قدس آنلاین - پس از ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی وارد دوره جدیدی از حیات خود شد. آغاز رهبری حضرت آیتالله خامنهای که اینک نزدیک به سه دهه از آن میگذرد، با چالشها و موانع بسیاری از سوی دشمنان بیرونی و اپوزیسیون داخلی همراه بود. اما عبورکشور با سلامت از این چالشها، مرهون درایت سیاسی و اندیشه بلند رهبر معظم انقلاب است؛ اندیشهای که در این سالها در پس پرده حجاب سیاست از نگاه عموم مردم پنهان مانده است.
حجت الاسلام دکتر یحیی جهانگیری سهروردی در این گفتوگو به بیان چرایی این اتفاق پرداخته است.
*یکی از مباحث مغفول درباره چهرههای سیاسی، وجوه علمی و معرفتی آنان است. چرا درباره برخی افراد این اتفاق پررنگتر است؟
بله! برخی فقط در یک دانش یا عرصهای سرآمد میشوند و نام آنان با آن دانش و عرصه گره میخورد، اما برخی انسانها چند وجهیاند به مثابه یک منشور. مطالعه و برجستگی یک وجه شخصیتی آنها، گاه سبب میشود، از توجه و شناخت عرصهای دیگر، غافل بمانیم. در تاریخ از این دست شخصیتها کم نداشتهایم. ابوعلی سینا یکی از این شخصیتهاست که گاه فقط وجهه پزشکی او دیده شده و گاه وجهه فیلسوفی اش. در دوره معاصر نیز حضرت آیتالله العظمی خامنهای، یکی از شخصیتهای چند وجهی است که وجهه سیاسی ایشان به دلیل زعامت امر مسلمین و رهبری انقلاب اسلامی، سبب شده است چهره اندیشهای معظم له کمتر دیده شود. به نظر میرسد، همه از جمله رسانهها رسالت داریم به شخصیت علمی رهبرمعظم انقلاب بپردازیم. آنچه به نظر من مغفول مانده، بعد نظری و تئوریک شخصیت رهبری است.
*چرا این بعد برجسته نشده است؟
دلایل متعددی میتواند داشته باشد، ولی پاسخ من این است که ما گرفتار «حجاب معاصرت» شدهایم، زیرا هم عصر بودن موجب شده ما آن اندیشههای متعالی را نبینیم، زیرا خیلی از شخصیتها به خاطر معاصرت، پشت حجاب ماندهاند و دیده نشدهاند.
همین جا عرض کنم، بویژه از منظر طلبهای که کشورهای مختلف اروپا، آسیا و آفریقا بودهام، اینکه باید فرای مرزها بدانند رهبران ایران اسلامی و به تعبیر دقیق تر ولی فقیه در نظام اسلامی، فقط یک رهبر سیاسی نیست. او یک راهبر، پیشران، گفتمان ساز و البته دارای اندیشه و منظومه فکری است. ما باید در معرفی این موضوع جدی اقدام کنیم. من این عدم معرفی را یک خسارت، به خود جامعه اسلامی میدانم.
*چرا اندیشه شناسی میکنیم؟ اساساً شناخت منظومه فکری یک شخصیت چه فایدهای دارد؟
شناخت منظومه فکری سبب میشود، ما نگاه بخشی به اندیشههای او نداشته باشیم، امکان تحریف و تغییر در اندیشههای فرد را کاهش میدهد، مانع نگاه کاریکاتوری به اندیشههای یک فرد میشود و از تفسیرهای ناسره و ناهمگن با اندیشه فرد، بازداری میکند.
همچنین شناخت منظومه فکری سبب میشود، ما روند شکل گیری اندیشه ای در ذهن یک شخصیت را داوری دقیق تر داشته باشیم. مثلاً آیا نسبت به یک پاردایم و دوگانگی، آن شخصیت دچار تناقض یا تغییر در دیدگاه شده است، یا میفهمیم که او رویکرد ثبات داشته یا اینکه رویکرد تکاملی داشته است.
از آنجا که اندیشههای رهبری، همچون حضرت امام نقشه راه آینده نظام اسلامی هم خواهد بود، ما نیازمند شناخت منظومه فکری ایشان هستیم و این مطالبه جدی آیندگان هم خواهد بود.
*چطور میشود ارزیابی کرد یک شخصیت دارای منظومه فکری است؟
برای شناخت یک منظومه فکری یا به تعبیر دقیق تر، شاخصهای یک منظومه فکری عبارت است از اینکه ابتدا باید دارای انسجام درونی باشد. یعنی همه گزارهها و نظریهها، همسو باشند، خود شکن نباشند. مثلاً نباید در دیدگاه فقهیاش چیزی بگوید که همان با دیدگاه سیاسی اش، متناقض باشد. مگر اینکه حیث آن فرق کند. باید مبنا و بنا همسو باشد، دارای کارکرد مثبت باشد و در عمل سودمندی اجتماعی خود را اثبات کرده باشد. منظومه فکری ای که گرهای از دردها نگشاید و راه حلی ارایه ندهد، پایا و پویا نخواهد بود.
از شاخصهای دیگرش این است که الهام بخش و موتور محرکی برای جامعه باشد، و نیز باید شمول گرا و فراگیر باشد. ما اگر نگاه کنیم همه شاخصهای یک منظومه فکری را میتوانیم در اندیشههای رهبر معظم انقلاب دریابیم، پس میتوان به مثابه یک منظومه فکری، به اندیشههای ایشان نظر انداخت.
*متدولوژی شناخت منظومه فکری رهبری برچه مبنایی است؟
به زبان ساده اگر بگوییم ما وقتی میتوانیم یک اندیشه را ارزیابی کنیم که فقط به دادههای متنی مراجعه نکنیم. باید ببینیم بیانات ایشان ناظر به چه نیازهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... است و برای چه طیف مخاطبی بیان داشته اند.
بدون شناخت اینها نمی توان، تفسیر روشنی را ارایه کرد. بدون «شخصیت شناسی» نمی توان، تفسیر دقیق ارایه داد. نسبت به حضرت آقا باید بگویم ایشان شخصیتی است که در اوج فعالیتهای اجتماعی و سیاسی از مطالعه رمان و شعر غافل نمی شود. ایشان با اندیشههای جهان اسلام و عرب به خوبی آشناست، و جریانهای فکری و سیاسی را به خوبی میشناسند.
*ملموس تر و جزیی تر اگر وارد شویم، چه اندیشههای کلان را میتوان به عنوان شاخص در اندیشه رهبر معظم انقلاب دید؟
- یکی از ویژگیهای برجسته مقام معظم رهبری، گفتمان سازی بوده است. ایشان به شایستگی توانسته اند رهبری گفتمانهای ایران اسلامی و حتی در برخی موارد جهان اسلام را داشته باشند. اساساً گفتمان سازی یکی از دغدغههای جدی ایشان بوده است، چنانچه از منظر اندیشه شناسی و شناخت منظومه فکری نگاه کنیم، میبینیم هر یک از این گفتمانها، زنجیرهای هستند که پازل کاملی را تکمیل میکنند. مثلاً اگر ایشان از تحول در حوزه میفرمایند و در کنارش فقه حکومتی، اینها مکمل هم هستند. یا حوزههای سکولار را چند سال پیش به عنوان دغدغه مطرح میکنند و بتازگی حوزه انقلابی را، اینها هم نشان میدهد هریک، جدا از هم نیست و البته نشانگر این است که ما نباید به یکی بچسبیم و دیگری را رها کنیم. ما آن وقت از موفقیت این اندیشهها میتوانیم سخن بگوییم که در عمل همه این گفتمانهای مطرح شده توسط ایشان را در کنار هم ببینیم.
ایشان از سال 79 بحث گفتمان سازی را آغاز کردند. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در دیدار شهریور ماه سال جاری با خبرگان رهبری تأکید کردند، خبرگان وظیفه گفتمان سازی در جامعه را دارند تا این موضوع به مطالبه مردم تبدیل شود.
همچنین در دیدار اخیر با دانشجویان علاوه بر تأکید بر اصل مهم گفتمان سازی بین دانشجویان، شاخصهای مختلف آن از قبیل پیشرفت، اقتصاد مقاومتی، پیشرفت ایران اسلامی، اقتصاد دانش بنیان و عدالت را مطرح کردند و از جوانان دانشگاهی خواستند تا در برنامههای خود قرار دهند.
نظر شما