تحولات منطقه

در طول دو هزار سال گذشته مهمترین هدف پاپ‌ها افزایش گستره دینداران و قدرت کلیسا بوده، آنها برای این هدف به هر راهی متوسل شده‌اند که برخی نتیجه عکس داده و حالا گره‌های ناگشوده به جا مانده است.

پاپ‌های قدرت‌طلبی که با پول مردم با یکدیگر جنگیدند + تصاویر
زمان مطالعه: ۱۹ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، زمانی که پطرس، پولس، یعقوب و سایر رسولان به تبلیغ دین عیسی مسیح در قرن اول میلادی اقدام می‌کردند، شاید هیچ‌گاه فکر نمی‌کردند پایه‌گذار تشکیلاتی خواهند شد که روزی جانشین بت‌پرستی و یهودیت در اروپا و خاورمیانه خواهد شد و باز همان مشکلات را به ارمغان خواهد آورد.

پطرس که تبلیغ خود را از بیت‌المقدس (اورشلیم) آغاز کرد، پس از آن به انطاکیه (جنوب ترکیه فعلی در مرز سوریه و نزدیک حلب) رفت و سپس در رم به رهبری جامعه مذهبی زمانش رسید. از آنجا که تمدن روم در آن زمان مسیحیت را به رسمیت نمی‌شناخت و احساس می‌کرد به تدریج گروه‌های مسیحی در سراسر قلمرواش از فلسطین، شامات، ترکیه فعلی، شمال آفریقا و حتی جنوب اروپا و اطراف پایتخت افزایش می‌یابند، او را در عهد نرون به صلیب کشیدند و به شهادت رساندند.

او اولین پاپ به شمار می‌آید و از آن زمان با نام «سنت پیتر» مورد احترام بوده، کلیسای اصلی واتیکان که بزرگترین کلیسای جهان است به نام او گذاشته شده است. پس از او تا کنون ۲۶۵ پاپ دیگر در طول دو هزار سال به این مقام رسیده‌اند که اتفاقات بزرگ و کوچک مختلفی در دوران آنها مسیر مسیحیت را تغییر داده است.

در این نوشتار قصد داریم مروری بر نهاد کلیسا و تغییرات کلیدی آن در عمر بلندش داشته باشیم.

درون کلیسا چه می‌گذرد؟

پس از سنت پیتر، تبلیغ مسیحیت اگر چه تا حدود سه قرن به دشواری و با فداکردن خود، خانواده، جایگاه اجتماعی و اموال اتفاق می‌افتاد (از جمله داستان جوانان مسیحی در دربار یکی از سران روم که به داستان اصحاب کهف معروف است) اما تشکیلات و ساختار ساده‌ای داشت. ابتدا عده‌ای با نام رسولان که از حواریون عیسی بوده یا با آنها مستقیماً تعامل داشتند، آنچه از او شنیده بودند، می‌نوشتند یا نقل می‌کردند. پس از آنها نیز عده‌ای به تبلیغ آنچه از رسولان یافته بودند پرداختند. مردمان مسیحی رم نیز پاپ را از میان رسولان و سپس مبلغان مسیحی (عمدتاً متولد ایتالیا و رم) برمی‌گزیدند. اما طی دو هزار سال تغییرات زیادی در این سازمان ساده به وجود آمده است که در نگاه اول، سلسله‌مراتب کلیسا را بسیار دقیق و منظم نشان می‌دهد:

۱- کشیش که بعد از ۶-۷ سال آموزش نزد اسقف اجازه برگزاری مراسم موعظه را پیدا می‌کند. چنین فردی تا پیش از رسیدن به مقام کشیش، دیکون نامیده می‌شود و کشیش را در مراسمات یاری می‌دهد. کسی که ترجیح می‌دهد همواره دیکون بماند می‌تواند ازدواج کند. لباس کشیش‌ها مشکی است.

واتیکان کوچکترین کشور جهان است با بزرگترین موزه‌ها و البته بزرگترین کلیسای جهان به نام سنت‌پیتر اولین پاپ که برخلاف راهبان مسیحی ازدواج کرد. محل اقامت پاپ در کاخ آپوستولیک (فلش آبی کمرنگ) است اما فرانسیس دوم پاپ کنونی ترجیح داد در کنار کاردینال‌ها در خانه سنت مارتا (فلش آبی پررنگ) زندگی کند.

۲- اسقف و اسقف اعظم که مسئولیت هدایت مسیحیان در مناطق بزرگ را برعهده دارند؛

۳- کاردینال‌ها که از سوی پاپ به عنوان نوعی مجلس خبرگان از میان اسقف‌ها انتخاب می‌شوند و به جز انتخاب پاپ بعدی، بسیاری از مسئولیت‌های اداری واتیکان را نیز عهده‌دار هستند. لباس کاردینال‌ها سرخ است.

۴- و نهایتاً پاپ که جانشین مسیح روی زمین است. لباس وی سفید یکدست است.

با این حال جان تاویس از خبرنگاران مؤثر واتیکان که برای نگارش کتاب‌هایش با مقامات کلیسا صحبت کرده است، می‌گوید درون کلیسا خیلی بیش از آنچه بتوانید تصور کنید، ساده است. ارگان‌های مختلفی که زیر نظر پاپ فعالیت می‌کنند، آن‌قدر از یکدیگر بیخبر بوده‌اند که در هنگام مصاحبه از او در مورد فعالیت آن معاونت دیگر کسب اطلاع می‌کرده‌اند. احتمالاً همین ناهماهنگی‌ها بوده که موجب درز پرونده‌های فساد و در نتیجه استعفای بندیکت شانزدهم شد. تاویس می‌گوید بسیاری از امور در کلیسا از ریل خود خارج می‌شود و کسی هم متوجه نیست. بندیکت گفته بود تصور می‌کنم یک پاپ جوانتر باید بر امور نظارت کند.

مهمترین تغییرات کلیسا از زمان عروج مسیح

شاید بهترین پرسشی که می‌توان از اوضاع امروزه کلیسا داشت، این است که در طول سالیان متمادی از عروج مسیح (ع) چه تغییراتی در کلیسا رخ داده است؟

۱- انشعاب سه گانه فکری-سیاسی

ارتدوکس، کاتولیک یا پروتستان؟ مسیحیت نیز مانند ادیان دیگر به فرقه‌های مختلفی تقسیم شده است. عقاید خاص کاتولیک‌ها موجب شد دو گروه از آن منشعب شوند. جدایی ارتدوکس‌ها و پروتستان‌ها از کلیسای رم با انگیزه‌های فکری و سیاسی همراه بود. جدا از این، ارمنی‌ها نیز داستانی دارند که مختصراً به آن خواهیم پرداخت.

الف) ارتدوکس‌ها

یکی از نقاط عطف در این اختلافات، مسیحی‌شدن کنستانتین در اوایل قرن چهارم میلادی و تأسیس پایتختی به نام او در استانبول فعلی است. در این شهر کلیسای بزرگی بنا شد تا مروج مسیحیت باشد اما این اقدام در برابر سه قرن مرکزیت کلیسای سنت پیتر رم (پایتخت قبلی تمدن روم) پیامدهایی داشت. کلیسای رم خواستار تبعیت همه جامعه مسیحیت از خود شد اما کلیسای کنستانتینوپُل (یا همان شهر قسطنطنیه) برای اینکه جایی برای خود باز کند، اصرار داشت که پنج مرکز رم، کنستانتینوپل، انطاکیه، اورشلیم و اسکندریه در یک جایگاه قرار دارند.

هنوز قرن چهارم تمام نشده بود که در سال ۳۹۵ میلادی امپراتور تئودوس اول رسماً دونیمه‌شدن تمدن روم را اعلام کرد. تشکیل روم شرقی یا بیزانس (برگرفته از نام دهکده‌ای که پایتخت جدید یعنی کنستانتینوپُل در کنار آن بنا شده بود) به معنای جدایی سیاسی مسیحیت شرقی از غربی بود و اما راه را برای جدایی مذهبی نیز باز کرد.

طی قرون بعدی اختلافات فکری نیز به این رقابت‌ها دامن زد. برای مثال کلیسای کنستانتینوپُل با بکاربردن عبارت صدور روح‌القدس از خدای پدر و پسر مخالف بود و «و پسر» را حذف می‌کرد. نهایتاً در سال ۱۰۵۴ میلادی مسیحیت شرقی به مرکزیت کلیسای کنستانتینوپُل جدایی مذهبی خود را از مسیحیت غربی به مرکزیت رم اعلام کرد و رسماً ارتدوکس‌ها از کاتولیک‌ها جدا شدند. ارتدوکس‌ها به جای یک پاپ، چندین «پاتریک» در شهرهای مختلف دارند که مهمترین آنها استانبول، اسکندریه، انطاکیه و بیت‌المقدس است.

فتح کنستانتینوپُل به دست سلطان محمد فاتح عثمانی در سال ۱۴۵۳ میلادی تا حدودی از اهمیت ارتدوکس‌ها کاست اما موجب آشتی دو گروه نشد. در چند دهه اخیر تلاش دیگری از سوی چند پاپ صورت گرفته و با سفر به شرق، دیدارهایی با پاتریک ارتدوکس‌ها داشته‌اند.

ب) پروتستان‌ها

اما انشعاب پروتستان‌ها در قرن شانزدهم میلادی بیش از هر چیز نتیجه سه امر بود: اولاً خسته‌شدن مردم از اختلافات بی‌ثمر و بی‌پایان فکری میان کشیش‌ها و متالهان مسیحی، ثانیاً تلاش پادشاهان و متفکران اروپایی برای جداشدن از سیطره پاپ و ثالثاً رویکرد تدریجی مسیحیان به علم و آبادانی سرزمین‌هایشان و دوری‌گزینی از ارزش رهبانیت پس از آنکه طی جنگ‌های صلیبی از پیشرفت‌های شگرف تمدن اسلامی مطلع شدند.

* تا قرن شانزدهم ترجمه انجیل ممنوع بود و تفسیر آن صرفاً از سوی ساختار کلیسا معتبر شناخته می‌شد. این وضعیت به بیسوادی و فقر عموم مردم و گسترش ناهنجاری‌ها و زشتی‌ها در جامعه انجامیده بود. اما مارتین لوتر کشیش آلمانی به ترجمه انجیل در ۱۵۲۲ میلادی اقدام کرد تا مردم آلمانی‌زبان بدون واسطه کشیش، آن را بخوانند و بفهمند. او با فروش مناصب کلیسا و بخشش گناهان در ازای پول، مخالفت کرد.

* با فاصله کمی از او ژان کالوَن متکلم فرانسوی رستگاری در جهان را برای برگزیدگانی دانست که پیش‌تر از سوی خداوند تعیین شده‌اند و عملاً هدایت پاپ و کلیسا را در این مورد بی‌تأثیر دانست. وی با تفسیر جدیدی از زهد مسیحی، رنج‌کشیدن برای آبادانی زمین و تولید ثروت را از نشانه رستگاران دانست زیرا فیض الهی تنها به آنها می‌رسد. کالون در آتش سوزانده شد اما به گفته ماکس وبر در کتاب «اخلاق سرمایه‌داری و روح پروتستانی» (۱۹۰۲) دیدگاهش یکی از عوامل شکل‌گیری سرمایه‌داری در قرون بعدی شد.

* در اوایل همان قرن، نیکولو ماکیاولی دانشمند و سیاستمدار ایتالیایی در کتاب شهریار اعلام کرده بود اقتضائات حکمرانی برای بقای قدرت از اخلاق دینی جدا است و حاضر است حتی اگر به جهنم برود، منافع مردم کشورش را بر هر چیز ترجیح دهد.

مجموع این تلاش‌ها که تنها سه مورد از آن بیان شد، موجب شد اولاً برخی کلیساها در تمدن روم غربی (که از ۱۶۴۸ میلادی رسماً به کشورهای اروپایی تقسیم شد) خود را از سیطره کلیسای رم جدا کرده، با تفسیر خود از مسیحیت زندگی کنند که بر اساس آن صدها گروه و فرقه جدید تأسیس شد، ثانیاً پادشاهان اروپایی یکی پس از دیگری اطاعت از پاپ را کنار بگذارند و اصطلاحاً بر اساس خرد حکمرانی خود و منافع مردم‌شان حکومت کنند، ثالثاً فعالیت‌های اقتصادی اروپا از انحصار یهودیان خارج شود و تاجران به همراه پادشاهان مسیحی به تدریج برنامه‌های خود را برای انتقال سرمایه‌ کشورهای مستعمره به اروپا، انباشت آن و بکارگیری‌اش برای تولید و توسعه کلید بزنند.

ج) ارمنی‌ها

به جز این دو فرقه (که البته هر یک به گروه‌های مختلفی تقسیم می‌شوند) باید از ارمنی‌ها یاد کرد. ارمنستان نخستین کشوری است که پادشاه آن تیرداد دوم مسیحی شد (۳۰۱ میلادی). کلیسای کاتولیکوس (جاثلیق) در شهر چمیازین مرکز رهبری ارمنی‌ها است و این فرقه از کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها مستقل هستند.

۲- ترویج دیدگاه‌های غلوآمیز

کاتولیک‌ها باورهای خاصی دارند که دو مورد از مشهورترین آنها عبارت است از:

الف) پدر-پسر-روح‌القدس: این باور همه مسیحیان است اما بیش از همه کاتولیک‌ها در آن غلو می‌کنند. در انجیل یوحنا که حدود ۱۰۰ میلادی نوشته شده است، برخلاف سه انجیل قبل از آن عباراتی مبنی بر اینکه عیسی مسیح، پسر خدا است آورده شده است در حالی که حتی اگر آن حضرت از این کلمه استفاده کرده باشد، نه در مورد خود بلکه در مورد همه مؤمنان بوده و نوعی تعبیر استعاری است. گفته می‌شود در دوره نگارش انجیل یوحنا افکار پولس در میان مسیحیان رواج یافته بود. به تدریج این نگرش‌های غلوآمیز تا آنجا پیش رفت که شورایی در سال ۳۲۵ میلادی از کشیش‌ها به دعوت کنستانتین (اولین امپراتور مسیحی روم) تشکیل شد و رسماً هر کس را که خلاف چنین باوری را داشته باشد لعنت کرد. بنابر این به نظر می‌رسد حتی تا آن دوره عده قابل ملاحظه‌ای با این باور مخالف بودند.

در مورد روح‌القدس نیز به تدریج از یک فرشته به وجود فعال خداوند در جهان تبدیل شد که عیسی را در شکم مادر قرار داد و به نویسندگان اناجیل الهام می‌کند.

ب) معصومیت پاپ: پاپ در تعریف موضوعات اخلاقی و توضیح تعالیم مسیحیت، معصوم است. این باور گاهی برای کلیسا دردسر می‌شود که نمونه اخیر آن رفتارهای یوزف راتسینگر آلمانی یا همان پاپ بندیکت شانزدهم است. وی که پیش از پاپ‌شدن به سخت‌گیری و تحجر مشهور بود و احتمالاً به همین دلیل رئیس شورای عقیدتی کلیسا شده بود، در دوران مسئولیت خود سخنانی را بر زبان می‌راند که به نظر بسیاری از علمای دینی نادرست بود. به محض انتخاب وی به عنوان پاپ، بسیاری از جمله توتو اسقف اعظم آفریقای جنوبی هشدار دادند که نباید کلیسا به سمت ایجاد نفرت میان مردم متدین جهان حرکت کند.

اسامی پاپ‌های دفن شده در کلیسای سنت‌پیتر واتیکان. در ۲۰۰۰ سال گذشته ۲۶۶ نفر از کلیسای رُم به این مقام رسیده‌اند

هشدار امثال او درست بود. در یک مورد که واکنش رسانه‌ها را علیه بندیکت شانزدهم برانگیخت وی صراحتاً باورهای خود را علیه اسلام بر زبان راند و گفت آیه «لا اکراه فی‌ الدین» به گفته برخی کارشناسان مربوط به اوایل تبلیغ اسلام و زمانی بود که محمد (ص) قدرت نداشت اما بعد از آن اسلام معمولاً به زور شمشیر پیش رفته و ایده جهاد در اسلام ناشی از تمایل به خشونت است. بدیهی است این اظهارات نادرست که حتی از سوی چند تن از مقامات اروپایی انکار شد، نشان از معصوم‌نبودن پاپ و در نتیجه تضعیف ایمان مسیحیان به سایر باورهای فرقه کاتولیک می‌شود.

خوشبختانه پاپ فرانسیس دوم که جایگزین وی شد، نه تنها به استانبول و مسجد عظیم آن که پیش‌تر کلیسا بوده سر زد بلکه در مراسم سالیانه تکریم زندانیان بر پای زندانیان مسلمان نیز در کنار زندانیان مسیحی بوسه زد. وی به نقاط درگیری مسلمانان و مسیحیان در آفریقا نیز سفر کرد و پس از عبادت در مسجد، از هر دو طرف خواست از خشونت پرهیز کنند. وی تا کنون چند بار از لفظ «دولت فلسطین» استفاده کرده که خوشایند صهیونیست‌ها زیاده‌خواه نیست. آخرین اقدام وی در این زمینه، ‌ عدم تمدید مسئولیت گرهارد میولر به عنوان ناظر دینی (doctorinal watchdog) بود. میولر آلمانی از علمای محافظه‌کار کلیسا بوده که چندین بار از جمله در مورد اصلاح فتاوای کلیسا در مورد طلاق، اختلاف نظر خود با فرانسیس دوم راعلنی کرده است.

۳- فاصله‌گرفتن ساختار کلیسا از جامعه و مردم

جالب است بدانید که پاپ ابتدا از سوی مردم رم انتخاب می‌شده است اما احتمالاً با این توجیه که مردم رم عمدتاً پاپ‌های زاده رم را انتخاب می‌کنند و سر سایر مناطق مسیحی‌نشین بی‌کلاه می‌ماند، در سال ۱۰۵۹ میلادی شورایی از بزرگان کلیسا عهده‌دار این مسئولیت شد که اکنون به کاردینال موسوم هستند. تعداد اعضای مجلس کاردینال‌ها از پیش تعیین‌شده نیست و هر پاپی می‌تواند به آن بیافزاید. مهمترین تغییر در در دوره اخیر به پاپ ژان پل دوم برمی‌گردد که چند ده اسقف جدید را به عنوان کاردینال منسوب کرده است.

پاپ ژان پل دوم البته برای جلوگیری از اختلاف این همه کاردینال بر سر انتخاب پاپ‌های بعدی، در جزوه Universi Dominici Gregis مجمع کاردینال‌ها را مجاز دانست در صورتی که تا ۱۲ روز در جلسات صبح و عصر موفق نشدند یک نفر را با دوسوم آرا انتخاب کنند، هر کس که بیش از نصف آرا را به دست آورده باشد را به عنوان پاپ معرفی کنند. حتی برای این کار می‌توانند صرفاً دو نفری را که در انتخاب‌های پیشین بیش از بقیه رأی آورده‌اند را به عنوان نامزد مطرح کنند. البته اگر به تاریخ معاصر نگاهی بیاندازیم آخرین بار در ۱۸۰۰ و ۱۸۳۱ میلادی بود که انتخاب پاپ بعدی به ترتیب سه ماه و نیم و ۵۴ روز طول کشید و پس از آن حداکثر چهار روز زمان برده است.

لازم به ذکر است که روش انتخاب به این صورت است که سه کاردینال مسئول شمارش آرا و سه کاردینال مسئول نظارت بر شمارش می‌شوند و هر بار نیز تغییر می‌کنند. تقریباً بعد از هر انتخاب، مسئول مراسمات واتیکان آرا را می‌سوزاند و در صورتی که نتیجه آرا پاپ را تعیین کرده باشد، با اضافه‌کردن مواد شیمیایی، دود آن به رنگ سفید در می‌آید. کاردینال‌ها از سال ۱۶۳۰ میلادی فاصله پاپ را با مردم یک‌قدم بیشتر کردند و لقب خاص Eminence را به اسامی خود افزودند.

اما فاصله‌گرفتن کلیسا از مردم به همین مورد محدود نمی‌شود. پیش از این اسقف‌ اعظم در هر کشور به نوعی ناظر بر مسائل مملکتی از سوی پاپ و واسطه ارتباط او با پادشاه بود. حضور کلیسا در امور مملکتی به ویژه از سال ۸۰۰ میلادی که تاج شارلمانی پادشاه فرانسه را بر سر او گذاشت، تشدید شد. بازگویی ماجرای تشدید این دخالت‌ها تا به بیراهه‌کشاندن جوامع مسیحی و افزایش‌ جنگ‌ها و تفتیش عقاید و مانند آن در اینجا ضرورتی ندارد. تا اینکه در اوایل قرن ۱۶ میلادی هِنری هشتم پادشاه انگلستان که از همسرش کاترین آراگون تنها یک دختر داشت، تصمیم گرفت با ازدواج دوم برای خود ولیعهدی دست و پا کند. پاپ با تعدد زوجات مخالفت کرد.

هنری هشتم پیشنهاد طلاق کاترین و جایگزینی او با یک همسر دیگر را ارائه کرد اما پاپ دلیل او را برای طلاق در احکام مسیحیت موجه ندانست. در نتیجه منشی هنری هشتم، کرامول (که بعدها خود چند سالی زمام امور مملکت را برعهده گرفت) پیش‌نویس قانونی را به شاه داد که طی آن، پادشاه به مذهب پروتستان گرویده و بریتانیا برای خود کلیسای مستقلی زیر نظر پادشاه (و نه فراتر از آن) داشته باشد که کلیسای انگلیکان نام گرفت.

در قرون بعدی برخی پادشاهان دیگر در سایر مناطق مسیحی‌نشین از جمله ناپلئون نیز اجازه ندادند پاپ یا نماینده او تاج را بر سر آنها بگذارد و خودتاجگذاری کردند که معنای آن خروج از زیر سلطه کلیسا بود. این رخدادها نتیجه‌ای جز انزوای واتیکان و جدایی آن از امور جامعه و مردم نداشت اگر چه شاید برای مردم و پادشاهان اروپا به دلیل دخالت‌های بیش‌ از حد و معمولاً اشتباه کلیسا در امور مملکتی چاره دیگری باقی نمانده بود.

۴- رهبانیت فردی همزمان با فساد و همکاری با استعمار

جالب است بدانید از زمان اعزام کشیش‌ها همراه تاجران و سربازان اروپایی به آمریکای لاتین ۵ قرن می‌گذرد اما کلیسا برخلاف ادعایش که برای گسترش دین مسیح با سربازان همراه شده است، نگاه استعماری خود را به این مناطق نشان داده و تا پیش از انتخاب پاپ فعلی هیچ پاپی را از آمریکای لاتین انتخاب نکرده بود. همراهی با سربازان و تاجران استعمارگر اروپایی نه فقط در آمریکای لاتین بلکه در سایر نقاط جهان نیز تکرار شد و زبان‌ها و فرهنگ‌های بومی یکی پس از دیگری نابود شدند.

پاپ رسماً در سال ۱۴۹۴ میلادی پیمانی را میان پرتغال و کاستیل (اسپانیا) به امضا رساند که سرزمین‌های تازه کشف‌شده (اصطلاح تحقیرآمیزی که نشان می‌دهد نگاه اروپاییان به سایر جهان چگونه است) را میان این دو تقسیم می‌کرد و به پیمان توردسیاس مشهور شد. نتیجه عملی این تقسیم، تمرکز اسپانیا بر آمریکای جنوبی و تمرکز استعمار اسپانیا بر خاورمیانه بود. البته یکی دو قرن بعد، هلند و سپس انگلیس و فرانسه محوریت استعمار را در دست گرفتند و به این پیمان بی‌توجهی کردند اما به هر حال پشتیبانی پاپ از آن پیمان در ۱۴۸۱ و ۱۴۹۳ برای همیشه به عنوان توجیه اقدامات ظالمانه پادشاهان اروپایی مورد استفاده قرار گرفت.

همه اینها در حالی است که برخلاف دیدگاه‌های اولیه مسیحیت، به تدریج از تجرد به عنوان یکی از ارزش‌های کلیسا یاد می‌شد. حال چگونه این تجرد از نعمت‌های معمول زندگی مانند ازدواج می‌تواند با غصب سرزمین‌های دیگر جمع شود و تضاد میان آنها که نشان از دورویی کلیسا دارد حل شود، معلوم نیست. سنت پیتر اولین پاپ ازدواج کرد اما در قرون سوم و چهارم و پس از گسترش مسیحیت در میان مردم، برخی بر این باور شدند که برای جلوگیری از آلودگی خود به شروری که در زندگی عامه مردم وجود دارد، باید محل زندگی خود را جدا کنند. در نتیجه عده‌ای از انطاکیه و اسکندریه به بیابان پناه بردند. مردم نیز برای ارشاد به نزد آنها می‌رفتند و برخی جوانان جذب زندگی این افراد می‌شدند. به تدریج بیابان‌های مصر و سوریه از صومعه‌های این گروه‌ها پر شد.

بخش ابتدایی از قرارداد توردسیاس که در آن، استعمار مناطق تازه‌کشف شده (!) با توجیه دینی برای پرتغال و اسپانیا مجاز شد

علاوه بر همکاری با استعمار، آنچه در تضاد کامل با رهبانیت است فساد اخلاقی و اقتصادی است. برای قرون متمادی در قرون وسطی خزانه پادشاهان مبلغی را به صورت سالیانه به خزانه کلیسای رم تحویل می‌دادند در حالی که بسیاری از مقامات کلیسا نه شایستگی اخلاقی برای این سِمت را نداشتند و نه آن را برای بهبود زندگی مردم و رسیدگی به محرومان بکار می‌بردند. نشانه آن وقوع شورش‌های مردمی علیه فساد کلیسا در نهضت بوگومیلها (در بالکان از قرن دهم تا دوازدهم میلادی)، البیجیها (در جنوب فرانسه در قرنهای دوازدهم و سیزدهم میلادی)، ولدیها (در شمال ایتالیا از قرن دوازدهم تا عصر ما)، وایکلیف (در انگلستان در قرن چهاردهم میلادی) و هوس (در بوهیمیا، در قرن پانزدهم میلادی) است. برخی از آنها نه تنها خود به خدا نزدیک نبودند بلکه زندگی مردم را نیز با دخالت‌های بیجا در امور مملکتی به نفع کلیسا مختل کرده بودند.

هم‌اکنون هرساله چند ده تن از کشیش‌ها و اسقف‌ها در کشورهای مختلف به جرم سوء‌استفاده جنسی از کودکان یا همجنس‌بازی از کلیسا اخراج می‌شوند. گفته می‌شود افشای پرونده این فساد یکی از دلایل کناره‌گیری بندیکت شانزدهم در سال ۲۰۱۳ میلادی شد. پاپ فرانسیس دوم نیز علناً بر وجود این پدیده در کلیسا اذعان کرده است.

۵- از افراط مغرورانه در اعدام و قدرت‌طلبی تا گدایی محبت هواداران

اروپا در اواخر قرون وسطی شاهد تناقض‌های زیادی در رفتار کلیسا بوده است. از سویی برخی دانشمندان تکفیر شده و از سوی دیگر برخی کشیش‌ها مانند آکویناس در قلب مدارس کلیسا به تدریج نطفه رنسانس مذهبی را منعقد می‌کنند. این چرخش راهبردی به همین‌جا ختم نمی‌شود و کار به جایی می‌رسد که کلیساها یک به یک دیوارهای داخلی را نقاشی کرده و مجسمه‌های زیبا در داخل و خارج بنا نصب می‌کنند. با گسترش اومانیسم که به ماهیت این‌جهانی بشر تأکید داشت و ابتدا در عرصه شعر و هنرهای تجسمی خود را نشان داد، نقاشی‌های کلیسا به جای مریم محجبه و عیسای پوشیده، مریم مکشوفه و عیسای برهنه را به مردم نشان می‌دادند تا محبت هواداران را از دست ندهند. بنابر این به نظر می‌رسد رفتار پاپ‌ها طی قرون متمادی کاملاً متغیر بوده و هر گاه احساس قدرت می‌کردند، غرور و بی‌اعتنایی را سرلوحه خود قرار داده‌اند.

نمونه واضحی از این غرور مخرب را می‌توان در قرون ۱۴ و ۱۵ پی گرفت. امپراتور روم فیلیپ چهارم در سال ۱۳۰۹ مقر پاپ کلمنت پنجم را از پایتخت (رم) به شهر آوینیون فرانسه منتقل کرد که از باب تشبیه به تبعید یهودیان به بابل به تبعید بابلی پاپ‌ها مشهور شد. پس از کلمنت پنجم تا دو سال (۱۳۱۴-۱۳۱۶) به دلیل اختلاف کاردینال‌ها و دخالت امپراتور، هیچ پاپی انتخاب نشد.

آیا پاپ و کلیسا واقعاً نماینده خوبی برای مسیح (ع) هستند؟

جالبتر اینکه زمانی که در سال ۱۳۷۷ میلادی مجدداً مقر پاپ به رم بازگشت، تا چند ده سال کلیسای آوینیون نیز مستقلاً به معرفی پاپ خود اقدام می‌کرد. این وضعیت خنده‌دار موجب شد در اوایل قرن پانزدهم، سه پاپ به صورت همزمان فعالیت کنند زیرا علاوه بر پاپ گرگوری پانزدهم از رم و پاپ بندیکت سوم از آوینیون، پادشاه نیز پاپ دیگری را با نام جان بیست و سوم معرفی کرد. نتیجتاً پاپ گرگوری پانزدهم در سال ۱۴۱۵ میلادی استعفا داد و باز تا دو سال هیچ پاپی از سوی رم معرفی نشد. کار به جایی رسید که برخی اندیشمندان برای حل این اختلافات پیشنهاد تأسیس شورای پاپی را مطرح کردند.

کلیسا در هزاره سوم

جان تاویس در کتاب «درون واتیکان: سیاست و سازمان کلیسای کاتولیک» (۱۹۹۶) می‌نویسد «اگر چه تمایل به ادغام و اتحاد میان فرقه‌های مختلف مسیحیت و شعبه‌های مختلف کلیسا تا حدود زیادی در چهل سال گذشته تقویت شده است، در حالی که مسیحیت وارد هزاره سوم خود می‌شود، آنچه احتمالاً در سال‌های آتی تقویت می‌شود نه ادغام فرقه‌ها بلکه کمرنگ‌شدن سخت‌گیری‌های مذهبی در کلیساها است. به بیان دیگر مردم کلیساهای محلی را انتخاب می‌کنند که نیازهای روحی و معنوی آنها و همچنین نیاز آنها به مجتمع‌شدن را برآورده سازد فارغ از اینکه آن کلیسا در کدام فرقه مذهبی قرار دارد. این میان پروتستان‌های آمریکا ولی از آن بیشتر میان کاتولیک‌های آمریکایی رواج یافته به ویژه اینکه زیاد اتفاق می‌افتد که زن و شوهر به دو کلیسای مختلف وفادار باشند و در نتیج پس از ازدواج بخواهند به هر دو کلیسا بروند.

کمرنگ‌شدن این سخت‌گیری‌ها نه فقط از سوی مردم بلکه از سوی کلیساهایی نیز ترویج می‌شود که به دنبال جذب مشتری‌های بیشتر هستند. اگر چه هنوز هستند کلیساهایی که برجسته‌سازی عقاید خاص خود را ترجیح می‌دهند و پیروزی در رقابت با دیگران چندان برای آنها اهمیت ندارد. به بیان دیگر، قرن جدید شاهد تغییر جهت کلیساها خواهیم بود اما این بار، محرک اصلی این تغییرات نه اعتقادات و تمایزهای گفتمانی بلکه بازاریابی و انگیزه‌های رسانه‌ای است. »

آنچه تاویس می‌گوید، با تاریخی که از انحرافات کلیسا شرح دادیم تطابق دارد، زیرا کلیسا در دوره‌های گذشته نیز تغییرات جدی داشته و همه را با توجه به شرایط زمانه توجیه کرده است. زمانی که قدرت داشته، ‌ اعدام کرده و وقتی منزوی شده، تصاویر برهنه بر دیوار کلیساها ترسیم کرده تا هواداران مدرن را از دست ندهد. زمانی که ثروت داشته، برج و بارو ساخته و زمانی که پس از فتح روم شرقی محتاج شده، پادشاهان اروپایی را بی‌توجه به احکام دینی به استعمار ممالک دیگر سوق داده است. بنابر این هزاره سوم برای کلیسا با تبلیغات ضدتروریستی بندیکت شانزدهم علیه اسلام و حرکات رسانه‌پسند پاپ فرانسیس دوم همراه می‌شود.

در روزگار بازگشت مردم به معنویت، کلیسا تلاش می‌کند جنس قدیمی و ازکارافتاده خود را از انبار درآورده، با بزک‌های رسانه‌ای به جوانان غالب کند و از آن سو رسانه‌های غالب در جهان همگام با اقدامات مداخله‌آمیز دولت‌های غربی، اسلام را ستیزه‌جو و جهان اسلام را لایق تنفر ترسیم کنند.

منابع:

https://uk.news.yahoo.com/vatican-diaries-john-thavis--new-book-lifts-the-lid-on-life-reporting-inside-the-vatican-۱۸۳۸۲۲۹۵۶.html

https://books.google.com/books?id=FYMKOgA۵lSAC&pg=PA۲۸۵&lpg=PA۲۸۵&dq=head+of+CNS+john+Thavis+vatican&source=bl&ots=r۶eqWcS۵Gl&sig=ufgW۵ivmCotByNF۶JTuV_۳۰tc_I&hl=fa&sa=X&ved=۰ahUKEwiYncSxybXVAhUMKFAKHShhBoQQ۶AEIMjAC#v=onepage&q=head%۲۰of%۲۰CNS%۲۰john%۲۰Thavis%۲۰vatican&f=false

http://historylists.org/architecture/۱۰-splendid-examples-of-byzantine-architecture.html

 http://www.historywonders.ir/۲۰۱۶/۰۹/۲۳

http://www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c۷c۱۲۲۹۹۲۲۹۹۳_pope_benedict_p۱۰.php/

https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_popes

http://tahoor.com/fa/Article/View/۱۱۵۵۰۷

http://www.dailymail.co.uk/news/article-۴۶۵۷۵۲۸/Pope-Francis-shakes-Vatican.html

http://www.abc.net.au/news/۲۰۱۵-۰۵-۱۸/moore-the-pope-and-palestine/۶۴۷۷۹۵۶

http://www.bashgah.net/fa/category/show/۵۷۹۳۷

کتاب آشنایی با ادیان بزرگ، نوشته حسین توفیقی، نشر دیجیتالی مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه قائمیه اصفهان.

منبع: مشرق نیوز

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.