تحولات لبنان و فلسطین

۲۹ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۱
کد خبر: 521226

گزارش از شخص

شخصیتِ شخیصِ «پراید» !

شرکت سازنده اش می گوید تا زمانی که مشتری بخواهد، تولید می کنیم

مجید تربت زاده : نه ... اشتباه نکرده ایم ! یعنی نه ما به اشتباه عکس خودرو را بالای گزارش امروز زده ایم و نه شما به جای صفحه «ایستگاه» ، اشتباهی ، رفته اید سراغ صفحه اقتصاد ، صنعت و این جور چیزها. البته در مورد «پراید» اگر تا امروز فکر می کردید تنها یک خودرو است ، اشتباه می کنید. آنچه شما و دیگران در سایرکشورها، آن را تنها به عنوان وسیله نقلیه شخصی می شناسید در ایران امروز، برای خودش جایگاهی خیلی بالاتر از این حرفها دارد. «پراید» برای ما ایرانی ها تبدیل به یک شخصیت اجتماعی – صنعتی – فرهنگی و حتی سیاسی شده و می توان آثار حضور 22 ساله آن در کشور را در همه این عرصه ها دید جوری که مسؤولان سایپا دو روز پیش اعلام کردند حالا حالاها قصد توقف تولید این دستاورد فرهنگی - صنعتی را ندارند. پس لطفاً اخمهای متفکرانه و احتمالی تان را باز کنید ، ادامه مطلب را بخوانید و از شخصیت جالب «پراید» و ماجراهایش لذت ببرید... بستن کمربند ایمنی را هم فراموش نکنید چون تضمین نمی کنیم حین خواندن مطلب در صورت بروز حادثه ، کیسه هوای «گزارش از شخص» مان صد در صد باز شود!

شخصیتِ شخیصِ «پراید» !

مشکلات روانی

خوب مانده! یعنی توی ایران بزنیم به تخته خوب مانده و چهره و قیافه اش به 22 ساله ها می خورد اما دستکم 31 سال را  شیرین دارد! سال 1986 به سفارش شرکت «فورد» و به وسیله ژاپنی ها به نام «مزدا 121» تولید شد و همزمان در آمریکای شمالی « فورد فستیوا» نام گرفت. نوزاد و محصول مشترک آمریکایی و چشم بادامی ها اما از همان آغاز حیات انگار به بیماری «سندرم عدم ایمنی» مبتلا بود. یعنی با وجود قیمت مناسب و استقبال زیادی که از آن شد ، ناامن ترین خودروی آمریکا لقب گرفت تا سازمان ایمنی بزرگراههای آمریکا در همان سال نخست زاده شدن و سپس راه افتادن این طفل ، جلوی تولیدش را بگیرد و لابد سبب شکل گرفتن مشکلات روحی و روانی برای شخصیت این کودک شود. مشکلاتی که پس از 31 سال هنوز که هنوز است گریبان «پراید» را رها نکرده و متخصصان روانپزشکی صنعت خودرو از آن با نام «عقده خود کم ایمنی بینی» یا چیزی توی همین مایه ها یاد می کنند!

خانه پُرَش 3 میلیون تومان

البته نه به سرعت کشور ما ولی در ژاپن ، استرالیا و آمریکا همان یک سال نخست تعداد زیادی از آن تولید شد و به فروش رفت. 31 سال پیش ، داشتن یک خودروی صفر برای کم درآمدها و قشر دانشجو یک رؤیای دست نیافتنی بود و «پراید» با همه مشکلاتش به دلیل قیمت مناسب ، این رؤیا را برای جوانان این کشورها دست یافتنی کرده بود. حیف که آمریکایی ها به خاطر مشکل بی اهمیت ایمنی ! تولیدش را ممنوع و امتیازش را به «کیا موتورز» کره جنوبی فروختند تا کره ای ها تولید آن را ادامه بدهند و در نهایت سال 2001 امتیاز تولید آن را به صورت کامل به «سایپا» ی ایران بفروشند. سال 1369یا 1368- به گمانم در نمایشگاه خودروی تهران نخستین مدلهای «پراید» که صد درصد وارداتی بود را با چشمهای حیرت زده دیدم. روی تابلوی کنارش مشخصات خودرو و برنامه نمی دانم چند ساله انتقال تکنولوژی اش به کشور نوشته شده بود و قرار بود با قمیت 5/2 تا 3 میلیون تومان همه ایرانی ها را ماشین دار کند.

دشمن چابک «پیکان»

وقتی خودمان شروع به بازتولیدش کردیم نه قیمتش مثل خارجی ها و قولهایی که داده بودیم، شد و نه کیفیت و تنوع تولیدش. نه تنها برای جوانهای اوایل دهه 70 که برای خانواده های ایرانی ، پراید کولر دار باقیمت 5 میلیون تومان و بالاتر، کماکان رؤیای دست نیافتنی یا دیر دست یافتنی بود. نامش را از «پراید = غرور و افتخار» به «نسیم صبا) تغییر دادیم اما ایمنی اش را دست نزدیم. در عوض تا دلتان بخواهد تولیدش کردیم و البته کیفیتش را هم با دستکاری به پایین ترین حد ممکن رساندیم. تکثیر پراید در ایران آنقدر سریع بود و شگفت آور بود که در وهله اول کره ای ها را متعجب کرد و در مرحله بعد «پیکان» قدیمی ، سر به زیر و آرام را از گردونه رقابت حذف کرد.

پراید ما، پراید آنها

بی انصافی است که بگوییم با همه تغییراتی که «پراید» های کره ای کردند و تبدیل به «ریو» های قدیمی و اینک جدید شده اند، پراید های وطنی هیچ تغییر نکرده اند. به جز تغییر نام به « نسیم صبا» که البته کسی آن را به کار نمی برد ، تغییر چراغ ، سپر ، تقویت درها ، فرمان هیدرولیک ، کیسه هوا و مدلهای 110 ، 121 ، 131 ، 141 و... از جمله تغییرات این خودروست. راستی تغییر کیفیت را هم که سال به سال کاهش پیدا کرده ، فراموش کردم!

در خدمت صنعت گردشگری

لابد می پرسید به جز تبدیل آن به «ارابه مرگ» در این سالها دیگر با «پراید» چه کردیم؟ صادرات به ونزوئلا ، سوریه و عراق را فراموش کرده اید؟ یعنی خدمتی که پراید به گردشگران ایرانی کرده همین است که با دیدن انواع آن در این کشورها بلافاصله یاد کوچه و خیابانهای ولایت خودمان می افتند که هر طرف سرت را بچرخانی محال است نوک دماغت به یکی از انواع پراید برخورد نکند! خب... با این حساب ، آیا جناب «پراید»  با این شخصیتِ شخیص و سرشناس ،حقش نبود که برایش «گزارش از شخص» نوشت؟ باور کنید دقیقاً با همین توجیه و تفسیرهایی که برای شما نوشتیم - البته با پیاز داغ و مخلفات بیشتر- سردبیر را هم راضی کردیم به چاپ این مطلب!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.