قدس آنلاین - «پشت صحنه سینما، تئاتر و تلویزیون» تاکنون دستمایه ساخت فیلمها و آثار نمایشی زیادی بوده است. طبق آن مَثَل معروف که «سلمانیها وقتی بیکار میشوند، سر همدیگر را میتراشند» سینماگران هم گاه و بیگاه برای ساخت فیلم و روایت قصههایشان به سراغ خودشان میروند و داستانی از پشت صحنه حرفهای که در آن اشتغال دارند را به تصویر میکشند.
فیلمی مانند «فروشنده» که به تازگی دومین اسکار را هم برای سازندهاش به ارمغان آورده، اثری از همین جنس است که زندگی یک زن و شوهر بازیگر را به تصویر میکشد و بخشهایی از آن در پشت صحنه یک تئاتر روایت میشود. نمونه بسیار معروف چنین فیلمهایی، «شاید وقتی دیگر» ساخته بهرام بیضایی است و البته آثار دیگری همچون «سینما سینماست» ساخته سید ضیاءالدین دری و «دو فیلم با یک بلیت» ساخته داریوش فرهنگ را میتوان نام برد که چنین روایتهایی را در دست گرفتهاند.
یک داستان یکخطی ساده
با این مقدمهچینی فیلمی مانند «خوب، بد، جلف» که از همین ساختار تکراری و نسبتاً دستمالیشده استفاده کرده تا اولین اثر سازندهاش در مقام کارگردان را رقم بزند، هیچ نکته و حرف تازهای ندارد و حتی شاید با مطالعه داستان خطی آن پیش از ساخت بتوان نسبت به یافتن تهیهکننده نیز تردید کرد. اما حالا فیلم ساخته شده و فروش خوبی هم کسب کرده است و دست بر قضا اثر نسبتاً آبرومندی هم برای سازندهاش بوده است.
یک قصة فیلم در فیلمی، بازیگرانی که نقش خود را ایفا میکنن و نیز قصهای با مضمون مواد مخدر و پلیسبازی، همه آن چیزی است که میتوان از چکیده اولین ساخته پیمان قاسمخانی بیان کرد. سام درخشانی و فرزاد جمشیدی ۲ بازیگر محوری فیلم نیز عامدانه تلاش میکنند «خودشان» باشند و هیچ بازی متفاوت و خاصی از آنها مشاهده نمیکنیم. حتی حمید فرخ نژاد که سابقه بازیهای حسی و نقشآفرینیهای پیچیده را در کارنامهاش دارد، در این فیلم نقشی تخت و کاملاً کلیشهای از خود ارایه میدهد. انگار همه چیز در سطحی از عادیبودن جریان دارد و حالا بینندهای که به دنبال ایده و نکتهای ناب از یک فیلم است، قطعاً با تماشای این فیلم توی ذوقش میخورد و ارتباطی با این اثر پیدا نمیکند. حتی میتوان فیلم را نسخهای شُستهرُفتهتر از سریالهایی دانست که در این سالها بارها و بارها به شکلهای مختلف داستان آن در شبکه ۳ سیما تکرار شده است؛ سریالهایی با طعم پلیس بازی، نکوهش مواد مخدر، تکریم خانواده و اندکی طنز که احتمالاً پیمان و برادرش محراب دست اندرکار بسیاری از آنها بودهاند.
همان صحنه پایانی
در چنین وضعیتی آنچه سبب شده این فیلم مورد توجه بیننده سختگیر و سختپسند امروز سینمای ایران قرار گیرد، همان صحنه پایانی است که در آن تهیه کننده، بازیگران، شخصیتهای واقعی و حتی خلافکارهایی که در طول فیلم با آنها مواجه شدهایم داخل سالن سینما نشستهاند و مشغول تماشا و لذتبردن از فیلمی هستند که کارگردانش به زیر خاک رفته اما محصول «غیرهنری» که به نام او ثبت شده، با وجود بیمنطقیهای فراوان، انواع و اقسام مخاطبان را به خود جلب کرده است. این صحنه مانیفست کلی و ایدهای است که فیلم بر آن استوار است. سازندگان این اثر تلاش کردهاند محصولی تولید کنند که همه نوع مخاطبی را جذب کند و در این مسیر ضمن بهکارگیری از کلیشههای بسیار ساده و ابتدایی و قصهای نخنماشده، تلاش کردهاند اجرایی بدیع و متفاوت از این قصه داشته باشند.
کلیشههایی که درست اجرا شدهاند
در جایجای فیلم کلیشههای مختلفی را مشاهده میکنید که بهدرستی و سختی اجرا شدهاند؛ از شخصیتی فرعی همچون «مژده قنبر زاده» که با بازی ظریف آزاده صمدی بسیار دیدنی شده تا صحنههای درگیری با تبهکاران که از نظر اجرا بسیار سخت است و طنز نهفته در آن بهخوبی خلق شده است.
فیلم ۲ ویژگی مهم دیگر هم دارد. اول اینکه شخصیتهای محوریاش به شدت شبیه تیپ غالب اجتماعی است که در آن زندگی میکنیم. دیگر اینکه «تخیل» در آن حضوری پُررنگ دارد. پژمان جمشیدی و سام درخشانی هر ۲ افرادی سادهدل، زرنگ، دست و پا چلفتی و لافزن هستند و در طول فیلم با وجود گرفتارشدن در مصایب مختلف، سرانجام از آزمایشی که پیش پای آنها وجود دارد «سربلند» بیرون میآیند. شخصیتهای منفی داستان رگههایی طنزآمیز دارند و صد درصد منفی نیستند و همین مسأله فیلم را بهشدت تلطیف میکند. در کنار همه اینها، شوخیهای سبک و کمارزشی نیز چاشنی فیلم شده که چند سالی است مخاطب سینمارو به آن واکنش مثبت نشان میدهد و مثلاً از شنیدن صدای شیشکیبستن خندهاش میگیرد.
فیلم اول پیمان قاسمخانی یک ویژگی مهم نیز دارد و میتوان آن را یکی از بهترین آثار سفارشی ساختهشده درباره پلیس دانست. این تبلیغ غیرمستقیم ویژگی کوچکی نیست و در اثری مفرح مانند «خوب، بد، جلف» امتیاز مهمی به حساب میآید.
فیلم ۱۱۰ دقیقهای «خوب، بد، جلف» نخستین فیلم پیمان قاسمخانی با بازی حمید فرخنژاد، پژمان جمشیدی، سام درخشانی، ویشکا آسایش، مانی حقیقی، حسین پاکدل، بهاره رهنما، نیوشا ضیغمی، آزاده صمدی، امیرمهدی ژوله، مهراب قاسمخانی، نسیم ادبی، سپند امیرسلیمانی، علی اوجی و با حضور مجید مظفری و رضا رویگری است که اکران آن از ۲۷ بهمن آغاز شده و تاکنون حدود ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان فروخته است.
نظر شما