قدس آنلاین- زندگی خصوصی و شخصی چهرههای معروف برای مردم جذاب است چون عموم مردم فکر میکنند بازیگران معروف زندگیهایی رؤیایی دارند و در خانههایی شبیه قصر زندگی میکنند، لوکسترین ماشینها را سوار میشوند و خلاصه غذاهایی را میخورند که مثل آن را کمتر کسی مزه کرده یا لباسهایی را میپوشند که مانند آن پیدا نمیشود. این سطح اختلاف طبقاتی و اینکه بازیگران یا ورزشکاران بویژه فوتبالیستها بسیار پولدارند، مردم را به نوع و سبک زندگی این گروه کنجکاو میکند.
مردمداریهای فراموششده
بازیگران قدیمیتر که مرام و اخلاق برایشان مهمتر از فخرفروشی و تکبر است، آنقدر اخلاقمدار هستند که فروتنی و مردمداری آنها باعث شده جامعه به آنها احترام خاصی بگذارد و این احترام آنقدر عمیق باشد که کسی به فکرش هم خطور نکند که به زندگی این بازیگر سرک بکشد. به نظر مردم این بازیگران آنقدر شریف هستند که چیز خاصی در زندگی خصوصیشان نیست که برای آنها جذاب باشد و با دستمزدهای کلانی که میگیرند، برای خود زندگی سالمی را تشکیل دادهاند. مثلاً علی نصیریان یکی از همین بازیگران است که سالهاست به عنوان بازیگری متین و پیشکسوت قدر دیده و بر مسند محبوبیت نشسته است. او به دور از جار و جنجال زندگی میکند و در کوچه و خیابان سربهزیر و آرام میآید و میرود و هر کس به او سلام و عرض ارادتی میکند، دستی روی سینهاش میگذارد و با خشوع احترام مردم را پاسخ میدهد.
اما چند سالی است که با رونق شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بازیگران، چه میانسال و چه جوان، خودشان وارد دنیای غوغاسالار رسانهای شدهاند و حتی بدون اینکه مردم ابراز نیاز کنند، جنجالی درست میکنند که دیده و مطرح شوند. این کار آنها چند دلیل میتواند داشته باشد. یکی اینکه کارگردانان و تهیهکنندگان آنها را بازی نمیدهند و این گروه برای جلب توجه و خودی نشاندادن از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و با راه انداختن جار و جنجالی برای چند روزی در صدر اخبار قرار میگیرند. مثلاً خانم بازیگری درباره یک تیم فوتبال واکنشی غیرمتعارف انجام میدهد و برای چند روزی بهشدت دیده میشود. با این کار او که مدتی است منزوی شده، دیده میشود و حس درونیاش راضی میشود که در علم روانشناسی این روش را احساس نیاز شدید به نوازش و دریافت هرچند منفی مینامند. در این روش فرد حتی شاید فحش بشود اما درونش راضی میشود چون بالاخره دیده شده و یادآوری کرده که من هم هستم.
این جار و جنجالها یک مزیت دیگر هم برای این بازیگر دارد و دنبالکنندههای او را در شبکههای اجتماعی بویژه اینستاگرام افزایش میدهد و دلالانی هم وارد معرکه شده و به این بازیگر یادآوری میکنند که از این همه دنبالکننده سود اقتصادی هم میتواند ببرد و میتواند برای شرکتهای مختلف تبلیغات کند! پس این جار و جنجال علاوه بر اینکه باعث دیدهشدن او میشود، سود مالی نیز برایش به همراه میآورد و میتواند با یک تیر دو نشان بزند. برای همین است که او گاهگاهی بازی روانی و جنجالی تازهای راه میاندازد تا کرکره دکان مجازیاش همیشه بالا بماند و سودی عایدش شود.
اندازه نگه دار که اندازه نکوست!
برخی از این بازیگرهای بهاصطلاح انساندوست برای رونق اقتصادی صفحه اینستاگرام خود حتی دست به کارهای غیرانسانی هم میزنند. مثلاً به قالب حمایت از کودکان و زنان بیسرپرست یا بدسرپرست فرو میروند و با قلقلکدادن حس بشردوستی مردم، آنها را بهظاهر به سمت این حرکت بشردوستانه میبرند و صفحه مجازی خود را پربازدید میکنند. اما واقعیت این است که آنها در این شرایط دارند برای یک بنگاه تجاری که تحت پوشش نام خیریه معلوم نیست چه کارهایی میکند، فعالیت میکنند و پول خوبی هم میگیرند. همین چند روز قبل بود که یکی از همین بازیگران خانم که صفحه اینستاگرامش رکوردار فالوور (تقلبی و واقعی) است، به دیدن بچه بیماری به نام امیرعلی رفت و در حالی که بچه اصلاً حال و روز خوبی نداشت، با او سلفی گرفت؛ غافل از آنکه این حرکت زشتِ او را یکی ثبت میکند و در همین دنیای مجازی منتشر میکند تا مردم بدانند این بازیگر چندان هم دلش برای امیرعلی بیمار نسوخته بلکه او آمده تا از این کودک معصوم عایدی و سود خود را کسب کند و برود!
حکایت ازدواج خانم بازیگر خاص هم حکایت همین سود و عایدی مالی و دیده و مطرحشدن است. حالا با توسعه فضای مجازی لازم نیست مردم خودشان دست به کار شوند و درباره بازیگران کنجکاوی به خرج دهند و از هر جا شده، اخبار زندگی آنها را به دست آورند. بازیگرانی هستند که خودشان پرده از حریم شخصی خود برداشته و آن را با رنگ و لعاب زیادی در معرض دید مردم قرار میدهند و گاهی آنقدر در این راه افراط میکنند که مردم به آنها گوشزد میکنند که: خانم محترم! اندازه نگه دار که اندازه نکوست.
کسب پول و درآمد از فضای مجازی کار و حرفه تازهای است که آزمون و خطاهای خاص خود را دارد. این فضای کسب و کار شاید برای جوانانی که در دنیای واقعی کار و کسبی پیدا نمیکنند یا برای زنان سرپرست خانوادهای که از این فضا برای تبلیغ دستسازهای خود استفاده میکنند، خوب باشد اما برای بازیگری که ماهیانه میلیونها تومان درآمد دارد، استفاده از این فضا برای تبلیغات فلان برند، آن هم در لباس عروسی نهتنها جذاب نیست بلکه مشمئزکننده و ضداخلاقی هم هست.
فخرفروشی به ازدواج مجدد و اینکه همسر من دارای چه ویژگیهای منحصربهفردی است و چقدر عاشقانه مرا دوست دارد، شاید برای دختری که در حاشیه جامعه زندگی میکند و ناگهان برایش اتفاق عجیب و مهمی رخ داده و با مردی پولدار ازدواج کرده، عجیب و شگفتانگیز باشد و بخواهد آن را به همه عالم و آدم بگوید اما واقعیت این است که شما دیگر چرا خانم؟ شما که همسر سابقتان یکی از نامهای معروف سینما و تلویزیون است و از او فرزندی هم دارید! آیا این همه جار و جنجال پرسود عروسی برای بهاصطلاح رو کم کنی همسر سابق بود؟ به هر حال ازدحام تبلیغاتی ازدواج شما آنقدر زیاد بود که راستش را بخواهید به ضدتبلیغ تبدیل شد.
نظر شما