به گزارش قدس آنلاین، ماجرای قطر با شورای همکاری خلیج فارس و بهطور خاص عربستان هر روز وارد فاز جدیدتری میشود؛ بهگونهای که پیشبینی آیندهی تحولات منطقه با دشواری همراه است. اخیراً وزیر امور خارجهی آلمان حتی از مطرح بودن جنگ نظامی سخن گفته است: «زیگمار گابریل، وزیر امور خارجهی آلمان، در اظهارنظری درخصوص بحران رخ داده بین کشورهای عرب حاشیهی خلیج فارس گفته است که این بحران میتواند به یک جنگ بینجامد. به نوشتهی «العربیه»، گابریل بااینحال توضیح داده که هنوز فرصت برای جلوگیری از وقوع چنین جنگی وجود دارد. »[۱] این موضوع نشان میدهد از نظر غربیها نیز این ماجرا وارد فاز جدیدی شده است که امکان غیرقابل کنترل بودن آن وجود دارد. در زیر به نکتهنگاریهایی درخصوص ماجرای قطر اشاره خواهد شد.
۱. ماجرای قطر و سودای تشکیل یک پیمان نظامی عربی
سفر دونالد ترامپ، که اتفاقاً اولین سفر خارجی وی نیز لقب گرفت، چنان به کام سعودی خوش آمد که سودای رهبری جهان اسلام را بازهم تکرار کرد و در سعودی چنین تصور شد که دیگر منطقه در دستان آنهاست. بعد از سفر دونالد ترامپ به منطقه و برنامههای سراسر ضدایرانی او که به تعبیر وی «برای منزویتر کردن ایران» صورت گرفته بود، یک اتفاق سبب شد تا نمایش و شویی که عربستان بازی و رهبری میکرد، چندان موفقیتآمیز پیش نرود و در همان نقاط اول خنثی شود. آن اتفاق، «قطر» بود. امیر قطر که تلاش میکند خود را همانند ترکیه مرضیالطرفین در منطقه نشان دهد، در سخنانی که از روی خبرگزاری رسمی این کشور حذف شد، از ایران تمجید کرده بود و حماس و حزبالله را گروههای مقاومت نامیده بود. از شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه آلثانی، امیر قطر، نقل شده بود که «ایران قدرتی اسلامی و منطقهای است که نمیتوان نادیدهاش گرفت و عاقلانه نیست که در برابرش ایستاد. » همچنین در سخنان از حماس نیز بهعنوان «نمایندهی مشروع مردم فلسطین» یاد شده و آمده بود که قطر روابطی مستحکم با ایران و ایالاتمتحدهی آمریکا دارد. [۲]
او چند روز پیش نیز در گفتوگوی تلفنی با رئیسجمهور روحانی به وی تبریک گفت و از آمادگی کشورش برای افزایش همکاریها سخن گفت و بیان داشت: «خواهان تقویت روابط هستیم. »[۳] موضوعی که بههیچوجه باب میل عربستان و سایر شیخنشینهای خلیج فارس نبود؛ بهگونهای که این کشور را آماج حملات خود قرار دادند. یکی از مهمترین پیامدهای این اقدام قطر و متعاقباً اقدامات کشورهای عربی در محکوم کردن مواضع حمایتگرایانهی امیر قطر نسبتبه ایران، از بین رفتن خاصیت همان شوی عربی بود که با حضور ترامپ علیه ایران تشدید شده بود. شاید بیراه نبود که عربستان تا آن اندازه از قطر عصبانی بود.
متعاقب این موضوع بود که کشورهای حاشیهی خلیج فارس به رهبری عربستان روابط خود را با قطر قطع کردند. قطر و قطع روابط دیپلماتیک و سیاسی بین کشورهای عربی با این کشور، یک بار دیگر نشان داد که ایدهی دنبالهروی اشکالات فراوانی دارد و یکی از آنها موضوع «عدم اطمینان» از همبستگی در بزنگاههاست. خاصه اینکه کشوری که دنبالهروی را پی میگیرد، خود بهلحاظ اقتصادی وزنهی نسبتاً متوازنی نسبتبه کشور برادر بزرگتر نیز باشد. عربستان بهلحاظ اقتصادی اولویتی برای قطر نداشت. تنها تلاش میکرد تمام هزینههای اقتصادی اقدامات سیاسی خود در منطقه را با قطریها تسهیم کند. قطع روابط سیاسی بین کشورهای عربی و با رهبری عربستان در مقابل قطر، عربستان را در سختترین شرایط در تنگنا قرار داد؛ چه همانطور که اشاره شد، عربستان با ایدهی ناتوی عربی که بعد از سفر دونالد ترامپ به منطقه در ذهن میپروراند، بهدنبال ایجاد فضای جدیدی از ایرانهراسی و انزوای ایران در منطقه و حتی در سطح بینالمللی بود. دعوت از دونالد ترامپ و آن شوی سیاسی، تمام هم عربستان برای قرار دادن خود بهعنوان محور و برادر بزرگتر بود که بهیکباره قطر کابوس عربستان شد.
۲. مسئلهی میانجیگری
در این مدتی که از ماجرای قطر میگذرد، کشورهای متعددی دست به میانجیگری زدهاند. از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مثل عمان گرفته تا امیر کویت که شخصاً به هر دو کشور سفر کرد. اقدامات امیر کویت بهدلیل نزدیکی بیشتر با شاه سعودی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. وی ابتدا به سعودی سفر کرد و حامل ده پیام یا شرط از جانب ملک سلمان برای تمیم بن حمد امیر قطر بود. شروطی که از آن جمله قطع روابط با ایران، اعلام عدم حمایت از گروههایی که تروریستی خوانده شده بود شبیه به حماس، تعطیلی شبکهی تلویزیونی الجزیره و... بود که ظاهراً بعد از تقدیم این شروط توسط امیر کویت، امیر قطر نیز آنها را نپذیرفت. ترکیه نیز برای میانجیگری دستبهکار شد و البته تلاشهای بیشتری نیز از ناحیهی برخی کشورها صورت داده شد. اما نقطهی عطف ماجرای میانجیگری دست رد به میانجیگری آمریکا توسط دوحه بود.
دوحه اعلام کرده است تازمانیکه کشور در محاصره است، امیر قطر کشورش را ترک نمیکند. این موضوع که تصریحاً دست رد به سینهی دونالد ترامپی است که خواسته به تعبیر خود میانجیگری کند، حاوی چند پیام است.
نخست) از ابتدای ماجرای قطر، این فرضیه توسط برخی پیگیری میشد که ماجرای قطر نمایشی است و بهواقع آمریکا و کشورهای عربی در حال دام پهن کردن برای ایران هستند. دست رد امیر قطر به سینهی دونالد ترامپ و عدم پذیرش شروط عربستان توسط قطر، حداقل با اطلاعات رسانهای نویسندهی این متن، ازبینبرندهی این فرضیه است.
دوم) امیر قطر و بهطور کلی قطر به حمایتهای ایران و ترکیه دلگرم شدهاند. شاید تا پیش از این برای آنها تصور این موضوع که ایران در شرایط بحرانی در کنار آنها خواهد ایستاد و ترکها نیروی زمینی به کشورشان اعزام خواهند کرد تا امنیت آنها را تأمین کنند، قابل تصور نبود. بههرحال هرچند قطر منابع اقتصادی وسیعی دارد، اما یک بازیگر مینیاتوری در منطقهای است که رهبری آن را برادر بزرگتر برعهده دارد. لازم به ذکر است که ایران در اعلام همبستگی و کمک به قطر اعلام کرد که سه بندر خود را در اختیار این کشور قرار خواهد داد و اعلام آمادگی کرد که مواد غذایی مورد نیاز قطریها را تأمین کند. با توجه به اینکه ایران تنها مرز دریایی و هوایی باز برای قطریهاست، ارزش حمایت ایران برای قطریها بسیار فراوان بوده و این موضوع نشان داد که قطریها آنگونه که دولت سعودی تصور میکرد، تحت تحریمها، شکننده نشان نمیدهند. موضوع دیگر موضعگیری ترکیه در قبال قطر بود. ترکیه که بهدلیل مواضع عربستان نسبتبه کودتای سال گذشتهی این کشور چندان دل خوشی از سعودیها نداشت، اینبار تمامقد در حمایت از قطر اعلام مواضع کرد و ابتدا در مجلس اعزام نیروی نظامی به قطر را مورد بحث و تصویب قرار داد و سپس دولت این کشور این موضوع را پیگیری کرد. این موضوع برای قطریها بسیار حائز اهمیت و برای سعودیها یک نکتهی نگرانکننده در این ماجرا بوده است.
۳. سناریوهای پیش روی قطر چیست؟
اینکه آیا قطر میتواند سالم از این بحران عبور کند یا خیر و اینکه تا چهحد میتواند مقاومت کند، مسئلهای است که نیازمند زمان است. آنچه مشخص است این است که منطقه در حال زورآزمایی برای ترسیم نظم جدیدی است. از زمانی که کشورهای عربی عضو شورای همکاری به رهبری عربستان بههمراه مصر دست به قطع ارتباط سیاسی و دیپلماتیک و تحریمهای اقتصادی علیه قطر زدهاند و بهموازات افزایش فشارهای عربستان به قطر، سخنان بسیاری درخصوص آیندهی این اتفاقات و آیندهی قطر مطرح شده است. در اینجا به برخی از سناریوهای پیش روی قطر اشاره خواهد شد:
نخست) تن دادن قطر به خواست عربستان سعودی و شنیدن ندای برادر بزرگتر. طبق این سناریو قطر نمیتواند فشارهای دولت سعودی را تحمل کند و به همین دلیل به خواستههای او تن میدهد. در این صورت، قطر مواضع ضدایرانی خواهد گرفت و در هر اقدام ضدایرانی به رهبری عربستان سعودی شرکت خواهد کرد. با توجه به اینکه اساس مناقشهی سعودی با قطر بر سر ایران است، در صورت تحقق این سناریو، باید انتظار داشت که قطری مطابق با میل عربستان مشاهده کرد.
دوم) گسیل قطر بهسمت ائتلاف ایران، عراق، روسیه و سوریه بههمراه حزبالله و پشت کردن به عربستان سعودی. طبق این سناریو، قطر زیر فشارهای عربستان گردن خم نمیکند و میتواند در برابر عربستان بایستد و در مسیر سیاستهای ایران در منطقه قرار میگیرد. بسیاری از کارشناسان احتمال تحقق این سناریو را بسیار ضعیف قلمداد کردهاند.
سوم) ایجاد کودتا در قطر و روی کار آمدن حکومتی دستنشانده در قطر شبیه به آنچه در بحرین است. طبق این سناریو، عربستان موفق میشود آن چیزی را که آمریکاییها برای ترکیه آرزو داشتند به منصهی ظهور برسانند را عملی کند و با یک تغییر رژیم حکومتی برگرفته از نظامیان ردهبالای ارتش قطر را مستقر کند که بازهم همان سناریوی اول تحقق پیدا میکند و قطر در دامان عربستان سعودی میافتد.
چهارم) توافق قطر و آمریکا درخصوص اعطای باج یا به تعبیری پول هنگفت قطر به آمریکا و کمتر شدن فشار متحدان آمریکا در منطقه علیه قطر. اظهارات دونالد ترامپ و رکس تیلرسون مبنی بر تروریست خواندن دولت قطر و حمایت این دولت از تروریسم درحالیکه تا پیش از این مناقشه، این دو (قطر و آمریکا) بیشترین نزدیکی را باهم داشتند، از جمله پازلهای این سناریو تلقی میشود. برای تحقق هریک از سناریوهای فوق باید مشاهدهای به مقدورات و محذورات ملی قطریها داشته باشیم تا بتوانیم روایی هریک را مورد تفحص و ردیابی قرار دهیم. اما با توجه به اطلاعات رسانهای موجود، به نظر نمیرسد که سناریوی دوم و سوم تحقق یابند.
۴. بررسی مواضع ایران در ماجرای قطر
در این بین مسئلهای که وجود دارد و ذهن بسیاری را به خود درگیر کرده، این است که «ایران در ماجرای قطر باید چه عملکردی داشته باشد و ایران بایستی از فرصت قطر چگونه استفاده کند و آیا اساساً موضوع قطر برای ایران یک فرصت محسوب میشود یا همانطور که عدهای بیان کردهاند، صرفاً یک دامی است تا ایران را در موضع انفعال و حمله قرار دهد و متعاقباً اتهامات حمایت از تروریسم را روانهی ایران کند؟ » برای پاسخ به این سؤال، اولاً بایستی به تجربههای تاریخی مواجههی ایران با پدیدههای مشابه نگاه کنیم و ثانیاً بایستی به مواضع اصولی و بلندمدت جمهوری اسلامی ایران بنگریم. طبق تجربههای تاریخی، ایران هیچ ملتی در منطقه را «تنها نگذاشته است» و در بزنگاههای حساس جانب «مظلوم» را گرفته است. اینکه آیا قطر هم ذیل این قاعده قرار میگیرد یا خیر، مسئلهای قابل تحلیل است، اما به نظر نمیرسد ایران قطر را در محاصرهی کشورهای عربی تحمل کند؛ همانطور که تحمل نکرد و در اولین اقدامات حریم هوایی خود را در اختیار قطریها قرار داد تا ترددهای هوایی خود را از ایران انجام دهد و از دیگر سو اعلام کرد که مواد غذایی مورد نیاز قطر را از طریق سه بندر در اختیار این کشور قرار خواهد داد. هم ازاینرو فضای آزادی برای مراوده با دنیا برای قطر فراهم میکند، هواپیماهای قطری میتوانند از مرزهای هوایی ایران تردد کنند و ایران برای قطریها مواد غذایی تأمین خواهد کرد و نقش کمکرسان برای حل مشکل قطریها را فراهم خواهد کرد.
سوای از این موضوع، مواضع اصولی ایران بهگونهای نخواهد بود که از این اختلاف و ماجراجویی عربستان، به نفع منافع خود بهرهبرداری کند. طبق مواضع اصولی، ایران جانب بیطرفی را خواهد گرفت و مداخلهای در امور و اختلافات نخواهد کرد. احتمالاً منتظر رایزنیهای کویت و عمان خواهد ماند و از میانجیگریهای بینالمللی استقبال خواهد کرد. تلویحاً و تصریحاً از زورگویی یک طرف بهضرر منافع ملی طرف دیگر شکوه خواهد کرد، اما این بهمعنی جانبداری نیز نخواهد بود.
پی نوشت ها:
[۱]. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۶۰۳۲۰۰۰۱۹۳۸
[۲]. http://fa.euronews.com/۲۰۱۷/۰۵/۲۴/qatar-news-agency-hacked
[۳]. www.bbc.com/persian/iran-۴۰۰۷۳۶۸۳
نظر شما