به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، شب گذشته سفیر روسیه در ترکیه برای بازدید به یک گالری هنری در آنکارا رفته بود. پس از این بازدید و در حالی که "آندری کارلوف" در این گالری سخنرانی میکرد از سوی یکی از ماموران پلیس ترکیه که مسئولیت تامین امنیت مراسم بازدید سفیر را بر عده داشتند ترور شد.
این عملیات در نگاه اول از سوی کارشناسان، عملیاتی بسیار پیچیده و چند وجهی و با اهداف متنوع ارزیابی شد و البته به صورت گسترده به تیتر یک رسانه های جهان تبدیل شد.
"مِرت آلتینتاش" عامل این عملیات که از اعضای پلیس ترکیه بود با کلت کمری خود و از فاصله ای بسیار نزدیک کارلوف را مورد هدف قرار داد از اعضای حزب عدالت و توسعه و از طرفداران اردوغان بوده است و پس از این ترور انگشت اشاره خود را مانند تروریست های تکفیری در مقابل دوربین های خبرنگاران بالا برد و از حلب سخن گفت و چند کلامی هم از رجز های صدر اسلام.
او پیش از کشته شدن به دست دیگر ماموران امنیتی حاضر در محل، سخنان دیگری هم به زبان عربی بیان کرد که اتصال او به گروه های تروریستی را تقویت می کرد.
این اتفاق اما در شبی رخ داد که فردای آن وزرای امور خارجه و وزرای دفاع ایران، روسیه و ترکیه قرار بود در مسکو طی دیدار های جداگانه ای وقایع حلب و منطقه را بررسی کنند و احتمالا تصمیمات مهمی را نیز برای آینده اخذ نمایند.
البته همانگونه که عامل ترور سفیر روسیه با فریاد بیان داشته که با این کار میخواسته انتقام آزادسازی حلب را از روسها بگیرد، این ترور در زمانی اتفاق افتاده که تروریست ها حلب را به صورت کامل به ارتش و مقاومت واگذار، منطقه را ترک کرده و علاوه بر این شکست بزرگ متحمل خسارت دیگری هم شده و بالاجبار اجازه خروج تعداد زیادی از افراد تحت محاصره در شهرک های استراتژیک فوعه و کفریا را داده اند، که این هم از لحاظ نظامی شکست مهمی پس از شکست حلب برای تکفیری ها ارزیابی می شود.
* حلب، تنها گزاره قطعی/ جنگ جهانی در راه است؟
در خصوص سناریوهای موجود؛ مشخص است که این واقعه چند وجهی و به علت های متفاوت و با اهداف متنوعی می تواند ارزیابی شود و به احتمال خیلی بالا انتساب آن به یک گروه خاص با یک هدف خاص خطای تحلیلی خواهد بود.
کارشناسان و ناظران سیاسی و نظامی معتقدند که قطعیت این ماجرا این است که هر فرد و یا گروهی که به دنبال این ماجرا بوده، اولین هدفش کاهش تاثیر آزادسازی حلب، توقف روند پیروزی های جریان مقاومت و کاهش همگرایی کشورهای محور مقاومت با روسها بوده است.
از نتایج این اتفاق نیز در همان وهله اول این مسئله را میتوان به ذهن متبادر کرد که اگر روزی ترور ولیعهد اتریش جرقه جنگ جهانی اول را زده بود، این ترور نیز می تواند سرآغازی برای یک جنگ جهانی تمام عیار باشد، چنانکه همین امروز نیز تمامی لوازم و بسترهای آغاز این جنگ در منطقه موجود است.
در تحلیل سنارویهای مختلف اما میتوان دم دستیترین تحلیل را در توئیت حمید بعیدینژاد سفیر ایران در لندن جستجو کرد. تحلیلی که شاید علاوه بر اینکه در دسترس ترین تحلیل باشد، با ضریب بالایی تحلیل صحیحی نیز هست.
حمید بعیدی نژاد در توئیتر خود نوشت :" سفیر روسیه، قربانی انتشار گسترده اطلاعات غلط از سوی رسانهها است، [اطلاعاتی که] منجر به تحریکات خطرناک شده است."
امپراطوری رسانه ای جهان وابسته به دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی غرب است. طرح ریزی این سیستم میتواند هم برداشت غلط و اطلاعات نادرست از حلب به گوش و چشم مردم جهان برساند و هم یک عملیات ترور را به این نحو اجرایی کند.
*اردوغان، برنده همزمان در چند سناریوی متفاوت
در کنار این مسئله اما، بسیاری از کارشناسان البته نگاهشان در اولین گام، به سوی دولت ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان رفت. خیلیها می گویند که اردوغان پشت پرده این ماجراست.
باوجود اینکه این اتفاق می تواند تبعات سنگینی برای اردوغان در پی داشته باشد، ناکارآمدی دولت در تامین امنیت را بیش از پیش نشان دهد، اقتصاد و گردشگری این کشور و حتی در این مورد وجهه بین المللی او را به شدت مخدوش کند، اما عوایدی را نیز برای اردوغان در پی دارد.
اردوغان مکررا نشان داده که در اقدامات کمتر منطقی، رفتارهای ناگهانی و حتی اقدامات انتحاری کم نظیر است، استعداد لازم برای اینچنین کارهایی را به خوبی داراست و برای رسیدن به اهداف خود قادر است به هر کاری دست بزند.
رئیسجمهور ترکیه با این اقدام میتواند چندین مورد از اهداف خود در ترکیه را پیش ببرد و محقق سازد. او میتواند با چسباندن این ترور به گروه های مخالف خود، موج جدیدی از سرکوب و تصفیه داخلی را در ترکیه آغاز کند، او همچنین میتواند پروژه حذف پارلمان در ترکیه را با این بهانه به نتیجه برساند و دوران سلطنت خود با اختیارات ویژه و تمام و کمال را آغاز کند. او پس از این اتفاق می تواند پروژه مظلوم نمایی بین المللی خود را آغاز کند و حتی ادله کافی به مجامع بین المللی برای فرار از اقدامات خود در سوریه (حمایت لجستیکی از تروریست ها، آموزش تکفیری ها در مرزها و ارسال مهمات برای آنها) ارائه دهد و بگوید که ترکیه نیز زخم خورده تروریسم سوری است.
از طرفی خیلی ها معتقدند که او با این اقدام نه تنها روابط خود با روسیه را کدر نمی کند، بلکه فتح باب جدیدی در تعمیق روابط با روسها برای همکاری های بیشتر به بهانه مبارزه با تروریسم ایجاد می کند. همه می دانند که ترکیه حالا سرخورده از عضویت در اتحادیه اروپاست و روابطش با آمریکا به دلیل حمایت آنها از کردها به سردی گراییده است، ترکیه در منطقه با کشورهای متعددی درگیر است و شرایط اقتصادی و بحران کودتا در داخل نیز این کشور را متزلزل کرده است. ترکها برای جبران این شرایط به دنبال متحدان جدید می گردند، وزرایشان یک خط در میان به تهران و مسکو سفر می کنند و تلاش میکنند روابط راهبردیشان از جمله روابط اقتصادی را بازسازی و تقویت کنند.
*اگر تکفیریهای عامل ماجرا باشند؟
سناریوی دوم اما مربوط به محوریت تکفیری ها در این ترور است. داعش ، القاعده، ارتش آزادی ها و دیگر گروه های تکفیری در سوریه اگرچه با هم تفاوت هایی دارند اما هرکدامشان به دلیل زخم هایی که از روسها خورده اند می توانند انگیزه کافی برای انجام این عملیات داشته باشند.
برخی از تکفیری های می گویند که عدم حمایت تام و تمام ترکیه از آنها باعث شده که حلب تقدیم ارتش سوریه شود و تروریست ها با تلفات زیاد مجبور شوند این منطقه مهم را ترک کنند.
النصره یا همان شعبه القاعده در سوریه محتمل ترین گزینه است. آنها با خفت تمام حلب را تقدیم مقاومت و روسها کرده اند و در فوعه و کفریا نیز امتیاز بزرگ خارج شدن بخشی از مردم را به ارتش سوریه دادهاند و همانگونه که عامل ترور سفیر سوریه در آنکار در همان چند دقیقه حیاتش بعد از ترور گفت، تکفیری ها زخم خورده حلب هستند و به دنبال انتقام.
در این میان البته برخی ناظران سیاسی معتقدند که به دلیل اینکه النصره تجربه چنینکاری را نداشته است، بعید است که آنها عامل این ترور باشند، هرچند که به نظر می رسد این تحلیل گران مسئله همکاری بسیار نزدیک النصره با سرویس های حرفه ای اطلاعات و امنیت آمریکا و اسرائیل را در نظر نگرفته اند.
النصره امروز با حمایت ترکیه در نزدیکی های الباب است و منتظر شکسته شدن مقاومت برای حضور در شهرهای مختلف سوریه.
داعش گروه دوم است با احتمال کمتر. آنها نیز عزم این دارند که ضربه ای مهلک به ترکها و روسها وارد کنند و انتقام تدمر و بسیاری از شهرهای دیگر را از روسها بگیرند، هرچند که مدل کاری آنها مبتنی بر این نوع ترورها نیست و تاکنون نیز علاقه ای برای این اقدامات از خود نشان نداده اند.
برخی تحلیل ها در این میان البته مبتی بر این داده است که گروه های مختلف تروریستی از جمله النصره و داعش می خواهند به دنیا بگویند که تبعات وارد شدن ضربه به آنها در عراق و سوریه آغاز فاز جدیدی از عملیات های بین المللی است، و آنها قادرند در یک شب هم زوریخ را مورد هدف قرار دهند، هم آنکارا و هم برلین را. آنها میتوانند در آنِ واحد با شلیک گلوله یک سفیر را در آنکارا از پای درآوردند، همزمان با کامیون به بازارچه کریسمس در برلین حملهور شوند و هم در زوریخ تعدادی از شهروندان را با سلاح سرد و گرم مورد هدف قرار دهند.
این اقدام پیام ادامه حیات پس از آزادسازی حلب و موصل را مخابره میکند و همچنین یک تغییر رفتار و طرح جدید برای آینده است.
*مخالفان اردوغان کجای ماجرا هستند؟
سناریوی سوم دخالت مخالفان دولت اردوغان در این ماجراست. باقیمانده کودتاچیان از یک طرف و کردها از سوی دیگر میتوانند در این ترور دست داشته باشند. گولنی ها آمادگی این را دارند که برای تضعیف اردوغان دست به هر اقدامی بزنند، ترکیه را نا امن و رئیس جمهور را بی کفایت نشان دهند و حتی شرایط را برای یک کودتای دیگر فراهم کنند.
کردها امروز چیز زیادی برای از دست دادن ندارند، آنها بخش قابل توجهی از افرادشان را در زندانهای ترکیه می بینند، استقلالشان را از دست رفته و عزتشان را سرکوب شده. کردها اگر عامل این ماجرا باشند می خواهند به ترکها این پیغام را ارسال کنند که اگر به پیشروی در مناطق کردنشین شمال سوریه ادامه دهد، و قصد جلوگیری از حاکمیت آنها در الباب، اعزاز، منبج، کوبانی و دیگر شهرهایشان را داشته باشد باید منتظر این وقایع تلخ باشد و اینچنین هزینه های سنگین را هم پرداخت کند.
کردها در انجام عملیات تروریستی در ترکیه و در جریان انفجار بمب های استانبول متهم اصلی هستند.
*آمریکاییها نمیگذارند طرحهایشان به سادگی شکست بخورد
سناریوی محتمل بعدی عاملیت آمریکا است.
ترکیه مدتهاست از آمریکا فاصله گرفته است. اردوغان از حمایت و همدستی کردها با آمریکا هم دلخور است و هم دلنگران، او در مسئله عدم حمایت از ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا هم آمریکایی ها را مقصر می داند و پس از عدم موفقیت در سوریه، حالا مدتیست که به سمت ایران و روسیه حرکت کرده است.
ارتش ترکیه با پیام جدی ایران و روسیه پیشروی های خود را در نزدیکی های الباب متوقف کرد و از ورود به ماجرای حلب نیز عقب نشست.
ترکها حالا مکرر با ایرانی های و روسها جلسه می گذارند و امروز نیز با دوتن از وزرای محوری کابینه یعنی وزاری دفاع و امور خارجهشان به مسکو رفته اند تا پای میز مذاکره و همکاری 3 جانبه با ایران و روسیه بنشینند.
آمریکایی های میخواهند هر چه بیشتر از ادامه این همکاری جلوگیری کنند و به نوعی هم به ترکها بفهمانند که نمیتوانند بدون پرداخت هزینه سنگین از اجرای طرح و نظم جدید آمریکا برای منطقه خارج شوند.
*سعودیهای بازنده میخواهند انتقام بگیرند
عربستان پای اصلی پنجمین سناریو است. دستگاه اطلاعاتی و امنیتی عربستان تمام انگیزه های لازم برای این اقدام را در خود می بیند. سعودی ها نشان داده اند که در دوران ملک سلمان همان حداقلهای رفتار بر اساس منطق و مصلحت را از دست داده اند و کاملا غریضی و بدون استدلال دست به اقدام می زنند.
عربستان امروز همهجوره در منطقه بازنده است، از صرف میلیاردها دلار تسلیحات و مهمات جنگی برای سرکوب مردم یمن راه به جایی نبرده و تنها دستاوردش ناامنی شهرهای جنوبی بوده، تمامی عملیات هایی که گروه های تروریستی به تحریک و با پول عربستان در مرزهای ایران طرح ریزی کرده اند، پیش از اجرا شناسایی و منهدم شده است، در عراق دستهای عربستان از فلوجه و الرمادی و موصل تا مرزهای این کشور عقب رفته است و در سوریه نیز شرایط به همان منوال عراق است. سعودی ها حتی در لبنان هم شکست خورده اند و ریاست جمهوری این کشور را به گزینه مقاومت واگذار کردهاند.
آنها حالا آمادگی دارند که با انجام هرگونه اقدام و عملیاتی از منطقه انتقام بگیرند، اقدامی که میتواند گستره آن از یمن تا مرزهای ایران و حتی تا آنکارا ادامه داشته باشد و هدف نیز میتواند هرکسی باشد حتی سفیر سفارتخانه استراتژیک روسها در منطقه.
*جای پای موساد همهجا هست
گزینه آخر اما صهیونیست ها هستند. در یک تحلیل اولیه می توان گفت که صهیونیست ها در تمام آشوب ها و خونریزی های منطقه به نوعی دست داشته اند. آنها نه به مردم فلسطین رحم کرده اند، نه به سوریها و نه عراقی ها و نه حتی به دانشمندان هسته ای ایران.
هیچ سند محرمانه و یا جدیدی هم برای مفروض داشت احتمال حضور تیمهای سازمان اطلاعات اسرائیل در توطئه ها و خونریزی های منطقه نیاز نیست.
تیم های حرفه ای ترور موساد هم رفیق حریری را زده اند، هم حاج عماد مغنیه و هم مجید شهریاری را.
هیچ دلیلی هم وجود ندارد که بگوئییم که قطعا موساد در این ترور آخری در آنکارا دست نداشته است. آنها در حلب ضربه سختی خوردهاند و می بینند که با رهایی نیروهای استراتژیک مقاومت در فوعه و کفریا، آمادگی نیروهای سوری برای عملیات در درعا و پاکسازی مرزهای سوریه با جولان اشغالی فراهم می شود.
موساد آنقدر انگیزه دارد که برای جبران شکست هایش در سوریه و متوقف کردن روند حرکت مقاومت و روسها، دست به هرکاری حتی ترور سفیر روسیه بزند.
عملیات ترور در آنکارا آنقدر عملیات پیچیده ای هست که بگوییم قطعا باید سرنخ های آن را در سرویس های اطلاعاتی و امنیتی قوی جهان از جمله سیا و موساد جستجو کرد. کاملا واضح است که احتمال حضور تیم های ترور این سازمان ها پس از شکست های اساسی در حلب و موصل بسیار بالاست.
حالا باید منتظر بود و دید که نتیجه تحقیقات مشخص می کند که عامل این ترور چه فرد یا گروه و یا کشوری بوده و یا کسی مسئولیت آن را خواهد پذیرفت و یا اینکه این ماجرا هم مثل بسیاری از ترور های دیگر در منطقه با علامت سوالهای بزرگ در قلب تاریخ باقی خواهد ماند، هر چند که خیلی ها منتظرند که حتی قبل از اعلام خبر مشخص شدن عامل این اتفاق، ببیند که خرس وحشی آسیا، چه پاسخی به ترور سفیر مهم و ارزشمند خود در منطقه نشان خواهد داد. روسها دومین باری است که هزینه مهم و جدی میدهند و به عبارتی در منطقه و در ماجرایی که یک طرف آن ترکیه است تحقیر می شوند. ترور آندری کارلوف دومین هزینه سنگین روسها پس از سرنگونی جنگندهشان توسط هواپیماهای ترکیه است.
باید منتظر بود و دید تحولات منطقه به چه سمتی سویی میرود، قطعا روزهای پر تنشتری در پیش است.
نظر شما