قدس آنلاین- بخش قابل توجهی از بازار غیررسمی کتاب در خیابان انقلاب متعلق به آثاری است با چاپهایی بیکیفیت که اغلب جلدهایی با طراحی و رنگهای ساده دارند، صفحهآرایی و قلم کتابها بسیار ناخوشایند است و همین تجربه خواندن آنها را شاید دشوارتر گرداند. اغلب این کتابها بهظاهر چاپ پاکستانند، اما بهآسانی میتوان دریافت که نسخههای موجود در دستفروشیهای راستۀ انقلاب تنها کپیبرداریهایی نازل از چاپ اصلی هستند که با اندکی تورق شیرازۀ آنها از هم فرومیپاشد. در این میان، میتوان آثاری را نیز یافت که مهر و نشان ناشران رسمی مذهبی را بر خود دارند و این از درهمتنیدگی مجموعهای وسیع از باورهای مذهبی با علوم غریبه در نزد عامۀ مردم حکایت دارد. بهدشواری میتوان چرایی روایی این کتابها و اقبال هنوز هم گستردۀ عامۀ مردم و حتی بسیاری از دانش آموختگان به چنین آثاری را تبیین نمود. دستکم یکی از ویژگیهای ذهن افسونزدودۀ مدرنباور به شکلی از رابطۀ علی است که هیچ فهمی بیرون از دایرۀ ادراک تجربی را برنمیتابد.
اما حضور مؤثر علوم غریبه در زندگی روزمره، ولو بهصورت ناخودآگاه، از آن حکایت دارد که دریافت علی-تجربی مدرن از جهان طبیعی و انسانی هنوز هم نتوانسته است بر افسون و جذبۀ بسیاری از باورهای کهن مبنی بر وجود روابطی فراتر از سطوح تجربۀ متعارف انسانی از پدیدهها فائق آید. شاید بخشی از این ناتوانی پیامد تجربۀ مستقیم زندگی روزمره و منطق گاه سفتوسخت آن است که نمیتوان با راهکارهای پیشنهادی عقلانیت مدرن بر آنها چیره آمد. در واقع علوم غریبه برای باورمندان راسخشان این امکان را فراهم میآورند که میتوانند با اتکا بر مناسباتی خارج از نظم معمول تجربی زندگی تا اندازهای سرنوشت ظاهراً مقدر خویش را که سرسخت و دگرگونناپذیر مینماید، به میل خویش تغییر دهند؛ نوعی برنامهریزی برای آیندۀ دوردست یا وضعیتهای مقطعی موجود که با امکانات عقلانیت متعارف دور از دسترس مینمایند. در چنین شرایطی است که هرگونه پژوهشی دربارۀ مجموعهای از واقعیتهای فرهنگی که اغلب با برچسب طعنآمیز «خرافه» از آنها یاد میشود، میتواند جذاب و روشنگر باشند. قواعد پژوهش دربارۀ این دسته از پدیدههای فرهنگی همچون ساختار ذهنی تشکیلدهندۀ آنها پیچیده و تکاملنیافتهاند؛ ازاینرو بهدشواری میتوان به روششناسیهای متعارف در مطالعات فرهنگی و تاریخ فرهنگی اتکا نمود تا به درکی نزدیکتر از این واقعیتها دست یافت.
کتاب «بادهای افسون» که با جسارتی ستودنی گام در راه شکستن تابوهایی گذاشته است که بیدلیل راه پژوهش دربارۀ موضوع آن را مسدود کردهاند، کاوشی است اولیه دربارۀ این واقعیتهای گاه هراسانگیز فرهنگی؛ اما اولیه به معنای کاملاً غیرتخصصی و تفننی آن. «بادهای افسون» شامل مجموعهای از جستارهای کوتاه دربارۀ وجوه گوناگون پدیدهای تاریخی (اما هنوز حاضر و زنده) به نام «علوم غریبه» است. این جستارها از تاریخ کلی این علوم تا برخی از نظریهپردازان کلاسیک آن -که فلاسفه و عرفای سرشناسی در فرهنگ ایرانی، اسلامی نیز در شمار آنها هستند- کتابشناسی موجز اما مفیدی از آثار محوری در این زمینه و نیز اشاراتی دربارۀ تاریخ جادو در غرب را در بر میگیرند. عنوانبندیهای کتاب برانگیزانندهاند و نثر آن نیز بیپیرایه و جذاب است. نویسنده با هنر قلم زدن دربارۀ چنین موضوعی بهخوبی آشناست؛ حتی کتاب ظاهر پژوهشی فریبا و اغواکنندهای دارد، بخصوص اینکه فهرست منابع آن بسیار پروپیمان و چهبسا مرعوبکننده است و در جای جای آن اشارات پراکندهای به برخی از نظریهپردازان مطالعات فرهنگی و جریانهای نظری مربوط به آن به چشم میآید.
اما دستاورد کتاب آشکارا بسیار ناچیزتر از آن چیزی است که حتی از کتابی با مخاطب عام و نه تخصصی انتظار میرود. بخش زیادی از مطالب کتاب که مربوط به چهرههای کلیدی تاریخ علوم غریبه است، به عرضۀ معلومات زندگینامهای و گاه پراکنده و کلیگویانهای اختصاص یافته است که در هر جای دیگری میتوان بدانها راه یافت و ضرورتی برای حضورشان در متن چنین کتابی احساس نمیشود. با وجود فهرست گستردۀ منابع فارسی، عربی و انگلیسی کتاب در اغلب موارد، ارجاعات صورتگرفته به منابع مذکور، پراکنده و حاشیهایاند؛ و طرفه آنکه بسیاری از فصول مهمتر کتاب صرفاً بازگویی خلاصهوار یکی دو مقاله دربارۀ موضوع همراه با اشاراتی گاه بیربط هستند و این میتواند برای مخاطبی که حتی انتظار چندانی هم از یکی از نخستین کتابهای چاپشده دربارۀ چنین موضوعی در بازار رسمی کتاب ندارد، مأیوسکننده باشد. نقلقولهای گهگاهی مؤلف از برخی متون دستاول نیز نتوانسته است این ضعف را جبران کند. افزون بر این، نویسندۀ «بادهای افسون» اشارهای به برخی پژوهشهای پیشین صورتگرفته در این زمینه نمیکند؛ فیالمثل مجموعه مقالات کوتاه اما خواندنی گردآوریشده در کتاب «دوازده+یک» یا کتاب مفید هرچند سنتی ارسلان کشوری با عنوان غریب «کُلُه سِر» -که با لحنی همدلانه نگاشته شده و پس از چند چاپ رسمی جای خود را در میان کتب ممنوعه و جلدسفید باز کرده است- میتوانستند مؤلف را در ارائۀ اثری پرمحتواتر یاری رسانند.
اما گذشته از این آثار و در کنار برخی تحقیقات شرقشناسان متقدم، مدتی است، تاریخ پر رمز و راز علوم غریبه در تمدن ایرانی-اسلامی بخشی از علایق پژوهشی در میان پژوهشگران مبرز و جدی در حوزۀ مطالعات ایرانی-اسلامی را تشکیل داده است. مقالات غنی و پرشمار متیو ملوین کوشکی دربارۀ علوم غریبه در فرهنگ و اندیشۀ ایرانی ازجمله مهمترین آثار پژوهشی هستند که بیگمان هر اثری دربارۀ این موضوع بدون رجوع به آنها ناقص خواهد بود. نویسنده حتی در فصل مربوط به جابربنحیان به کتاب پییر لوری در این باره رجوع نکرده است.
نویسندۀ «بادهای افسون» در کمتر جایی از کتاب قضاوت دربارۀ منقولات خود از آثار دیگران را چاشنی نوشتههای خود کرده است، اما در اواخر کتاب دست به داوری تند و بیپروایی دربارۀ رواج باورهای «خرافی» در میان عامۀ مردم زده و آن بافتگرایی تاریخی سودمندی را که در برخی مواضع کتاب از خود به نمایش گذاشته، کنار نهاده است. چنین قضاوتی بیش از آنکه روشنگر باشد، صرفاً نوعی طفرهروی گمراهکننده از درگیری جدی با یک واقعیت فرهنگی پیچیده و پرنفوذ است، واقعیتی که صرفاً متعلق به «گذشته» نیست و حضور کنونی آن در عرصۀ حیات اجتماعی همان اندازه میتواند موجه باشد که حضور تاریخی آن.
نظر شما