تحولات منطقه

ایجاد یک نظام اخلاقی یکپارچه که از اهداف نویسنده است، در این کتاب بسیار بعید به نظر می‌رسد؛ بنابراین، این پرسش مطرح می‌شود که ترجمه این کتاب تا چه حد برای جامعه علمی ایران ضروری است؟

آیا نظام یکپارچه اخلاقی ممکن است؟
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

قدس آنلاین - اخلاق خلاق همان‌طور که از نامش پیداست، به نقش خلاقیت در اتخاذ تصمیم‌های اخلاقی می‌پردازد. دان مک‌نیون نویسنده نه‌چندان سرشناس کتاب تلاش می‌کند از آنچه خلاقیت می‌نامد، در جهت حل معضلات اخلاقی استفاده کند. معضلات اخلاقی زمانی به وجود می‌آیند که یک اصل اخلاقی با اصل یا اصول دیگر در تعارض قرار می‌گیرد. راستگویی، پرهیز از قتل و دزدی معروف‌ترین اصول اخلاقی هستند؛ اما استفاده از این اصول در زندگی روزانه دشواری‌های خاص خودش را دارد.

 در واقع اگر بخواهیم این اصول را مطلق بدانیم و در هر شرایطی بر اساس آن عمل کنیم، دچار مشکلات فراوان خواهیم شد. راستگویی افراطی ممکن است حریم خصوصی ما و اطرافیانمان را تهدید کند و در بعضی موارد بدون هیچ ضرورتی جان و مالمان را به خطر بیندازد. پرهیز از دزدی یکی از خطوط قرمز تمام انسان‌های متمدن است، اما اگر جان عزیزانمان به خاطر گرسنگی در خطر باشد، باز هم به آن عمل خواهیم کرد؟

یکی از کارکردهای نظریات اخلاقی ارایه راه‌حل برای رویارویی با این مشکلات است. برخلاف مک‌اینتایر که تلاش می‌کرد با تکیه بر شباهت‌های نتیجه‌گرایی و وظیفه‌گرایی ناکارآمدی این دو نظریه را اثبات کند، مک‌نیون تفاوت‌های این دو را زیر ذره‌بین نقد خود می‌گذارد.

این نظریات هر دو تلاش می‌کنند اصول اخلاقی را به یک اصل جامع‌تر فرو کاهند و از این طریق مشکل تعارض بین اصول اخلاقی را حل کنند؛ یعنی هر جا به مشکلی برخوردیم، به آن اصل اولیه بازمی‌گردیم و آن را معیار تصمیم خود قرار می‌دهیم؛ اما تفاوت آن‌ها در نتیجه‌گرا بودن فایده‌گرایی و نانتیجه‌گرا بودن وظیفه‌گرایی و در عقل‌گرا بودن وظیفه‌گرایی و تجربه‌گرایی فایده‌گرایی است.

مک‌نیون معتقد است با وجود تلاش‌های بسیاری که برای اصلاح و پیشرفت نظریه‌های اخلاقی سودگرایی و وظیفه‌گرایی انجام شده است، این دو نظریه همچنان در حل مشکلات اخلاق عملی، یا به بیان بهتر، اخلاق کاربردی دچار مشکل هستند. به‌ باور نویسنده، واکنش ما به موقعیت‌های دشوار اخلاقی اساساً نظریه‌محور است، ریشه نظریات اخلاقی کلاسیک به‌قدری در فرهنگ غربی عمیق است که تمام اعمال اخلاقی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 از آنجا که متخصصان اخلاق کاربردی یا وظیفه‌گرا هستند یا سودگرا، پاسخ‌هایی که به معضلات اخلاقی می‌دهند نیز پاسخ‌های سودگرایانه و وظیفه‌گرایانه خواهد بود و از آنجا که این دو تفاوت‌های بعضاً قابل توجهی با یکدیگر دارند، پاسخ‌هایی که در برابر معضلات اخلاقی ارایه می‌کنند، گاهی متفاوت است و به همین جهت است که نمی‌توانیم برای حل معضلات اخلاقی به یک رویکرد جامع دست پیدا کنیم.

در قدم اول باید دید این مدعا تا چه حد قابل قبول است؛ اگر نظریات فایده‌گرایی و وظیفه‌گرایی وجود نداشتند یا حداقل چنین نفوذی بر فرهنگ غربی نداشتند، آیا در شرایط مشابه پاسخ همه افراد به معضلات اخلاقی یکسان بود؟ درست است که معضلات اخلاقی و گرفتار شدن در آن‌ها تا حدی از ناکارآمدی نظام‌های اخلاقی کلاسیک حکایت دارد، اما باید بپذیریم که در برخی موارد بسیار دشوار شاید هیچ نظام اخلاقی‌ای نتواند پاسخی کامل به پرسش‌ها بدهد و اینکه بعضی معماهای اخلاقی، صرف‌نظر از نظام اخلاقی مورد تأیید ما، به‌خودی‌خود وضعیتی دشوار را به وجود می‌آورند.

در بخش بلاتکلیفی اخلاقی و در مثال قایق نجات متوجه می‌شویم، معضلات اخلاقی تا چه حد می‌توانند دست‌ و پای عامل اخلاقی را برای انجام عمل درست ببندند.

* معمایی اخلاقی

کشتی در حال غرق شدن است و قایق‌های نجات در حال انتقال مسافران به مکانی امن هستند، یکی از قایق‌ها بیش از حد پر شده و ملوان ناچار است عده‌ای را به آب بیندازد، او تصمیم می‌گیرد زن‌ها، کودکان و زوج‌ها را در قایق نگه دارد و ۱۳ نفر از افرادی که در این دسته‌ها قرار نمی‌گیرند در آب رها کند؛ پس از این حادثه ملوان محاکمه و به جرم قتل‌های متعدد به حبس ابد محکوم می‌شود.

مک‌نیون در این مورد معتقد است، بهتر بود ملوان از روش دموکراتیک‌تری برای حل این معضل استفاده می‌کرد؛ اما به نظر می‌رسد روش دموکراتیک تنها جرم قانونی را بین افراد بیشتری تقسیم می‌کند و از لحاظ اخلاقی کمکی به ماجرا نمی‌کند، در هر صورت، عده‌ای باید با تصمیم عده‌ای دیگر به کام مرگ فرستاده شوند. شاید باید بپذیریم ارایه پاسخی کامل به معماهای اخلاقی هیچ‌گاه به طور کامل میسر نخواهد بود، زیرا همان‌طور که نویسنده می‌گوید، معماهای اخلاقی هم جنبه عینی دارند و هم جنبه ذهنی.

 شاید بتوان گفت مسأله بالا اصلاً یک مسأله اخلاقی نیست، به‌هرحال عده‌ای غرق می‌شوند و اگر اخلاقاً دنبال مقصر باشیم، مقصری پیدا خواهیم کرد. اخلاق زمانی معنا پیدا می‌کند که اراده انسان در عملش دخیل باشد. اگر بخواهیم تمام معضلات اخلاقی را حل‌وفصل کنیم، مانند این است که بخواهیم شر را به‌کلی از جهان حذف کنیم یا به فرشته تبدیل شویم.

از نظر مک‌نیون تنها راه‌حل معماهای اخلاقی ایجاد یک نظام اخلاقی یکپارچه است، نظامی تلفیقی از سودگرایی و وظیفه‌گرایی که هیچ‌یک از این نظام‌ها را بر دیگری ترجیح نمی‌دهد و در شرایط مختلف با استناد به اصول این دو نظریه بهترین راه‌حل را برمی‌گزیند؛ در برخی شرایط ممکن است اصول وظیفه‌گرایی جواب بهتری ارایه دهند و در بعضی موارد اصول سودگرایی کمک بیشتری خواهند کرد؛ مک‌نیون این نظام تلفیقی را اخلاق ایدئالیستی می‌نامد و ایده آن را از کمال‌گرایی اف. اچ. برادلی گرفته است.

برادلی یک فیلسوف اخلاق ارسطویی است که نظریه اخلاقی خود را بر اساس حکمت عملی و فضایل اخلاقی طرح‌ریزی کرده است؛ از نظر او حکمت عملی است که در نهایت به فاعل اخلاقی کمک می‌کند تصمیم درست را بگیرد. از نظر مک‌نیون آموزش اخلاقی باید به خلاقیتی منجر شود که در موقعیت‌های دشوار به ما کمک می‌کند.

* اخلاق خلاق

 بااین‌حال، جالب است که نویسنده هیچ صحبتی از ارسطو، نظریه فضیلت او و اخلاق فضیلت به میان نمی‌آورد. اخلاق فضیلت با محوریت دو مفهوم حکمت عملی و فضیلت، یکی از گرایش‌های مهم اخلاق هنجاری در دهه‌های اخیر بوده است؛ طبق این نظریه شخص فضیلت‌مند با پرورش فضایل اخلاقی در خود به درجه‌ای می‌رسد که قادر است بهترین تصمیم را در شرایط سخت اتخاذ کند. بهتر بود نویسنده درباره اخلاق فضیلت و پیشینه این بحث توضیح می‌داد، در واقع «اخلاق خلّاق» بیش از هر چیز یادآور حکمت عملی است و جالب آنکه نویسنده به حکمت عملی نیز هیچ اشاره‌ای نمی‌کند.

به نظر می‌رسد نویسنده به‌جز تغییر واژگان تخصصی اخلاق، خلاقیت چندانی در کتاب خود به‌خرج نداده است. افزون بر این، نتیجه‌گیری مک‌نیون در بعضی موارد بسیار پرسش ‌برانگیز است؛ به‌عنوان مثال در «معمای مرگ آرام»، مک‌نیون به این نتیجه می‌رسد که افراد سالمند به دلیل مشکلات پیری این حق را دارند که خود را زودتر از موعد بکشند.

در این مثال سه دوست که در آسایشگاه سالمندان کار می‌کنند با دیدن رنج افراد سالمند تصمیم می‌گیرند اگر به پیری رسیدند در خودکشی به یکدیگر کمک کنند. البته از نظر مک‌نیون آن‌ها تنها در صورتی مجازند خود را بکشند که وظایف خود را در قبال نزدیکانشان انجام داده و با آن‌ها درباره این تصمیم صحبت کرده باشند.

یکی از آن‌ها در سن ۸۱ ‌سالگی تصمیم به خودکشی می‌گیرد و از دوستش می‌خواهد که به قول خود عمل کند. پرسش این است که آیا از لحاظ اخلاقی درست است که به خاطر ترس از دردهای دوران پیری پیش از موعد به زندگی خود پایان دهیم؟ آیا درست است، از شخص دیگری بخواهیم که در این خودکشی به ما کمک کرده و مرتکب قتل شود؟ آیا با فرض اینکه شجاعت یک فضیلت اخلاقی است، چنین تصمیمی شجاعانه است؟

یکی دیگر از نقاط ضعف‌ کتاب دسته‌بندی سلیقه‌ای نظریات اخلاق هنجاری و حوزه‌های فلسفۀ اخلاق است؛ نویسنده «فلسفه اخلاق» را به دو حوزه اخلاق تجویزی و اخلاق عملی تقسیم‌ می‌کند؛ یکی از حوزه‌های مهم در فلسفه اخلاق، فرااخلاق  است که نویسنده از آن سخنی به میان نمی‌آورد.

در تقسیم‌بندی زیرشاخه‌های اخلاق هنجاری، مک‌نیون از دو نظریه سودگرایی و وظیفه‌گرایی کانتی نام می‌برد؛ این تقسیم‌بندی دو مشکل عمده دارد: اول اینکه در تمام تقسیم‌بندی‌های معتبر، سودگرایی در کنار نظریات دیگری مانند خودگرایی، دیگرگرایی، نتیجه‌گرایی قاعده‌محور و غیره، خود یکی از زیرمجموعه‌های نتیجه‌گرایی است؛ دوم اینکه بیشتر فیلسوفان مهم اخلاق، اخلاق فضیلت را نیز یکی از سه نظریه مهم در اخلاق هنجاری می‌دانند، درحالی‌که همان‌طور که پیشتر گفتیم مک‌نیون هیچ اشاره‌ای به این نظریه پرطرف‌دار نمی‌کند.

* عدم ضرورت ترجمه کتاب

کتاب اخلاق خلّاق، کتاب جذاب و گیرایی است؛ اما همان‌طور که گفته شد و در معرفی آغاز کتاب نیز آمده است، اخلاق خلّاق مشکلات نظری فراوانی دارد و اگر بخواهیم به تمام این مشکلات بپردازیم، باید یک مقاله مفصل و طولانی در نقد آن نوشته شود که متأسفانه در این نوشتار نمی‌گنجد. درمجموع می‌توان گفت مک‌نیون در این کتاب، غیر از طرح چند معمای اخلاقی و استفاده از ترکیب دو نظریه سودگرایی و وظیفه‌گرایی کانتی برای پاسخ به آن، کار خاصی انجام نداده است. ایجاد یک نظام اخلاقی یکپارچه که از اهداف نویسنده است، در این کتاب بسیار بعید به نظر می‌رسد؛ بنابراین، این پرسش مطرح می‌شود که ترجمه این کتاب تا چه حد برای جامعه علمی ایران ضروری است؟ به‌بیان‌دیگر، وقتی آثار روزالیند هرست‌هاوس، فیلیپا فوت، مارتا نوسبام، پیتر سینگر و دیگر چهره‌های شناخته‌شده «فلسفه اخلاق» هنوز در کشور ما ترجمه نشده است چه ضرورتی دارد کتابی با این کاستی‌های نظری آشکار، ترجمه و چاپ شود؟

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.