فرهنگ/ لیلا کردبچه : مخاطبی که سه مجموعه قبلی مرتضی بخشاش را خوانده باشد، با نگارنده موافق خواهد بود که «تاریخ تبری» در مقایسه با مجموعههای قبل، حرف تازه چندانی ندارد و در اغلب موارد، همان حرفهای سابق را، گاهی در پوشش تصاویری تازه، و گاهی حتی در پوشش همان تصاویر سابق، منتها با سازوکار نحوی تازهای بیان کرده است.
در «تاریخ تبری» نیز همچون دیگر مجموعههای شعر بخشایش که البته در «تنهایی دونفره» کمتر به چشم میخورد، واژههایی چون تقدیر و سرنوشت، کودتا، گلوله، پیشانی، سرزمین، مرداد، قبیله، مجلس، توپ، اجداد، موروثی، تابوت و... نهتنها کلمات مکرر و پربسامد بهشمار میروند، بلکه اغلب محوریت تصویری و حتی محوریت اندیشگی شعر را نیز در دست دارند.
در «تاریخ تبری» نیز مانند مجموعههای پیشین بخشایش، و حتی بیشتر از آنها با پایانبندیهای قابل حدس و تقریباً یکسان مواجهیم؛ پایانبندیهایی با کاربرد «واو حالیه»، دخلوتصرف در قواعد علّی و معلولی، کاربرد جملات امر و نهی و...
از این ستون به آن ستون
با اینکه شعر بیوزن فارسی، اساساً نیازی به در تقابل هم نشاندن واژههای همآوا و همپایان ندارد، امّا باید پذیرفت که استفاده از کلمات همقافیه یا شبههمقافیه میتواند کمک بسیار بزرگی به موسیقی این نوع شعر کند؛ رفتاری که در شعرهای مرتضی بخشایش نیز دیده میشود: (ما نسل بغضهای مداوم/ در عصر خواب و خیانت به هرچه هست/ ما مردههای خسته برزخ نشست). امّا چه میشود که شاعر در کاربرد عناصری که در شعر بیوزن، درحقیقت لزوم مالایلزم است، به افراط میگراید: (برای ما در این اتاق تاریک، راهی نیست/ برای ما از این ستون به آن ستون، پناهی نیست/ نه!/ بزرگتر از دل بستن به خاک اجدادی/ گناهی نیست)
از نکات قابلتوجه مجموعه «تاریخ تبری»، تقطیع درست سطرهاست، آن هم در روزگاری که حتی برخی از نامداران شعر، برای قطور شدن مجموعه تازهشان، تن به تقطیعهای افراطی و برشهای بیدلیل سطرهایشان دادهاند. به همین دلیل است که در این مجموعه، با سطرهای بلندی مواجهیم که سازوکار معنایی و موسیقایی آنها، دلیل بلندایشاناند و همین قبیل سطرها در مجموعههای دیگر شاعران، اغلب به چند پاره تقسیم میشوند.
و امّا ساختار شعرهای «تاریخ تبری»، ساختاری نیست که از شاعری با سابقه چندینساله توقع داشته باشیم. کاربرد فرم دوری که با یادآوری سطر آغازین شعر در بخش پایانی، و کارکشیدن مجدد از آن شکل میگیرد و آن را اغلب در کار تازهکاران شعر بیوزن میبینیم، در این مجموعه، نمونههای بسیار دارد. همینطور باید به ساختار ترجیعواره اشاره کرد که اگرچه مختص تازهکاران نیست، امّا ساختاری آشنا و حتی بسیار مستعمل است و در شعر مرتضی بخشایش در تمامی مجموعههایش، بسیار بهکار رفته است، مانند تکرار «چقدر شبیه سرزمینم میشوی» در شعر «ترانهای برای سرزمین» در همین مجموعه.
از دیگر نکات قابلتوجه در این مجموعه، موزون و آهنگین بودن برخی سطرهاست که حتی در مواردی به تکرار منظم افاعیل عروضی نیز میانجامد: (کولی بگیر فال مرا پشت انهدام/ کولی بگیر دست مرا رو به انهدام)
وجود روایت داستانی در برخی شعرهای این مجموعه مانند شعر «مرا ببخش» نیز مسئله دیگری است که پرداختن به آن، مجالی گسترده میطلبد.
نظر شما