کامران پارسینژاد: فیروز زنوزی جلالی درباره خود چنین میگوید: «اول آبان ۱۳۲۹ را روز تولدم گفتهاند و در شهر خرمآباد؛ شهر قلعه فلکالافلاک، گرداب سنگی و کیو؛ 3 جا و 3 نقطه پررنگ خاطرات دوران کودکیام در آن شهر. پدر نظامی بود و هر از چندگاه منتقل شهری. کلاس چهارم که تمام شد راهی بروجرد شدیم، فقط یک سالی و کلاس پنجم را در شهر پر بیشه و یخچال گذراندیم و سرآخر به تهران آمدیم.»
وی آثار متعددی در حوزه ادبیات داستانی در کارنامهاش دارد. نخستین داستانش با نام «یک لحظه بیش نیست» را سال 1350 در مجله «فردوسی» منتشر کرد. سال 1354 برای مأموریتی نظامی روانه ایتالیا شد. سال 1356 با چاپ داستان «تمشک وحشی» در روزنامه «کیهان» دور دوم نویسندگیاش را آغاز نمود و داستانهایی در «کیهان»، «کیهان فرهنگی»، «کیهان هوایی»، «گاهنامه داستان» و «ادبستان» منتشر کرد. وی سالها در نیروی دریایی خدمت کرد و همچنین در حوزه داستاننویسی داوری جوایزی چون جلال آلاحمد و پروین اعتصامی را بر عهده داشت. از آثار ماندگار زنوزی جلالی میتوان به «مخلوق»، «قاعده بازی»، «سیاه بُمبَک»، «اسکاد روی ماز 543»، «سالهای سرد»، «تمشک وحشی»، «خاک و خاکستر»، «تلواسه»، «روزی که خورشید سوخت»، «مردی با کفشهای قهوهای»، «باران بر زمین سوخته» و «برج 110» اشاره کرد. فیروز زنونی جلالی در سال ۱۳۸۷ جایزه ادبی جلال آلاحمد را برای رمان «قاعده بازی» دریافت کرد. وی همچنین برنده جایزه قلم زرین شده است.
جلالی زنوزی که ظهر ۵ اردیبهشتماه در بیمارستان بر اثر سرطان ریه درگذشت، جزء معدود نویسندگانی بود که در حوزههای مختلف ادبی چون داستاننویسی، نقد ادبی، فیلمنامهنویسی و نمایشنامهنویسی فعالیت میکرد و آثار قابل تأملی را خلق کرد. اشراف او به نثر و دستور زبان فارسی در حدی بود که بهجرئت می توان زنوزی را جزء نویسندگان ساختارگرای ادبیات داستانی قلمداد کرد. در تمامی آثار بلند زنوزی انسان و جایگاه انسان در ساحت هستی محور اصلی داستان بوده است. او در نقش یک فیلسوف تمامعیار بر اساس باورها و هنجارهای ملی، بومی و مذهبی ایران، انسان را در رویایی با ساحت هستی، مشکلات و تمامی رویداد های اجتماعی مورد نقد و ارزیابی قرار میدهد. او بهنوعی دل نگران انسان زمانه خود بود و سعی میکرد تا رهنمودهای لازم را برای رشد و تعالی انسان در لابهلای داستانهایش ارایه دهد. «برج 110» او برای علی(ع) است. در این اثر ماندگار که از جنبه نثر تاریخ بیهقیِ زمانه به حساب میآید، زنوزی تاریخ حیات بشر را در فضایی نمادین مطرح کرده است و در نهایت شخصیت اصلی داستان را به طبقه آخر برج 110 طبقه میبرد و آنجاست که آن شخصیت خود را در مسجد کوفه مییابد. بیشک این اثر ماندگار مورد پذیرش حضرت علی (ع) قرار گرفته و نشانه آن برای ما مشهود است. درست زمانی که زنوزی اثر را به نیمههای راه رسانده بود بهناگاه شهرداری بدون هیچگونه اطلاع و هماهنگی پلاک خانه زنوزی را تغییر میدهد و 110 میگذارد. این در حالی است که پلاک ساختمانهای مجاور هم قد و قواره عدد 110 نیستند. وفات آن بزرگوار در روز مبعث، خود گواه این مدعاست که این نویسنده صاحبنام مورد عنایت بزرگان دین ما قرار گرفته است.
نظر شما