قدس آنلاین- حواشی فرهنگی و اقتصادی درباره احداث باغ کتاب تهران چنان بالا گرفته است که چندی پیش ۳۵۰ کتابفروش تهرانی با امضای نامهای خطاب به رئیس صنف خود و البته ارسال رونوشت آن برای سیدعباس صالحی گزینه پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران از تبعات شکلگیری این فروشگاه ابراز نگرانی کردهاند.
هرچند که باغ کتاب نخستین کتابفروشی بزرگ این روزهای بازار کتاب در ایران نیست و تجربه فروشگاههای بزرگ «شهر کتاب» و «ترنجستان» نیز پیش روی کتابفروشان تهرانی است اما چرا باغ کتاب تا این اندازه حساسیتبرانگیز شده است؟
چرا افزایش سرانه فروشگاهیِ کتاب در تهران که همواره مورد تأکید بسیاری از مدیران فرهنگی بوده، تا این اندازه با خشم کتابفروشان مواجه شده است و چرا از ادامه فعالیت آن بیم دارند؟
باغ کتاب و نگرانی کتابفروشان
پیگیریها نشان میدهد که بخش فروشگاهی بزرگسال باغ کتاب بدون انجام یک مناقصه شفاف برای بهرهبرداری در اختیار مؤسسه نشر شهر -که بهرهبرداری از آن بر عهده مدیرعامل باغ کتاب است- سپرده شده است و به دلیل هزینههای بالای بهرهبرداری از آن بهطور عملی امکان بهرهبرداری از آن برای بخش زیادی از بدنه نشر غیرممکن شده است. از سوی دیگر، در همین زمینه ناشران مدعیاند که این مؤسسه با تخفیفهای عجیب ۴۰ درصدی حاضر به خرید و ارائه آثار آنها در این مجموعه است که این به معنی حاشیه سود بسیار ضعیف و حتی ناممکن برای ناشران به شمار میرود.
در بخش کودک نیز واسپاری امور به یک مؤسسه که در آن تنها ۶۰ ناشر کودک سرمایهگذار بوده و طبیعتاً از این مرکز فرهنگی منتفع میشوند، باعث خشم کتابفروشان و ناشران شده است.
در کنار این موضوع، سرمایهگذاری چندین میلیارد تومانی در این مجموعه و احداث نخستین «باغ علم ایران» برای کودکان و نوجوانان و همچنین بهرهبرداری از انواع جذابیتهای بصری و محیطی در این مجموعه، حضور در آن را به عنوان یک تفریح تازه برای تهرانیها تعریف کرده است. طبعیعتاً در این تفریح، خرید کتاب و منتفعکردن کودکان از مواهب باغ کتاب نیز مد نظر قرار گرفته است.
محمود آموزگار، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، در این زمینه میگوید: درآمد کتابفروشی تنها از ۲۵ درصد تخفیفی است که کتابفروش از پخشکننده میگیرد و این رقم سقف سود ناخالص یک کتابفروشی است. اگر میانگین قیمت کتاب را هم ۲۰ هزار تومان در نظر بگیریم که سود ناخالصش تنها ۵ هزار تومان میشود، در این صورت چه تعداد باید فروش برود که کتابفروش بتواند صرفاً از عهده هزینههایش برآید!؟ حالا سود و درآمد به کنار. در این شرایط تعداد بیشتری از کتابفروشیها تغییر کاربری میدهند. همین است که فشارهای مالی بالاخره جایی بر عشق و علاقه و انگیزههای درونی آدمها برای گرایش به حرفه کتابفروشی میچربد و در مقابل یک واقعیت سختی قرار میگیرند که توان ادامه کار را از آنها سلب میکند.
از میان این سخنان میشود ریشه مخالفتها با احداث فروشگاههایی مانند باغ کتاب را در میان صنف فروشنده کتاب جستوجو کرد. باغ کتاب با شیوه برخورد خود با ناشران در حال از بین بردن تجارت خرد کتابفروشان و حاشیه سود آنها در فضای راکد اقتصاد فرهنگی در کشور است.
اما این اتفاق تنها محصول باغ کتاب تهران است؟ واقعیت ماجرا را باید فراتر از این پدیده جستوجو کرد.
مشکل، جهانی است
باید پذیرفت که شکل و شیوه کسب و کار کتابفروشی در تمام جهان در حال تغییر است. خبرگزاری «کتاب ایران» چندی پیش آماری منتشر کرد که نشان میداد فروش کتابفروشیهای مستقل در اواخر سال ۲۰۱۶ نسبت به قبل افزایش یافته است و پیشبینی میشود اگر فروش کتاب وضعیت ثابتی در سال ۲۰۱۷ داشته باشد، خبر خوبی برای کتابفروشان خواهد بود. البته بعضی از فروشگاهها از وضعیت فروش ناراضیاند.
با وجود اینکه کتابفروشی BookPeople در تگزاس نسبت به سال ۲۰۱۴ پیشرفتهای بسیاری داشته است اما این پیشرفت تا حدی نبود که رکورد موفقیت ۶ ساله آنان را بشکند.
برخی از کتابفروشان همچنین عدم همکاری ناشران با خود را یکی از اشکالات پیش روی خویش میدانند. آنان میگویند کتابفروشیها مایلند با ناشرین همکاری کنند، نه اینکه با آنان رقابت کنند. وقتی خود ناشرین بیشتر از کتابفروشیها برای مشتریان تخفیف قائل میشوند، کار ما نیز کساد میشود و به مشکل برمیخوریم.
نکته عجیب این است که فروش آنلاین کتاب در سایت کتابفروشیها کاهش چشمگیری داشته است و این ناشی از نرسیدن سفارشها در زمان توافقشده است. بخشی از این مسئله به این دلیل است که کتابفروشیهای مستقل هنوز نمیدانند چه اطلاعاتی را باید بهصورت آنلاین در اختیار بازدیدکنندگان قرار دهند و هنوز استفاده از تکنولوژی را یاد نگرفته است.
اما سبک زندگی این روزهای جامعه ایرانی عوض شده است و تغییرات شکلگرفته در آن رفتهرفته محیطهای کلیشهای فروش کتاب در خیابان و طبقات تو در توی پاساژهای خیابان انقلاب اسلامی را برنمیتابد. از سوی دیگر، تجارت کتاب برای یک کتابفروش نیز این روزها بهتنهایی مقرون به صرفه نیست. در نتیجه، کسب و کارهای تازة پیرامون این حوزه رفتهرفته سمت و سوی خود را تغییر داده و به سمت یک درآمد پایدار با استفاده از آلترناتیوهای دیگر رفتهاند. به عبارت دیگر، یک کتابفروشی بزرگ امروزه مجموعهای است که کتاب یکی از محصولات عرضهشده در آن به شمار میرود و در کنار آن صدها محصول دیگر نیز برای عرضه وجود دارد.
تغییر کسب و کارهای تازه و شکل و سیاق کسب درآمد در جامعة رو به مدرن امروز، ناخودآگاه، بیتوجهی مخاطب به کتابفروشی سنتی را پیش چشم میآورد. به دنبال آن، وجود سرمایه برای تشکیل مگا مالهای بزرگ فرهنگی و تجاری فرصتی است که یک سرمایهگذار هوشمند و یا دولت هدفمند آن را از دست نمیدهد.
آنچه امروز بر سر کتابفروشیهای تهران و در ادامه ایران آمده و خواهد آمد، مطابقتنداشتن آنها با شرایط و توقعاتی است که میبایست از این دست مجموعهها در شرایط امروزی جامعه ایرانی داشت و به نظر نمیرسد بودن و نبودن یک ابرفروشگاه کتاب تأثیری در این واقعیت محتوم داشته باشد.
نظر شما