تحولات منطقه

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۱
کد خبر: ۵۲۴۷۹۴

گزارش از شخص

خبر مرگش...!

«سعید کریمیان» را بیشتر بشناسید

از سال 90 ، 91 به این طرف یکسره خبرهایش می آمد. اول خبر موفقیت های شبکه اش و بعد هم آرام آرام اخبار و افشاگری های پی در پی. این دو سه سال اخیر هم خبرهای ریز و درشت گندکاری های اقتصادی و اخلاقی اش آمد و آنقدر کشدار شد تا رسید به دو شب پیش و خبر مرگش!

خبر مرگش...!
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

«سعید کریمیان» مدیر شبکه «جِم تی وی» که ظاهراً در فعالیت های تلویزیونی و تجاری اش ، «سیاست» را بی خیال شده بود و افتاده بود به جان فرهنگ و هنر ایرانیان ، بی شک فکرش را هم نمی کرد که پیشینه سیاسی و فکری و زد و بندهای پشت پرده اش ، روزی دردسرساز شده ،به شکل 27 گلوله از دهان سلاح دو نقاب پوش بیرون بزند و جانش را بگیرد.

سوختن در «فروغ جاویدان»

مدیر شبکه 10 ساله «جِم» اگر ضاربان دو شب پیش ، دو سال دیگر امانش می دادند 50 ساله می شد. بچه جنوب خراسان سال 1348 در قاین به دنیا آمده و سالها همانجا مانده بود. پدرش از اعضای سازمان مجاهدین خلق – منافقین – بود و سال 67 با هم سازمانی هایش به هوای اینکه دو سه روزه به تهران برسد با عملیات «فروغ جاویدان» همراه شده و در تنگه مرصاد خود و آرزوهای محالش را به سوختن داده بود. همان روزها یا پیش از آن «سعید» و سایر اعضای خانواده به پادگان «اشرف» در خاک عراق منتقل شده بودند.

دو همزاد

هرچقدر بخواهیم در این گزارش «جِم» را بی خیال شده و از زندگی 48 ساله«سعید کریمیان» و حیات و مماتش حرف بزنیم،نمی شود! برای مخاطبان رسانه ها ، سن «کریمیان» و «جِم» تفاوت چندانی ندارد. ساده تر اینکه نام و شهرت سالهای اخیرش پیوند خورده به «جِم» و ماجراهای پیرامونش. این دو همزاد، همه شهرت خوب و بدشان ، همه حرف و حدیث های زشت و زیباشان ، کثافتکاری های پشت پرده شان ، بیزینس های کثیف و تمیزشان و ...جوری به هم گره خورده است که نمی شود حتی میان هویت آنها تفاوتی قایل شد. «جِمِ» کریمیان سال 85 در لندن پایه گذاری شد و قرار بود تنها در عالم موسیقی فعالیت کند. 10 سال پیش از آن «کریمیان» با حمایت های عمویش که از فراریان رژیم سابق بود ، اردوگاه منافقین را ترک کرد و به سوئیس رفته بود تا معماری بخواند. قهر با عمویی که مادر را به همسری گرفته بود سبب شد درس را نیمه تمام رها کند و برای گذران زندگی دست به دامن برادرش شود که در «صدای ایران» آمریکایی ها مشغول به کار بود. کار در «صدای ایران» ، تلویزیون منافقین و ... بعدها کمکش کرد تا «جم» و تشکیلاتش را راه اندازی کند.

از کجا می آوری؟

گسترش ناگهانی «جِم» در حضور سایر رقیبان و تبدیل آن به شبکه ای ماهواره ای که فیلم ، سریال ، کنسرت ، ورزش و...خلاصه از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا می شود از همان آغاز با پرسش هایی رو به رو بود. مخاطبانی که مست و مدهوش سریالها و برنامه هایش بودند نه ، اما حرفه ای ترهایی که اینکاره بودند می دانستند راه اندازی و بعد پیشرفت ناگهانی چنین شبکه هایی به پشتوانه بزرگ مالی نیاز دارد. «کریمیان» البته هر بار کارشناسان و همکارانش پرسیده بودند: از کجا می آوری؟ با شوخی و خنده بحث را عوض کرده و از برنامه های آینده اش حرف زده بود.

اهلاً و سهلاً

 خیلی ها او را یک «بیزنس من» موفق می دانستند. بیراه هم نمی گفتند چون شواهدی از تجارت های نه چندان پاک ، گرفتن اقامت در کشورهای اروپایی و حتی فروش دختران ایرانی به شیوخ اماراتی در پرونده او وجود داشت! تجارتی که در قالب دفاتر جذب توریست و امور مهاجرت فعالیت می کردند و شعبه هایی از آن متاسفانه در ایران هم فعالیت داشتند. ارتباط با سازمان منافقین هم مطرح بود. خودش آن را رد می کرد اما بعدها همکاران جدا شده اش از پیام های کدگذاری شده ای که میان او و مریم رجوی رد و بدل می شد سخن گفتند و اینکه چرا سران این سازمان به او اجازه خروج از «اشرف» را داده بودند. بیشتر از همه اینها پولهای هنگفتی بود که برخی کشورهای عرب منطقه خرج «کریمیان» و اهدافش می کردند. اگر باور نمی کنید شما را ارجاع می دهیم به زمان کشته شدن شاهزاده اماراتی در یمن که «جِم» با قطع برنامه های عادی خبرش را در زمینه ای مشکی با آیات «انا لله و انا الیه راجعون...یا ایّتها النفس المطمئنه ....» پخش کرد! جز اینها سخنان «شهرام همایون» -مدیر تلویزیون ماهواره ای «کانال یک» - هم هست که می گوید: بعضی از مسئولان این شبکه‌ها به سراغ عربستان سعودی رفته و با اهلاً و سهلاً گفتن، هزینه 5 ساله تلویزیون خودشان را دریافت کرده اند!

آرزوهای بر باد رفته

حکایت «جِم» ، کریمیان و اهداف و آروزهایش همان حکایت باد تندی بود که خیلی زود از وزیدن عاجز می ماند. اول کار سرابی شد برای خیلی از هنرمندان تا هست و نیست هنری شان را به دست این باد بسپارند. از سال 1390 به بعد جدا شدن عوامل حرفه ای و اصلی شبکه و افشاگری هایشان آغاز شد. بحث «حرف زدن پشت سر مُرده» نیست اما علاوه بر مسایل اقتصادی حرف از روابط نامشروع جنسی و اشتهای سیری ناپذیر «کریمیان» در این زمینه مطرح بود. بعد هم بحران مالی و پرداخت نشدن حقوق کارمندان ، توقف فعالیت شبکه ، اخراجها و ... . به اینها اضافه کنید بی آبرویی و ضایع شدن بسیاری از بازیگران مرد و زنی که از ایران به این شبکه پیوسته و حالا به صف پشیمانها و یا افشاگران پیوسته بودند.

27 گلوله برای چه؟

از انصاف نگذریم 27 گلوله برای کشتن «کریمیان» و همراهش خیلی زیاد است! منظورم اسراف و این جور حرفها نیست. شمّ نداشته پلیسی ام می گوید ضاربان لابد کینه عجیب و غریبی داشته اند که به 10 یا حتی 20 گلوله هم راضی نشده اند تا کسی را از میان بردارند که با همان گلوله اول و دوم کارش ساخته شده بود. تحلیلگران هم از تسویه حساب مالی به روش گانگسترهای ترک حرف زده اند و لابد اختلاف حسابهایی که «کریمیان» با آنها داشته است. یعنی با این تحلیل من و شما باید احتمال نقش داشتن رقیبان و مافیای حاکم بر شبکه های ماهواره ای ، بغض و کینه دهها هنرمندی که قربانی کثافتکاری های پشت پرده «کریمیان» و شبکه اش شدند ، آرزوها و شاید حیثیت هایی که به باد فنا داده شدند، سازمان منافقین و ... را در این ترور بی خیال شویم؟    

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.