به گزارش قدس آنلاین، رضا عمادی الهیاری از فریبخوردگان حلقه عرفان است؛ او باوجود پایبندیهای مذهبی فریب این فرقه را خورده است؛ حس کنجکاوی و اعتماد به آشنایان اولیه گام های برای جذب او بوده است. رضا عمادی الهیاری در یادداشت شفاهی خواهان ارایه تجربیاتش از چگونگی جذب تا آگاهی از دروغهای این فرقه است.
ورود به حلقه از طریق دوستان
دو نفر از آشنایان و نزدیکان را که سالها ندیده بودم، بعد از مدتی ملاقات کردم. آنها برای مدتی مهمان من شدند و طبق معمول که وقتی دو نفر یکدیگر بعد از سالها میبینند از هر موضوعی صحبت میکنند اما آنها بعد از مدتی بحث عرفان حلقه را پیش کشیدند. اول اینطور بود که من دیدم نماز نمیخوانند، علت را جویا شدم، گفتند ما در یکسری کلاسهایی شرکت میکنیم و پیرو یک عرفانی هستیم که اصلاً در آن نماز به این شکل وجود ندارد! من هم کنجکاو شدم که ببینم این عرفان و کلاسهایی که از آن صحبت میکنند چیست که خیلی مختصر و کلی جواب من را میدادند و میگفتند که ما نمیتوانیم اینطور به شما توضیح بدهیم و خودت باید در کلاسها شرکت کنید تا با عرفان کیهانی یا همان حلقه آشنا شوید؛ توجیه شان این بود که عرفان حلقه را درواقع باید لمس کنید و یکسری اتفاقات درونی در شما ایجاد شود تا بتوانید درک صحیحی پیدا کنید. اینطور بود که من هم از سر کنجکاوی وارد شدم تا ببینم موضوع چیست.
حدود ۱۰ روز طول کشید تا به همان آدرسی که به من داده بودند مراجعه کردم، مبلغی به عنوان شهریه پرداخت کردم و فقط در هنگام ثبتنام از همه تعهد میگرفتند که حتماً باید اثرانگشت میزدیم. تعهد اینطور بود که باید خود را امین عرفان حلقه معرفی میدانستیم و مطالب آن را بیرون نمی بردیم و حتی متعهد میشدیم که اگر معجزهای در آنجا دیدیم! بپذیریم که این اعجاز به خاطر خود حلقه بوده و آن را به نماز و قرآن ربط ندهیم!
تشکیلات فرقهای حلقه
امروز که به تشکیلات طاهری نگاه می کنم کاملاً متوجه میشوم که این نه عرفان است و نه انرژی درمانی، آنها فقط یک فرقه هستند. آنها تمامی مناسبات فرقهای را کامل در خودشان دارند و کسی که وارد میشود درگیر این مناسبات شده و مجبور است تا انتها برود. هشت ترم طول کل کلاسها بود و وقتی کسی مثل من وارد میشد از همان روز اول دهها سوال در ذهن داشت که هیچکدام را جواب نمیدادند و بابت هر سوال میگفتند که مثلاً در ترم ۵ یا ترم ۸ جواب این سوال داده میشود. به طور کلی خیلی زود میپذیرفتی که نباید سوال بپرسید! بعد وقتی قرار نیست سوال بپرسید و همه چیز را بپذیری، کمکم همه فرقه را به شما می قبولانند. مثلاً همینکه اجازه ندارید هیچ خبری را از داخل فرقه به بیرون ببری و به کسی اطلاعات بدهی همین خودش یک رفتار فرقهای است. ۸ ترم که تمام شد، یک ترم هم برای مستری یا همان مربیگری در نظر گرفتهشده است که خود طاهری آموزشهای آن را بر عهده دارد. زمانی که من کلاسها را شرکت می کردم طاهری دستگیر شد و دیگر کلاسهای مستری را برگزار نکردند. بعد از هر ترم یک آزمون هم برگزار میشد، غیر از ترم آخر که افراد مستر میشدند و اگر هم میگفتند که فلان مبحث را حفظ نشدهام، طاهری میگفت که خودت بخوان و بعد سر کلاس برای دیگران تکرار کن، به مرور زمان یاد میگیری. طاهری میگفت حلقهای به نام حلقه مستری وجود دارد که بعد از اتمام کلاسها تا ۷۲ ساعت بعد به قول طاهری برای شما می آمد! حالا اینکه این حلقه چیست؟ جنسش چیست؟ آمدنش را چطور بفهمیم و... اصلاً توضیحی نمیداد و باز هم بر اساس همان قانون کلی نباید سوال میپرسیدیم. زیرا اگر مثلاً در چنین مرحلهای سوال میپرسیدیم باید چند پله عقب میرفتیم و دوباره آموزشها را مثلاً از ترم دو شروع میکردیم. همه این ترمها را به عنوان پله هم مینامیدند، پله عقل، پله عرفان... مثلاً پله عرفان این بود که دیگر باید عقل را تعطیل میکردیم و خود را به دست آموزشهای طاهری میسپردیم! حالا البته این بدین معنی نبود که در پله عقل هم میتوانیم راحت سوال بپرسیم و تفکر کنیم!
فرا درمانی!
من تا ترم شش را ادامه دادم و بعد خدا رو شکر از اینها جدا شدم، اما تقریباً همه افراد تا انتها میروند؛ هم یک حس کنجکاوی، حس پیشرفت، رسیدن به کمال و حتی رسیدن به جواب سوالهایی که هیچ وقت نمیشود بپرسیم همه اینها عواملی است که باعث میشود افراد بعد از ورود به این فرقه تا انتهای آن را بروند.
فرق هم نمیکرد که چه کسی باشد با چه گذشته و چه اعتقاداتی! همه ادیان، همه سن و سالها، همه اعتقادات و... ما حتی یک نفر داشتیم که این بنده خدا همجنسباز بود و به مقام مستری هم رسید و در حالی که همچنان این عادت زشتش را داشت و به همجنسبازی ادامه میداد، دیگران را به عالم بالا اتصال میداد! خب حالا یکی نیست بپرسد که این بدبخت چرا بعدازاین همه ترم آموزش و رسیدن به سن مربیگری چرا خودش درماننشده است!؟ شما که ادعای فرا درمانی و انرژی درمانی دارید. شما که یکی از حلقهها را فرا درمانی میدانید و بیشترین عضوگیری این فرقه هم با همین بهانه انرژی درمانی و فرا درمانی است.
یک خانمی بود که به خاطر بینایی فرزندش به عرفان حلقه پیوسته بود آن خانم میگفت خیلی کارکرده، خیلی تمرینات را انجام داده است و نتیجه نگرفته بود، بعد به پیشنهاد شوهرش به مشهد رفته بود که اتفاقاً بچه مقداری بهبود پیدا کرد که شوهرش گفته بود این به خاطر حلقه نبوده بلکه به خاطر حضرت رضا(ع) است، اتفاقاً آن خانم بعداً کنارهگیری کرد و اینها می گفتند رفته به شبکه منفی، بعد از مدتی دوباره بینایی بچه کمتر شد، باور نمی کنید که این موضوع را به گوش طاهری رسانده بودند و او هم گفته بود «این به خاطر ناسپاسی است، زیرا عرفان حلقه نیاز به هیچ مکملی ندارد، نیاز به هیچ اسم مقدسی ندارد، نیاز به خدا و قرآن ندارد» این مسئله در اساسنامه هم ذکرشده است. بعدها من با آن خانم صحبت کردم و ایشان گفتند که بهبود نسبی و بازگشت به شرایط اولیه فرزندش به لحاظ علم پزشکی کاملاً طبیعی بوده است.
یک بچه فلج را یک سال پیاپی آوردند برای شفا! با این نیت که این همه دکتر رفتیم، خوب اینجا هم برویم ضرری ندارد، در نهایت هم که نتیجه نگرفتند به پدر و مادرش گفتند که خوب تسلیم نشدید و خوب شاهد نبودید.
دین تعطیل بود
طاهری میگفت که شبکه شعور کیهانی و اتصال به آن روبناست و دین و مذهب و اینجور چیزها روبناست. خیلی زود البته متوجه میشدیم که منظورش از روبنا همان زوائد است که دست و پاگیر انسانها شده و افراد نباید خودشان را درگیر این چیزها بکنند. برای همین هم هست که اساساً نماز، حجاب و خیلی از احکام اسلامی اصلاً توجهی به آن نمیشود. افراد هم بعدازاینکه به این نتیجه برسند از طریق شبکه شعور کیهانی با خداوند متصل شدهاند، خب خیلی راحتتر میپذیرند که نماز دیگر کاربردی برایشان ندارد. مثلاً اتصال همه با حضور خود طاهری یکی از کارهایی بود که انجام میدادیم. همه روی صندلی مینشستند و طاهری روی یک سکو، بعد چراغها را خاموش میکردند و یک نور رنگی فقط روی سر طاهری روشن بود، بعد طاهری میگفت که چشمانتان را ببندید من به شما ارتباط میدهم که حدود ۱۵ تا ۳۰ دقیقه طول میکشید. طاهری میگفت هر ترمی که بالاتر بروید، بیشتر هم میشود! میگفت شما خودتان هم شروع کنید و این کار را انجام بدهید، مثل نماز که نافله هم دارد! میگفت من شما را اتصال میدهم به عالم بالا بعد گزارش میگرفت و مثلاً میگفت رنگ ندیدید؟ یک نور قرمز؟ بعضی مثلاً میگفتند بله من دیدم، مثلاً در ابتدا میگفت من را چگونه میبینید؟ مثلا نصف تنه ندیدید؟ یا اینکه اصلاً نبینی انگار که غیب شوم؟ بعضیها جواب میدادند شما را یک گلوله نوردیدیم، یکی میگفت که مثل یک خورشید کوچک بودی! بعد طاهری میگفت حالا نفر بعدی گزارش بدهد، یعنی گزارشها اصلاً رد نمیشود یعنی اگر یک نفر میگفت که من دیدم شما اینجا در سمت راست من بودی و بعد در سمت چپ من بودید و یک دفعه دقت کردم دیدم اصلاً همه جا بودید! طاهری میگفت حالا نفر بعدی! اگر کسی هم این چیزها را ندیده باشد طاهری میگوید بیشتر دقت کن شاید یادتان بیاید!
این فضاسازیها یک حالت عرفانی به انسان میدهد که همهاش فقط نمایش است و افراد بعدازاین اتصالات فکر میکنند که چهکار بزرگی کردهاند! تعاریف برخی از طاهری هم باعث میشد که افراد سعی کنند برای این تعاریف از یکدیگر سبقت بگیرند.
سوال ممنوع
تسلیم محض، همهچیزی بود که در عرفان حلقه از افراد میخواستند. یعنی یک فرد سوال نپرسد، هرچه طاهری میگوید بپذیرد و هرچه طاهری میخواهد انجام دهد. یکجا اگر نتیجه حاصل نشود، محکوم هم میشوید و میگویند تو خوب تسلیم نبودی، سیستم دارد خوب عمل میکند تو هنوز شک داری و هنوز اعتقاداتت را رها نکردی.
بههرحال در این کلاسها این موضوعات انحرافی را تزریق میکنند و در ذهن مردم و جوانان جا میاندازند، اینها افراد را مبتلا میکنند یعنی شخصی که ناآگاه بوده و اطلاعات کمی داشته و مذهبی نبوده است، آن مقدار اعتقادش را هم از او میگیرند.
مثلاً از طاهری سوال میشد که میتوانیم قرآن بخوانیم؟ جواب میداد که تا قرآن را بازکنید، جنها به شما حمله میکنند! و قرآن هم جزء منابع غیر ارگانیک است و عاملی میشود برای جذب جن! همین باعث شده که افراد از قرآن میترسند. من رفتم خانهیکی از آشنایان که در همین عرفان حلقه بود، حتی یک مورد تابلوی آیات قرآن هم بر روی دیوارها ندیدم؛ در حالی که مرسوم است که «چهارقُل» یا «وانیکاد» در خانه ما ایرانیها و مسلمانان هست و آن را مایه حفظ خانه و اهالی خانه میدانیم. گفتم چرا هیچ آیه قرآنی در خانه ندارید؟ گفت مگر دیوانه هستم جن را بیاورم به خانه خودم! و برخی هم که مطمئن نیستند میگفتند: احتیاط شرط عقل است!
من خودم به خاطر سوالهایم از این فرقه اخراج شدم! وگرنه میخواستم تا ترم ۸ جلو بروم. من در کلاسها بحث میکردم تا جواب مسائلم را بگیرم و مسترها هم معتقد بودند که سوالات من باعث شک کردن بقیه افراد میشود و بر روند آموزش آنها تأثیر منفی میگذارد و به همین دلیل من را از کلاس اخراج کردند.
تهدید و ارعاب
یکی از روشهای طاهری برای حفظ اعضا تهدید آنهاست. مثلاً یک تهدید این است که اگر از عرفان حلقه خارج شوید اجنه به شما حمله میکنند و دیگر نمیتوانید حتی از خودتان دفاع کنید. این تهدید در مورد زنها و تازهواردها خیلی جواب میداد. تعداد زیادی از ترس همین مسئله در فرقه باقیمانده بودند.
البته اینها ترسی هم برای تهدیدات دیگر و حتی اقدام علیه افراد ندارند. به عنوان مثال یک نفر را که رده بالایی داشته و بعد از فرقه خارجشده و شروع به افشاگری کرده را ترور کردند. اسنادش هم در اختیار قوه قضائیه است. وی را با گلوله هدف قراردادند.
خلاصه مثل همه فرقهها که روشهایی برای جلوگیری از خروج اعضایشان دارند، اینها هم روشهای متنوعی دارند که مهمترین آنها تهدید است.
آزار و اذیت جنسی و اخلاقی
اعضای عرفان حلقه در واقع مثل بردگانی هستند برای سوء استفاده مسترها و سرکردگان این فرقه. موارد زیادی در این فرقه اتفاق افتاده است که عموماً توسط مسترها رخداده و اعضا مورد سوء استفاده قرارگرفته اند. مثلاً یکی از مسترها که خود طاهری وی را انتخاب کرده بود یک مکانی را در تهران اجاره کرده بود و کلاس برگزار میکرد. وی شرکتکنندگان را با شربت بیهوش میکرد و بعد به آنها تجاوز میکرد. همان زمان رسانه ها هم خبر این اتفاق را کارکردند.
بحث بیعفت کردن دختران جوان هم به بهانههای مختلف در این فرقه بود. مثلاً به این بهانه که فرد حالا باید به «شبکه منفی» وصل شود و این هم فقط از طریق ارتباط جنسی با مستر بوجود میآید. معمولاً افراد بعدازاینکه مورد سوء استفاده قرار میگیرند بعداً میفهمند که چه کلاهی سرشان رفته است.
بسیاری از خانوادهها هم به این بهانه از هم جدا شدند؛ مثلاً به زن میگفتند که تو و همسرت در یک شبکه قرار ندارید یا هم فاز نیستید و باید جدا شوید. بعد معلوم میشد که فلان مستر دنبال تصاحب آن زن بوده و اینطوری خانواده آنها را ازهمپاشیده است. بسیاری از شکایتهایی که از طاهری مطرحشده بابت همین مسائل است. البته روابط نامشروع مسترها با اعضا هم که دیگر طبیعی بود و برای هرکدام توجیهی عرفانی میآوردند که این کار لازم است.
سوء استفاده مالی
شهریهها برای اعضا عدد زیادی حساب نمیشود، مثلا از من آن سال ماهی ۵۰ هزار تومن گرفتند. اما این عدد برای مسترها و طاهری عدد بسیار خوبی میشد. من یادم هست همین طاهری حدود پنج یا شش سال پیش یک سالن بیلیارد در تهران اجاره کرده بود که ماهی ۲۰ میلیون تومان پول اجارهاش بود. این پول را از جیب من و دیگر اعضا درمیآوردند.
مسترها و خود طاهری با همین مبالغ زندگی می کنند و اتفاقاً خیلی هم زود به زود خانه و ماشین و ویلا عوض میکردند. این نشان میداد مبالغ خوبی نصیبشان میشود. البته هر کلاسی که در هر جا برگزار میشد باید یک مبلغی را به طاهری میدادند. بعدازاینکه طاهری را هم دستگیر کردند بسیاری از این مسترها کلاسهای خود را به صورت پنهانی ادامه دادند، اینها همهاش به خاطر انگیزههای مالی بود.
خودشان ادعا دارند که ۲ میلیون طرفدار دارند که البته مشخص نمیکنند که در ایران هستند یا در همه دنیا، اما من که تحقیق کردم متوجه شدم این عدد اغراقآمیز است و عدد واقعی خیلی کمتر از این حرفها است. با این حال اگر جلوی طاهری و فرقهاش گرفته نمیشد مثل یک تشکیلات هرمی در حال رشد و گسترش بودند.
آنهایی که از روی کنجکاوی وارد میشوند باید حواسشان باشد که امکان دارد بروند و پایشان گیر کند! این خیلی مهم است، کسانی هستند که در ابتدا مسخره میکردند و این بحثها را قبول نداشتند، اما بعد پایشان گیرکرده است ... بالاخره یکسری تزئینها و زرقوبرقهایی در آنجا هست، یکسری بیحجابیها و ارتباطات و ... یک عده هم اطلاعات ندارند و فریب میخورند، در کل باید بگویم که هیچگونه معنویتی در عرفان حلقه وجود ندارد، درمانی هم در آن نیست. در عین حال فساد وجود دارد بینمازی و بیحجابی است، پشت کردن به قرآن است از دامن اهل بیت بیرون آمدن است. آنها حضرت امام حسین(ع) و حضرت فاطمه(س) را چیزی در حد آقای طاهری میدانند و در نهایت خیلی بخواهد مردانگی رخ دهد میگوید که آنها هم همین بودند! این پیام من به کسانی است که وارد میشوند و آلوده میشوند، کسانی بودند که آمدند و دست اطرافیانش را هم گرفته و بعد از خود وارد کردند و الان کل خانواده آلوده است
۸ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۳
کد خبر: ۵۵۹۴۸۱
امروز که به تشکیلات طاهری نگاه می کنم کاملاً متوجه میشوم که این نه عرفان است و نه انرژی درمانی، آنها فقط یک فرقه هستند. آنها تمامی مناسبات فرقهای را کامل در خودشان دارند و کسی که وارد میشود درگیر این مناسبات شده و مجبور است تا انتها برود.
زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه
منبع: سایت جهان نیوز
نظر شما