تحولات لبنان و فلسطین

کارگردان نمایش معتقد است اشتباهی که در عرصه تئاتر دفاع مقدس رخ داده، این است که رزمندگان، دست‌نیافتنی و اسطوره‌ای نشان داده شده‌اند و او سعی کرده است که در این نمایش مدافعان حرم را همچون همه مردم اما ریشه‌دار و معتقد به آرمان‌ها نشان دهد

می‌خواستیم مردم به مدافعان حرم نزدیک‌تر شوند

قدس آنلاین - «تعطیلات آخر هفته» عنوان نمایشی ست که این روزها در یکی از تالارهای نمایشی تهران و با محوریت مدافعان حرم به روی صحنه می‌رود؛ نمایشی که سعی کرده است با زبان هنر و به صورت غیرمستقیم واقعیت‌های جنگ‌های جاری در منطقه را به تماشاگر نشان دهد. این نمایش که با استقبال دوستداران هنر همراه شده است، همه روزه از ساعت ۱۸ در تالار مولوی به روی صحنه می‌رود.

محمدرضا آزادفرد ،کارگردان این نمایش، در گفت‌وگویی که پیش روی دارید، درباره این اثر هنری و چگونگی شکل‌گیری‌اش توضیح داده است.

«تعطیلات آخر هفته» و موضوع آن چگونه به ذهنتان رسید؟

بچه‌های گروه باران یک کارگاه نمایشنامه‌نویسی ایجاد کردند و طرح نمایشنامه‌ای که در حال حاضر روی صحنه است، در ابتدا در آن کارگاه زده شده بود و گروه تئاتر باران برای کارگردانی آن به بنده مراجعه کردند. من خود چون ارادت خاصی به مدافعان حرم داشتم و همیشه سعی‌ام بر آن بوده تا بتوانم کاری را در این موضوع انجام دهم و این مسأله یکی از دغدغه‌های مهم من به شمار می‌رفت، این پیشنهاد را پذیرفتم. در این نمایش سعی کردیم همچنان که به مدافعان حرم می‌پردازیم، اثری ملموس برای مخاطب اجرا کنیم که در آن نگاه شعارزده‌ای نباشد. سعی کنیم این افراد را از دل جامعه ببینیم و در نهایت گوشه‌ای از کنش‌های این بزرگواران را نشان دهیم. کوشش کردیم از دید انسانی به این عزیزان که تمام زندگی خود را رها نمودند و برای هدف و مقصودی ارزشمند قیام کردند، نگاه کنیم. وقتی این پیشنهاد مطرح شد، متوجه شدم که نگاه مشترکی بین من و نویسندگان گروه باران وجود دارد. امیدوارم که دین خود را تا اندازه‌ای به این سلحشوران و عزیزان ادا کرده باشیم.

می‌خواهید با این نمایش به مخاطب چه بگویید؟

من خودم شخصاً در کارگردانی سعی بر آن داشتم این را بگویم که این آدم‌هایی که آنها را به عنوان مدافعان حرم می‌شناسیم، افرادی جدا از اجتماع و جامعه نیستند. آنها در کنار ما زندگی می‌کنند و در کوچه و بازار همین شهر رفت و آمد دارند؛ آدم‌هایی مثل همه ما ولی چیزی که آنها را برجسته کرده است، ارزشی است که به خاطرش می‌جنگند. هیچ چیز بالاتر از جان آدمی نیست و کسی که از جان و مال خود می‌گذردرا می‌توان یک قهرمان واقعی نامید. ما در این کار می‌خواستیم بگوییم که مدافعین حرم آدم‌هایی خاص نیستند و خون آنها رنگین‌تر از آدم‌های دیگر نیست. ولی آنها به این علت قهرمان می‌شوند که برای یک هدف و مقصود مشخص و دفاع از ارزش‌هایشان مقابله می‌کنند.

آیا می‌توان گفت که در دل نمایش، «مصطفی» شخصیتی انتزاعی دارد؟

نه، ما فضا را یک فضای رئالیستی در نظر گرفتیم و آدم‌های آن هم می‌توانند مابه‌ازای رئالیستیک داشته باشند. اگر بخواهیم که آن را انتزاعی در نظر بگیریم، فکر نمی‌کنم که بتوان مفهومی که مورد نظر نمایش است را ایجاد کرد. «مصطفی» یک شخصیت حقیقی و نماینده یک قشری از این آدم‌های سرافراز و قهرمان است.ولی در قشر مدافعان حرم یک سری از این عزیزان- با توجه به اینکه همه مدافعان حرم قهرمان هستند- بعضاً جنس سلحشوری و قهرمانی متفاوتی دارند. بنابراین من شخصیت مصطفی را انتزاعی نمی‌دانم چون مابه‌ازای بیرونی دارد و مصطفی نماینده کوچکی از خیل بزرگان رزمندگان پیروزمند است.

نمایش‌هایی را که در این مدت با موضوعیت مدافعین حرم به روی صحنه رفته و می‌روند، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مدافعان حرم در تئاتر هیچ‌وقت نباید از فضای اجتماعی خود دور شوند. بعضاً فضاهای انتزاعی هم دیده می‌شود اما واقعاً به عنوان یک پدیده فرهنگی هنری بایدبه جامعه خود مربوط باشند. به نظر من مدافعان حرم جدا از ارزش و سلحشوری خود، یک پدیده اجتماعی هستند.و حالا ما چطور بتوانیم به این پدیده اجتماعی بپردازیم که اولاً برای مخاطب قابل قبول باشد و ثانیاٌ بتوانیم راهکاریی برای این قضیه ارایه دهیم، خیلی مهم است. اتفاقی که در ژانر دفاع مقدس افتاده، این است که ما رزمندگان را به قدری دست‌نیافتنی تصور کردیم که ناخواسته خط قرمز دور آن گرفته شده است. پدر من که یک جانباز است، در این اجتماع هم با تمام عیب و نقص زندگی می‌کند. گل بی‌عیب خداست ولی این آدم‌ها قهرمان و پهلوان هستند. به نظرم اشتباهی که در عرصه تئاتر دفاع مقدس رخ داده، این است که این آدم‌ها دست‌نیافتنی و متفاوت نشان داده شده‌اند. من در این نمایش سعی داشتم بگویم که این عزیزان مدافع حرم هیچ تفاوت خاصی ندارند مگر در یک چیز و آن هم این است که آنها ریشه دارند و برای بسیاری از ارزش‌ها احترام قایل هستند و این مسأله است که آنها را برجسته نشان می‌دهد.

آیا این نمایش توانسته خود را در دل مردم و دانشجویان جای دهد؟

این سؤال را باید تماشاگر پاسخ دهد ولی بازخوردی که از مخاطبین دیدم الحمدلله خوب بوده است. هیچ‌وقت نمی‌توان گفت که یک اثر نمایشی همیشه مخاطب صددرصدی دارد و شاید مخالفان یا منتقدان جدی هم داشته باشد ولی بیشتر کسانی که نمایش را دیدند، مخالفت و واکنشی منفی نشان ندادند. امیدوارم ما کاری کرده باشیم که مردم یک قدم به این عزیزان نزدیک شوند و آنها را تا حد زیادی درک کنند و اتفاقات خوبی رخ دهد.

در رابطه با دکور و میزانسن‌های نمایش هم به ما توضیح می‌دهید؟

دکور یک اتاق زیرشیروانی است که من سعی کردم که این اتاق را در دکور به کمک طراح دکور ترسیم کنیم. ما از چوب استفاده کردیم که هم حس صمیمیت و رفاقت را به ما برساند و هم یک حس نوستالژیک برای ایرانی‌ها داشته باشد چون ساختمان‌های شهر حلب همانند شمال کشور ماست. در طراحی صحنه هم یک سری عروسک‌های بدوی را مشاهده می‌کنید که در سراسر اتاق پخش هستند. این عروسک‌ها نماد کشور سوریه و مظلومیت آن دختربچه‌ای می‏باشند که در نمایش هست. ما سعی بر آن داشتیم که این اتاق را خلوتکده آن دختربچه بدانیم که مورد هجوم قرار گرفته است و این مدافعان حرم هستند که آن روح را دوباره به این خلوتکده برگردانده‌اند. در رابطه با میزانسن‌ها هم ما سعی کردیم که میزانسن خیلی نامحسوس باشد. دوست داشتیم که به فضای سینمایی نزدیک شویم و به وسیله «کات‌وی» همه اتفاقات در آن گنجانده شوند و حس خیلی رئالی در آن جریان داشته باشد. با این کار می‌خواستیم بگوییم که رفتار و 

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.