به گزارش قدس آنلاین، «مگه دیوانهای؟»، «چرا میخواهی بروی؛ مگر پولت اضافه کرده»، «مشکلت چیه به من بگو حلش میکنم» و... بیشتر افرادی که برای حل مشکل روحی و روانی تصمیم میگیرند سراغ یک روانشناس بروند، این سخنان برایشان آشناست. سخنانی که هر چند ضعف فرهنگی را نشان میدهد اما گوشهای از مشکلات روانشناسان کشورمان است.
یک عضو هیئت مدیره انجمن روانشناسی اجتماعی ایران با بیان اینکه اگرچه طی سالهای اخیر مردم بیشتر با روانشناسی و خدمات آن آشنا شدهاند اما هنوز هم بیشتر افراد،روانشناسی را فقط با روانشناسی بالینی میشناسند به خبرنگار ما میگوید: روانشناسی یک رشته پایه و مادر است که بیش از ۵۶ شاخه و گرایش دارد و روانشناسی نظامی، ورزشی، اجتماعی، جنایی، صنعتی، سیاسی، مصرفکننده، شهری، محیط زیست، رسانه و بینالمللی برخی از آنهاست. برای نمونه، روانشناسی اجتماعی خود چند زیر شاخه دارد مانند روانشناسی اجتماعی کاربردی، روانشناسی اجتماعی نظری، روانشناسی اجتماعی بالینی و روانشناسی اجتماعی جامعه. اما متأسفانه مدیران و مسئولان نیز با اهمیت و گستره روانشناسی آشنا نبوده و گویا تمایلی به آشنایی هم ندارند! برای مثال در بحث ترافیک شهری، مسئولان موضوع را فقط فنی و مهندسی میبینند، در حالی که بخش عمده این معضل رفتاری و روانشناختی است.
جای روانشناسی علمی در صداوسیما نیست
دکتر مجتبی دلیر اضافه میکند: با وجود گسترش برنامههای صداوسیما و پرداختن زیاد رسانههای مکتوب به روانشناسی هنوز هم جنس این مطالب علمی نیست. چرا که اصولاً جای روانشناسی علمی، بویژه خدمات روانشناسی بالینی در صداوسیما نیست. مثل اینکه بخواهیم اعمال جراحی را به صورت زنده از شبکه اول سیما پخش کنیم که امکان ندارد و مخاطب نمیپذیرد. محتوای ارائه شده در رسانهها بر اساس ملاحظات خاص آن رسانه است و در بیشتر آنها اثری از روانشناسی ناب و علمی وجود ندارد. اما اغلب افراد برداشتشان از روانشناسی را همین مطالب مطرح شده در رسانهها شکل میدهد. بنابراین شما میشنوید که برخی میگویند من خودم روانشناسم. هر کسی روانشناس خودش است!
جای خالی بیمه روانشناسی محسوس است
از صنف مهندس و پزشک و دندانپزشک تا افراد فاقد مدرک و تحصیلات، مدعی و ارائهدهندۀ خدمات روانشناسی هستند و شگفتآور است که مشتری هم دارند! حتی در رسانه ملی برنامه ثابت دارند. این متخصص روانشناسی در ادامه میگوید: تعرفههای خدمات روانشناسی در مقایسه با خدمات مشابه بسیار کمتر است، اما پرداخت همین مقدار هم در توان بیشتر افراد جامعه نیست. ایجاد بیمه خدمات روانشناسی، راهبردی مؤثر در گسترش این نوع خدمات تخصصی برای طیف وسیعی از مردم است که اتفاقاً نیازمند دریافت چنین خدماتی هم هستند. از آنجا که بخش عمده سلامت در ارتباط با سلامت روان بوده و فقدان سلامت روان عامل بروز انواع بیماریهای جسمی و آسیبهای اجتماعی است بنابراین سرمایهگذاری در این بخش منجر به کاهش قابل توجه هزینههای بهداشت و درمان کشور خواهد شد.
همه دوست دارند روانشناس باشند
دکتر دلیر در پایان با تاکید بر اینکه این روزها همه روانشناساند یا دوست دارند روانشناس باشند بیان میکند: از صنف مهندس و پزشک و دندانپزشک تا افراد فاقد مدرک و تحصیلات، مدعی و ارائهدهندۀ خدمات روانشناسی هستند و شگفتآور است که مشتری هم دارند! حتی در رسانه ملی برنامه ثابت دارند. سؤال این است که آیا شما حاضر هستید در سایر امور به یک غیرمتخصص اعتماد کنید؟ برای مثال آیا میپذیرید که عصبکشی و ترمیم دندانهایتان را به فردی غیر از یک دندانپزشک بسپارید؟ مثلاً به یک روانشناس علاقمند به دندانپزشکی که اتفاقاً چند کتاب هم درباره دندانپزشکی خوانده است؟ چه رسد به فردی که هیچ تحصیلات معتبری ندارد؟ اگر پاسخ منفی است، چرا خدمات روانشناسی را از متخصصان آن دریافت نمیکنیم؟ خوشبختانه، متخصصان روانشناسی با تابلوهای رسمی سازمان نظام روانشناسی و پروانه اشتغال نصب شده در دفترشان به راحتی قابل تشخیص و در دسترس همگان هستند.
روانشناسی با روانپزشکی فرق دارد
یک عضو هیئت مدیره انجمن روانشناسی ایران نیز در گفتوگو با قدس در همین خصوص میگوید:روانشناسی در کشور ما عمری طولانی ندارد اما با این وجود خیلی خوب مورد اقبال قرار گرفته است، هر چند که با چالشهایی نیز روبهرو است. بعضی از دانش آموختگان این رشته، آنطور که باید و شاید برای ارائه خدمات، مجرب نیستند. گاهی نیز انتظار از روانشناسان معقول نیست و نباید توقع داشت وقتی شخصی سال ها با یک تفکر و مشکلاتی رشد کرده، با یک یا دو جلسه تغییری اساسی در او رخ دهد. باید سطح اطلاعات مردم از این رشته بالا رود.
دکتر پروانه محمد خانی اضافه میکند: روانشناسی با روانپزشکی تفاوت اساسی دارد. در واقع میتوان گفت روانپزشک ابعاد فیزیولوژی و جسمی یک اختلال روانی را بررسی میکند و روانشناس با ابعاد محیطی فرد سر و کار دارد. ابعاد وجودی انسان به سه بخش اجتماعی، فیزیکی و روانی تقسیم میشود که روانشناس با ابعاد روانی و اجتماعی آن در ارتباط است. با این همه در ایران بسیاری روانپزشکان کار رواندرمانی نیز انجام میدهند. ضمن اینکه انتظارات از روانشناسان نیز باید معقول باشد و مردم بدانند در راستای کار روانشناس چه نقشی دارند و روانشناس چگونه می تواند فایده بیشتری داشته باشند. روانشناسی شغلی بسیار ظریف است و برای تعالی این رشته نیاز است در دورههای دانشگاهی نیز بازنگری صورت پذیرد. به نظر میرسد وزارت علوم، بهداشت و افراد متولی آموزش روانشناسها تلاش کنند تا وزن کاربردی کردن رشته را بالاتر ببرند، هر چند که این کار نباید به قیمت از دست دادن جنبههای نظری روانشناسی که بسیار ارزشمند است تمام شود.
برای جسم هزینه میکنند برای روح نه!
این روانشناس با تاکید بر اینکه تعرفههای ارائه خدمات یک روانشناس زیاد نیست میگوید: اگر حرفه روانشناسی را با کارهای خدماتی و یا مشاغل غیردانشگاهی مقایسه کنیم، متوجه میشویم که بر خلاف ادعای برخی افراد، تعرفه بالایی ندارد. علاوه بر آنکه تعرفههای پزشکی بر اساس هر جلسه مشاوره یک ساعته تعریف شده است، در صورتی که در این یک ساعت، سایر پزشکان تعداد بیشتری بیمار و در نتیجه ویزیت و درآمد بیشتری کسب میکنند. ضمن آنکه مشکلات یک روانشناس با بیمارانش بسیار گسترده است و قابل قیاس با سایر بیمارهایهای جسمی نیست. مردم مایل هستند که به راحتی و به وفور برای جسمشان هزینه کنند اما برای روان که در صورت بیمار بودن تمام لذت آن هزینهکردها و احساس خوب را میبلعد، هزینهای نمیکنند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تعرفه این خدمات را در کشور دو مرکز سازمان نظام روانشناسی و بهزیستی تعیین میکند توضیح میدهد: مراکزی که تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند، از آنجایی که این تعرفهها پایین است، یارانههایی دریافت میکنند اما سازمان روانشناسی به علت اینکه بودجه دولتی ندارد، تعرفههایی بالاتر نسبت به بهزیستی دارند که باز هم تاکید میکنم این مبلغ در مقایسه با زمانی که روانشناسان برای بیمار میگذارند قابل مقایسه با سایر خدمات درمانی و پزشکی نیست.
نظر شما