پیش خودت فکر میکنی آدم این قدر بیاعصاب؟ احترام به وقت و شعور شنونده هم خوب چیزی است و همینطور که با خودت حرف میزنی، آن خواننده هم با سرتقبازیِ تمام و جملات رکیک، درشتی میکند. انگار قرار است در گرمای ۳۸ درجهای تیرماه غرق در عرق شرم، شما را جزغاله کند.
اصلاً متوجه نمیشوید که دقیقاً منظورش کیست و چه کسی را هدف گرفته. فقط چند بار با غلظت تمام میگوید: تو. هر چند شنونده نه سر پیاز است نه ته پیاز و نه بوی پیاز اما گاهی به دلیل همذاتپنداری هم که شده، بعضی از اینها را به خودش میگیرد. خوب آدم است دیگر. در این مرحله چارهای ندارید جز ۳ راه:
اول: برای اینکه این اعتراض برای شما هزینهای نداشته باشد و مجبور نشوید کرایهای را که پرداخت کردید، ندید بگیرید و بین راه پیاده شوید، دندان روی جگر میگذارید و تحمل میکنید.
دوم: قشنگ توی چشم راننده زل میزنید و میگویید آقا همینجا نگه دار، من پیاده میشم. اینم شد موسیقی؟! و آن راننده را با آن خواننده گوگولیمگولی تنها میگذارید.
البته راه سومی هم وجود دارد. اینکه بمانید و بگویید من کلاً با این خواننده حال نمیکنم و راننده را متقاعد کنید که این همه ناله و نفرینِ سرِ ظهر باعث میشود با فشار بالا رانندگی کنید و باقی قضایا.
انعکاس این حرفها میتواند سکوت باشد یا اینکه به تریج قبای راننده بربخورد و قشنگ زل بزند توی چشم شما و بگوید: دیگه قرار نشد پررو بشیها. اصلاً فضولیاش به تو نیامده.
ناگهان قضیه بیخ پیدا کند و بعد از دیالوگ «مثل اینکه تنت میخاره»، شما ۲ پا از بغلدستی خودتان قرض بگیرید و فرار کنید.
البته ناگفته نماند که ما در ناوگان تاکسیرانی چنین رانندههایی نداشتیم و نداریم و این در حد خیالپردازی است.
به هر حال، راه و رسم دیگری هم هست که ایشان بسیار شرافتمندانه و برای احقاق حقوق شهروندی آهنگ را عوض کند اما چه تضیمنی وجود دارد که دومی بدتر از اولی و سومی بدتر از اولی و دومی نباشد. این وولخوردن یک موجود روی اعصاب، ناشی از ورود یک ویروس مهلک به نام ویروس صوتی و یا آلودگی صوتی و یا ویروس زیرزمینی بیاعصاب و هرچه که اسمش را میگذارید، است و بس. همین اصطلاحات «تیر تو پره؟ تیر تپره؟ تی پر پر پر پره؟؟» مهران غفوریان در سریال «این چند نفر» در دهه ۷۰ به ۱۰۰ تای اینها میارزد.
نظر شما