به گزارش قدس آنلاین، پرسون پرسون به آدرس خانه رعنا می رسیم، ته بن بست خانه ای قدیمی پلاک ۲.
درب خانه را که میزنیم صدای آهسته ی می شنویم و می گوید که هستی؟
چند لحظه بعد خانمی جلوی ما می ایستد و با همان صدای آرام می گوید با کی کار دارید...
بعد از چند دقیقه رد و بدل کردن حرف بین ما و آن خانم، وارد منزل وی می شویم.
از او می خواهیم کمی برایمان صحبت کند که البته ابتدا علاقه ای نشان نمی دهد اما پس از اصرار...
می گوید رعنا هستم شاید باورتان نمی شود ولی طی ۳۳ سال از عمرم سختی ها بسیاری را کشیده ام.
سخت صحبت می کند و انگار برایش سخت است که از گذشته اش بگوید، به او می گویم اگر اذیت می شوی نگو ...
اما بعد از خوردن یک لیوان آب ادامه می دهد، در سن ۱۷ سالگی و در کمال ناباوری پدرم به من تجاوز کرد.
بعد از این اتفاق دیگر نمی توانستم در آن خانه بمانم و تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم.
مقصدم را اصفهان انتخاب کردم البته هیچ کسی را آنجا نداشتیم و فقط می خواستم که جایی بروم که پدرم را نبینم ...
چند ماهی را در اصفهان گذراندم اما دیگر نمی توانستم بمانم و تصمیم گرفتم به کرج برگردم.
با برگشتم به خانه، آزارهای پدرم ادامه داشت تا اینکه دوباره تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم و اینبار به تهران رفتم.
کارتن خوابی در پارک های تهران برنامه ام شده بود، و شب و روز را در پارک ها می گذراندم تا اینکه...
رعنا به این جای قصه اش که میرسد دیگر سکوت می کند و انگار اصل ماجرا از همین جاست و به همین جهت ازمریم قنبری مددکار که پرونده رعنا را دنبال می کند، می خواهیم ادامه ماجرا را شرح دهد.
پس از چند ماه از حضور رعنا در تهران، وی با فردی به نام هاشم که از اتباع افغان بود، آشنا می شود ودر نهایت صیغه وی می شود.
وی می گوید: سرانجام این آشنایی پس از حدود یک سال تولد ماهان بود که متاسفانه به دلیل اعتیاد پدر و مادر، نوزاد آنها نیز شرایط مناسبی را نداشته طفل نیز اعتیاد را از مادرش می گیرد.
قنبری می افزاید: اما با همه این شرایط زندگی آنها ادامه پیدا می کند تا اینکه سه سال بعد رعنا دوباره باردار می شود.
مددکار موسسه خیریه مهر آفرین می گوید: هاشم در زمان بارداری رعنا وی را ترک و با توجه به اینکه زن و بچه ای در افغانستان داشته رعنا را با ماهان رها می کند.
وی ادامه می دهد: رعنا در آن مقطع شرایط خوبی را نداشته و همچنان کارتن خواب بوده و در نهایت زمان وضع حمل مادر فراررسیده و وی با کمک موسسه در یکی از بیمارستان های تهران بستری می شود.
با توجه به شرایط رعنا و تولد نوزاد اقدامات حمایتی موسسه بیشتر شده و بازدید های هفتگی آغاز می شود.
قنبری می گوید: با گذشت چند ماه از تولد نوزاد، رعنا تصمیم می گیرد فرزند خود را بفروشد و در نهایت با فردی معتاد قرار گذاشته و مبلغ درخواستی خود را مطرح می کند.
مددکار موسسه خیریه مهر آفرین می افزاید: رعنا تصمیم می گیرد نوزاد خود را به مبلغ دو میلیون و پانصد هزار تومان بفروشد.
با این تصمیم رعنا و اصرار وی به فروش نوزاد، مددکار موسسه موضوع را به نیروی انتظامی گزارش داده و با پیگیری های قضایی در نهایت مانع از فروش نوزاد شده و سرانجام نوزاد به سازمان بهزیستی واگذار می شود.
گزارشات مشابه رعنا که قربانی خانواده های بد سرپرست هستند و به دنبال آن نیز از خانه فرار کرده اند کم نیست قربانیانی که در خانواده خود مورد آزاد جنسی قرار گرفته اند و عدم حمایت و هوشیاری در نهادهایی مثل مدرسه و مهم تر از آن خلا نگاه مددکاری اجتماعی در مدارس باعث شده رعنا، موضوع را با راهکارهای خود حل کرده و از خانه فرار کند. بدون آنکه بداند در جامعه چه چیزی در انتظار اوست.
از حمایت از کودکان بد سرپرست غافل نشویم. بد سرپرست تنها تر است.
نظر شما