قدس آنلاین - "دیل کارنگی"؛روان شناس معروف آمریکایی در دهههای چهارم و پنجم قرن بیستم کتابهایی زیر عنوان آیین دوست یابی، آیین زندگی، راه و روش محبوب شدن نوشته است که خلاصه آن این است راه دوست یابی و محبوب شدن این است که در مقابل حرف زور یا حق ناحق یا حرف درست و حسابی دیگران اظهارنظر نکنید. قربان صدقه آنان بروید،پیوسته چاپلوسی کنید تا موفق باشید، پیوسته امورتان به خیر و خوشی بگذرد، دوستان زیاد و البته بانفوذی داشته باشید و هرگز از صحنه دور نباشید.
مرحوم خسروشاهانی مشهدی الاصل طنز نویس و نوول نویس که حالا هیچ کس در نهایت ناسپاسی او را به جا نمیآورد در یکی از نوشتههایش مینویسد:روزی خواستم طبق روال کتاب دیل کارنگی رفتار کنم،مثلاً جیب بری خواست جیبم را بزند، فهمیدم. دستش را گرفتم و با خنده گفتم:چه جوان دوست داشتنی و محترمی! میدانم که اشتباهاً دست به جیب من بردی،اما طرف،مشتی به سینهام زد و فرار کرد و گفت: اولِ صبحی گیر عجب ابلهی افتادیم ها...
نوشته است رفتم به دیدار مرد عزاداری.یادم آمد برادر او را سالها پیش میشناختم. شروع کردم به تعریف از برادرش. یک دفعه طرف شروع کرد به فریاد زدن:خجالت نمیکشی از اون حُقه باز کلاهبردار که ارثیه پدر و مادر و برادر و خواهرهایم را دزدید و فرار کرد تعریف میکنی؟ برو خجالت بکش، تو هم عین او هستی...
وقتی در جراید و رسانهها و فضای مجازی خواندم صفدرحسینی؛رئیس هأت مدیره صندوق ملی محیط زیست شده است ماتم برد که این آقای صفدر حسینی و آن آقای محمود نودهی سرخهای و آن آقای صدقی عجب کاریزما و گیرندگی و جذابیتی دارند که علی رغم این همه آبرویی که از دولت بردهاند و با حقوقهای نجومی 57 میلیونی و بیشتر سر و صدای مردم را درآورده و علی رغم این همه آسیبهایی که به آبرو و حیثیت مملکت وارد کردهاند، باز هم فن دوست یابی و محبوبیت شان تا آن حد دوز بالا دارد که مجمع عمومی صندوق سازمان حفاظت محیط زیست متشکل از افرادی مانند معصومه ابتکار،محمدباقرنوبخت ، محمدجواد ظریف، علی طیب نیا وزیر اقتصاد،محمدرضا نعمت زاده، محمود حجتی و حمید چیت چیان ایشان را به سمت رئیس هیأت مدیره صندوق ملی محیط زیست منصوب میکند که انشاءالله با 175 ساعت کار در وقت اداری و 175 ساعت کار در بعدازظهر و غروب و شبانگاه تا بامداد، دردهای محیط زیست ایران را درمان کند و بودجه بهسازی محیط زیست خوزستان غرق شده در خاک و ریزگرد و سیستان و بلوچستان خشک و بی آب و دریاچههای در حال خشک شدن ایران را دست متولیان آنها برسانند.
در کتاب جالب و جامع رستم التواریخ که عدهای بی سواد سعی میکنند آن را جعلی وانمود کنند داستانهایی از عصر شاه سلطان حسین صفوی آورده شد که اولیای امور دولت آن زمان هر کس را که در دست درازی به جان و مال و اموال عمومی بی پرواتر و بی حیاتر بود به پستهای بالاتر و پردرآمدتر گماشته و دیوان سالاری دربار اصفهان اجازه بر سر نظام ماندن وزیر اعظم لایق و وطن پرست و مصلحی مانند فتحعلی خان داغستانی و برادرزاده او لطفعلی خان داغستانی را نمیداد. اولی را خلع و کور و دومی را از فرماندهی سپاه اعزامی به قندهار عزل و کاری کرد که چند سال بعد 18 هزار تفنگچی لخت و پابرهنه اصفهان 000/800 تا 000/200/1 نفری را محاصره کردند و هفت ماه محاصره ادامه یافت و کار به مرده خواری رسید و بالاخره شهر تسلیم و شاه سلطان حسین در نهایت خفت و خواری تسلیم شد و تاج سلطنت را بر سر محمود افغان گذاشت.
لجاجتی که اعوان و انصار آقای رئیس جمهور بر سر نگهداشتن افراد مشهور به سوءانجام وظیفه و دریافت حقوقهای نجومی و بیلیاقتی و خانواده سالاری نشان میدهند و امثال صفدر حسینی را دوباره به پست های نان و آبداری چون صندوق ملی محیط زیست میرسانند آدم را یاد گذشتههای نزدیک میاندازد. در زمان شاه شاید حدود 7 سال مردم و همه رجال آینده نگر از ادامه نخست وزیری هویدا شکایت داشتند و سوءسیاست او و انتخاب افراد نالایق و فاسد را مورد نکوهش قرار میدادند. دکتر اسد نیلی آرام؛معاون دکتر شیخ الاسلام که ساکن آمریکاست در کتاب خاطرات خود آورده که رشوه خواری و واگذاری معاملات کلان به بیگانگان سیره و روش دولت هویدا بود و در همه امور هویدا پیدا بود.
علی دشتی سناتور و نویسنده معروف در کتاب عوامل سقوط مینویسد وزرا از دست والا حضرت اشرف و مداخلات او در امور مالی گلایه میکردند و از تمام شرکتها حق و حساب میخواست.هر کس را که عوض میکردند پست بالاتری به او میدادند. غلامرضا نیک پی مردم را به گریه انداخته بود تا او را در سال 1356 از شهرداری برداشتند و به او پست سناتوری انتصابی داد. شخصی میگفت: پسر نیک پی گفته این قدر مردم را تحقیر نکن کمی استراحت کن.از ایران خارج شو تا مردم تو را فراموش کنند. نیک پی گفت تا پادشاه و شهبانو را دارم گور پدر مردم.میخواهم از رضا قطبی مدیرعامل رادیو تلویزیون بخواهم ده دقیقه به من وقت تلویزیون بدهد در صحنه تلویزیون حاضر شوم. انگشت شصت دستم را به طرف تماشاگران تلویزیون بگیرم، فرمان سناتور را هم نشان دهم بگویم اینقدر نق زدید. دیدید سناتور شدم، ژاکت زربافت سناتوری هم پوشیدم دلم میخواهم یک علامت ]ب ی ل ا خ[ به مردم تهران نشان بدهم.» نمیدانم بیانات حضرت آیت الله خامنهای در تیرماه امسال به این زودی فراموش شده است که نجوم خواری را تقبیح کردند و خواستار بازپس گرفتن همه حقوقهای نجومی بیتناسب از حرام خواران شدند.
راستی آقای نوبخت و سایر عاشقان جمال آقای صفدر حسینی چطور جرأت میکنند با آن هم نارضایتی مردم نجومی بگیر اخراجی را به پست مالی حساس و تازهای گمارند؟
نظر شما