۱ـ رازداران دیجیتالی
دستگاههای ارتباطی، وسیلههای مطمئنی برای پُرکردن تنهایی آدمها شدهاند. گاهی آدمها جزئیترین رازهایشان را به حافظة دستگاهها میسپرند اما به هم نمیگویند!... دستگاهها خصوصیترین و نادیدهترین تصویرهای زندگی همه را دارند. اگر دستگاهها خودسر شوند، چه رازها که آشکار نمیشود!... آیا دستگاهها مطمئنتر از پیش شدهاند... یا اعتماد آدمها به هم کم شده است!؟
۲ـ اکسیر همراهی
آفرینش آدمها بر پایة «ارتباط با دیگران» است. محور ارتباط آدمها نیز «رفع نیازهای مشترک، از راه همراهی» است... اما اگر فقط همین دلیل را درنظر بگیریم، با آدمهایی که تنها و در گوشهای از زمین زندگی میکنند و از قضا زندگی خوبی هم دارند، چه کنیم!؟... بهتر است دلیل گرایش آدمها به هم را «نیاز به همراهی» بدانیم. آدمها همیشه نیازمند «همراه» اند... و اگر همدل و همزبان هم باشد؛ بهتر!
۳ ـ پردهها نااَمن راز
شرایط روحی آدمها متفاوت است. بعضیها کسانی را برای همراهی میخواهند که همواره آنان را «تأیید» کنند... و بعضی دیگر، از همراهشان توقع «نقد» و اصلاح هم دارند. گروه اول، بیشتر از همراه، نیازمند «ندیم» اند!... وقتی آدمها با کسی همنشین باشند که مدام تأییدشان کند؛ احساس بهتری خواهند داشت... اما هرگز اصلاح نمیشوند. بزرگان گفتهاند ندیمها، همیشه از نظر «افشای رازها» خطرناکاند... ممکن است با یافتن همنشینی بهتر... یا به خاطر کینة همنشین کنونیشان، همة رازهای او را فاش کنند.
۴ ـ یک پای لَنگ
«همراهان امین» ی که عیب آدمها را نیز میگویند؛ بهتر از «همراهان تأییدکننده» اند. دست کم خیال آدم راحت میشود که پیش از مخاطبان غریبهاش، آینهای برای بررسی خود دارد. ایراد کار در اینجاست که همیشه ایرادگیرندگان، همراهان خوبی در «اصلاح» نیستند. فقط ضعفها را میبینند و میگویند؛ همین!
۵ ـ کنار هم بودن
بزرگان، «شفاعت» را اینگونه تعریف کردهاند: همراهی بیچشمداشتِ مولا با مُحِبّ، در دنیا و آخِرت. گفتهاند مولا (در دنیا و آخرت) با محبش همراه میشود تا او را از تاریکیهای زندگیاش رها کند... اشتباههایش را به او یادآوری کند و مانع تکرارشان شود... و تأکید کردهاند که اگر محب، مولایی را انتخاب کرده باشد که نزد خدا آبرومند باشد؛ نخواهد گذاشت که محبش در زندگی مسیر اشتباهی را برود... و یا اگر اشتباه رفته، ادامه دهد. یکی از خوبیهای داشتن مولای آبرومند، داشتن نصیحتکنندهای امین و دلسوز است.
۶ ـ در امان یار
بزرگان گفتهاند که پیشوایان ما، با دانستن راههای درست زندگی در دنیا و مسیر نجات آخرت، دوستدارانشان را از دشواریها و گمشدنها حفظ میکنند... و مانند همراهی امین، دستبهکار اصلاح دوستدارانشان میشوند... و در دنیا و آخرت، آنان را از رنج «تنهایی» و تلخی تکرار خطا و گناه، در امان نگه میدارند... که این فیض مدام، در تکروی نیست.
۷ ـ اعتبار مولایی
به تأکید پیشوایان ما، خداوند در قرآن فرموده که اعمال مردم را با آبروی بزرگانشان میسنجد. اگر در سایة بزرگانی آبرومند بودهاند؛ آبرومند میشوند و کردارشان نیز پذیرفته خواهد شد... و اگر چنین نباشد؛ کردارشان اثری کامل نخواهد گذاشت. در دستگاه بررسی الهی، حضور «مولا» معیار سنجش رفتار و کردار محب است.
۸ ـ سفر اَمن
«زیارت»، دل و جان آدمهای اسیر دستگاههای بیجان ارتباطی را از تیرگیهای «بیاحساسی» پاک میکند و همرازی با کسانی را نصیب میکند... که یا «پیشوا» یی معصوماند... یا «بزرگ» ی یگانهشده با معصوم... زیارت، حصار امنی از مراقبه و زیستنی دور از «تکرار» اشتباه دور دل و جان آدمها میکشد... تا فرصت محدود دنیا، صرف آزمودن آزمودهها نشود... و هراس آخرت نیز به برکت آبروی بزرگان، برطرف شود. زیارت، ربط مولا و محب است... از مسیر بزرگانی که دل و جان را ـ پیش از ما ـ به مولا بخشیدهاند. / دریافت، تلخیص و بازنویسی از کتاب شریف «مَفاتیحالجَنان»، چاپ اول (بیتاریخ) از شرکت «اسوه». صفحة ۵۶۶. از زیارتنامة حضرت «فاطمه دختر اسد... مادر امیرمؤمنان علی(ع)»: / ـ (وَانْفَعنی به زیارَتِها... ولا تَحرِمنی شَفاعَتَها و شَفاعَهَالاَئِمَّهِ مِن ذُرّیَّتِها... واحْشُرنی مَعَها و مَعَ اَوْلادِها) خدای من!... سودمندی زیارتش را نصیبم کن!... و مرا از همراهی و دستگیری او و فرزندانش در دنیا و آخرت محروم نکن!... و هنگام داوری، مرا با آبروی آنان بسنج!
نظر شما