به گزارش قدس آنلاین، همانطور که کمبود داستان و رمان رضوی برای مخاطبان بزرگسال حس میشود، جای خالی داستانهای رضوی برای کودکان و نوجوانان نیز هویداست. با اینکه زندگانی حضرت رضا(ع) و سفرشان به ایران، پر از قصههای خواندنی است اما کتابی در این حوزه که در بازار نشر سر و صدا کند و مشتری را تا پای فروشگاههای کتاب بکشاند، نبوده است. خلا آثار خواندنی و جذاب با موضوع سیره امام رضا (ع) در حوزه ادبیات کودک و نوجوان دستمایه گفت و گوی ما با حسین فتاحی، نویسنده خوب کشورمان در حوزه کودک و نوجوان است. آخرین اثر او مجموعه ۱۲ جلدی «۳۰ روز با پیامبر» است، روایتی کامل از زندگی پیامبر با هدف آشنایی بچهها با تاریخ درست زندگی حضرت محمد (ص).
آقای فتاحی! وضعیت آثار دینی به ویژه با موضوع سیره رضوی را در ادبیات کودک و نوجوان چطور ارزیابی میکنید؟
بنظرم هنوز در آغاز راه هستیم و تا رسیدن به وضعیت ایده آل و نوشتن آثار تاثیرگذار فاصله داریم. همه دارند زحمت میکشند اما سطح آثار میتواند بالاتر برود و آثار جذاب تری تولید شود. این امر نیازمند مدیریت درست، ایجاد انگیزه در نویسنده و بسترسازی برای تولید آثار خوب است.
این بسترسازی نیازمند چه الزامات و بایستههایی هست؟
ما در حوزه کتابهای دینی، مشکل جدی داریم. آنطور که انتظار میرود کتابهای تاریخی برای کودکان و نوجوانان مشتری نداشته است چون عموما نثرهای قدیمیو بزرگسال دارد و بچهها متوجه نمیشوند. گاهی هم کتابها را کنار هم میگذاریم و میبینیم که اشکالات تاریخی دارند. یکی باید اینها را پالایش کند و کتابهای صحیح را جدا کند مثلا درباره حضرت رضا (ع) ممکن است با روایتهای مختلفی مواجه شویم، برای نویسندهای که تاریخ نمیداند سخت است که بفهمد کدام روایت اعتبار بیشتری دارد چون در تاریخ به یک سند معتبر دسترسی نداریم.
مهمتر از همه اینکه چطور این روایت تاریخی قرار است به داستان تبدیل شود؟
همین طور است چون داستان با تخیل همراه است. یعنی قرار است تاریخی که استناد در آن اهمیت دارد را با قالبی همراه کنیم که اصل آن، تخیل است، این کار را دشوار میکند. این اتفاق میتواند درباره زندگی شاهان، دانشمندان و بزرگان بیفتد و تخیل در آن وجود داشته باشد اما وقتی قرار است درباره معصومین اثری نوشته شود، نمیتوان این کار را کرد. ما نیازمند گروهی هستیم که متشکل از نویسنده، تصویرگر، تاریخدان و فقیه باشد و با همفکری به اصولی برسیم. اینطور نشود که نویسنده ای اثری را بنویسد و بعد از انتشار، جلوی آن را بگیرند.
این مورد باعث میشود که نویسندگان کمتر سراغ سوژههای دینی بروند؟
خب وقتی این مشکلات پیش میآید انگیزه در نویسنده کم میشود. بر خلاف آنچه تصور میشود نوشتن اثر مذهبی بسیار دشوار است و نویسنده در تنگنا و محدودیت بیشتری قرار میگیرد. وقتی نویسنده سراغ سیره معصومی میرود که بنویسد، هزار تا متولی پیدا میشوند که بجای تشکر کردن، بازپرس و بازجو میشوند که چرا فلان و بهمان نوشتی. این انگیزهها را از بین میبرد. کار فرهنگی هزار تا مسئول دارد که همه از روی صداقت و مسئولیت کار میکنند ولی نویسنده، کار خودش را میکند و با مجوز ارشاد هم کتابش چاپ میشود اما وقتی این کتاب روی ویترین میرود، هر پدر و مادری به خودش حق میدهد که دخالت کند که این روایت درست بود یا نبود. هرکسی که یک کتاب درباره امام رضا(ع) خوانده، صاحبنظر میشود. مرکز و هیئتی نداریم که آثار ادبی با تایید آن مرکز، تکلیفش مشخص باشد. برای آثار دینی و مذهبی چنین مرکزی نداریم که اگر اثری آنجا تأیید شود، خیال نویسنده راحت باشد. من بعد از ۱۵ سال نویسندگی در حوزه دینی، اثری را نوشتم که امسال دچار مشکل شد. برخوردهای ملالغتی، انگیزه نویسنده را از بین میبرد. انگیزه نویسنده نباید کور شود. بسترهای تولید اثر دینی وجود ندارد به همین دلیل، آنطور که انتظار میرود درباره تولید آثار مذهبی پیشرفت نداریم مثلا تصویرگر کتاب کودک و نوجوان نمیداند چه کند. برای کودکی که از امام رضا (ع) میگوییم، تصویرگر چه چیزی را باید نشان دهد.
در اینجا نیاز به روان شناس کودک و نوجوان هم هست؟
بله، نیاز به یک تیم متخصص هست. کارهای بزرگ با یک دست انجام میشود نیاز به کار گروهی است. این گروه باید متشکل از نویسنده، تصویرگر، روانشناس کودک و نوجوان، ناشر، پژوهشگر تاریخ و پژوهشگر علوم دینی باشد تا اثری شایسته و در شأن مقام معصوم تولید شود. کتابی که خانوادهها با خیال راحت آن را برای فرزندانشان بخرند. این کار حوزههای علمیه و نهادهای فرهنگی همچون آستان قدس رضوی است که مرجعی برای نویسندگان آثار دینی باشند، بایستی مرکزی را تشکیل دهند که مستندترین کتاب درباره امام رضا(ع) با تأیید این مجموعهها منتشر شود. مرکزی باید وجود داشته باشد که به پرسشهای نویسنده درباره وقایع تاریخی پاسخ دهد یا حتی بعد از نوشتن اثر، آن را بخوانند و درباره مستند بودن آن اتفاق تاریخی نظر بدهند. اینها به معنای بسترسازی است. ببنید پژوهشگر تاریخ اطلاعات وسیعی از تاریخ دارد که میتواند به نویسنده کمک کند ضمن اینکه نویسنده نمیتواند همه زمان خودش را برای پژوهش تاریخی بگذارد. نویسنده با گستره علمی خودش سراغ یک منبع تاریخی میرود و از آن الهام میگیرد بعد که داستانش را مینویسد میگویند که این بخش از تاریخ، اشتباه بوده است در حالیکه تولید اثر دینی برای کودک و نوجوان با کار گروهی، نتایج خوبی دارد. پژوهشگران تاریخی میتوانند روایتهای تاریخی مذهبی که میتواند تأثیر بهتری بر روی کودک و نوجوان دارد را به نویسنده پیشنهاد دهند. در این گروه باید با تصویرگر صحبت شود که چه باید بکند. کتاب کودک که بدون تصویر نمیشود و نمیتوان تا همیشه هم با گل و بلبل آن را پر کرد. باید برای اینها فکر شود.
نظر شما