریشم است.
چین سرمایه‌گذاری اقتصادی عظیمی در افغانستان کرده که ناامنی و گسترش تروریسم آن را به خطر می‌اندازد، علاوه‌بر این افغانستان دغدغه نفوذ گروه‌های افراطی آسیای میانه و افغانستان به استان سین‌کیانگ را دارد. بنابراین برای پکن امنیت و ثبات در افغانستان اهمیت بسیار بالایی دارد. از این رو علی‌رغم فشار آمریکایی‌ها، چین همکاری‌های خود را با پاکستان، افغانستان و ایران توسعه داده و برنامه عظیمی را برای توسعه افغانستان اجرا کرده است. حضور چین و هند در طرح توسعه بندر چابهار ایران هم که قرار است مسیر ترانزیت بین‌المللی را به افغانستان و چین ایجاد کند، خود گویای جایگاه ایران و افغانستان برای چین است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.