اردوگاه زاده
در اردوگاه آوارگان فلسطینی – الشاطی - به دنیا آمد. خانواده اش در روستایی واقع در «عسقلان» زندگی می کردند و با حمله اسرائیلی ها ، آواره و اردوگاه نشین شده بودند. در همان عالم آوارگی و صهیونیست زدگی ، درسش را خواند و ابتدا به دانشسرای دینی غزه و بعد هم به دانشگاه غزه رفت. مبارزه که از کودکی و نوجوانی برایش آغاز شده بود و سیاست هم از دوران دانشگاه برایش جدی شد. عضویت در انجمن اسلامی و بعد شورای دانشجویی کارش را به ریاست این شورا نیز رساند. علاوه بر اینها دبیری هیئت امنای دانشگاه غزه ، عضویت در کمیته عالی گفت و گوی گروههای فلسطینی ، کمیته عالی پیگیری انتفاضه ، ریاست دفتر شهید شیخ احمد یاسین، نخست وزیری فلسطین، عضویت در کمیته رهبری سیاسی «حماس» و... در پیشینه اش دیده می شود.
دوباری که جان سالم به در برد
علاوه بر اینها سابقه بازداشت و زندانی شدن را هم دارد. دو بار در سالهای 1987 و 88 که بیشتر از 6 ماه طول نکشید و سال 1989 که سه سال در بازداشت به سر برد. البته پس از پایان این مدت آزاد نشد بلکه به همراه 415 نفر دیگر از سران و فعالان مبارز فلسطینی به جنوب لبنان تبعید شد. برای کامل شدن پرونده مبارزاتی اش لازم است یاد آوری کنیم تا امروز دو بار از ترور جان سالم به در برده است. بار اول 14 سال پیش بود که همراه رهبر معنوی حماس – شیخ احمد یاسین – به خانه دکتر «مروان ابو راس» رفته بودند. اف 16 اسرائیلی ردشان را گرفته بود و روستا را بمباران کرده بود. راکتها اما کمی دورتر به زمین خورده بودند تا «هنیه» و همراهانش از میان آوار زنده بیرون بیایند. 11 سال پیش هم در جریان درگیری «فتح» و «حماس» او و همراهانش توسط «فتحی» ها به رگبار بسته شدند اما «هنیه» از ماجرا جان سالم به در برد.
راه مقاومت را گم نکن
سال 85 هنوز نخست وزیر فلسطین به شمار می رفت. در تهران به دیدار رهبری آمد و انتفاضه و مقاومت فلسطین را نتیجه جدی انقلاب اسلامی ایران دانست. رهبر انقلاب نیز حمایت کامل ایران از دولت «حماس» را مشروط به دو اصلی دانستند که «هنیه» در ابتدای سخنانش به آنها اشاره کرده بود: مقاومت به عنوان تنها راه پیروزی و به رسمیت نشناختن اسرائیل. 22 بهمن سال 90 هم برای دومین بار به تهران آمد. راهپیکایی مردم را دید و روز بعد به دیدار رهبری رفت. بحران سوریه تازه آغاز شده بود و «حماس» نیروهایش را از سوریه خارج کرده بود. «هنیه» این بار نیز از مقاومت ایستادگی در برابر صهیونیستها گفت و رهبر انقلاب نیز به او یاد آوری کردند که :« باید همواره مراقب نفوذ عناصر سازشکار به کالبد مقاومت بود زیرا بروز بیماری، تدریجی است...».
بازگشت
رئیس دفتر سیاسی حماس اگرچه بر سر پیمانش ماند و هیچگاه از ایستادن در برابر صهیونیستها سرباز نزد اما برای مدتی محدود مانند «حماس» به ورطه سیاسی شدن و سیاست زدگی افتاد. پس می شود به «هنیه» بابت برخی حرفها و موضع گیری هایش نسبت به بحران سوریه انتقاد کرد. جنبش « حماس» به سوی قطر ، ترکیه و مصر متمایل شده بود و روحیه «اخوان المسلمینی» اش پررنگ شده بود. همین شد که «هنیه» نیز انگار به دنبال مصالح سیاسی سازمانش، راه «مقاومت» را گم کرد. گاهی از معارضان سوری حمایت کرد و گاه نیز وقتی سخن از حمله اسرائیل به ایران شد ، محتاطانه سخن گفت که : «ما وارد چنین جنگی نمی شویم ،حماس جنبشی فلسطینی است که در فلسطین فعالیت می کند و اقدامات سیاسی و عملیاتی آن تنها در راستای منافع مردم فلسطین است».
آنچه بعدها در سوریه رخ داد بسرعت پرده ها را از پیش چشمان «هنیه» و حماس کنار زد تا متوجه شوند مدتی است دارند در راهی جز جاده «مقاومت» حرکت می کنند. شاید برای همین برخی از تحلیلگران دیروز نوشتند: آیا در این سفر «هنیه» مأموریت دارد روابط «حماس» را با ایران و محور مقاومت به حالت پیش از بحران سوریه برگرداند؟
نظر شما