قدس آنلاین- تاسوعا در فرهنگ عزاداری شیعه با نام ابوالفضل العباس(علیهالسلام) عجین شده که مردم با بیان دلاوریها و رشادتهای ایشان در کنار برادرش حسین(علیهالسلام) به سوگواری میپردازند. از ادب و وفا و شجاعت عباس بن علی(علیهماالسلام) بارها شنیدهایم، اما در این گفت و گو حجت الاسلام حسین عباسی، مسئول روابط عمومی اتاق تبلیغ خراسان و استاد حوزه و دانشگاه، پیرامون شخصیت ایشان در کلام معصوم(علیهالسلام) با ما سخن گفت که در ادامه تقدیم میشود:
از شخصیت حضرت ابالفضل العباس(علیهالسلام) در محافل و مجالس کم گفته شده و همیشه این بخش در سایه فداکاری روز عاشورا و ادب ایشان پنهان مانده، درست است؟
امام صادق(علیهالسلام) همواره از عمویش عباس(علیهالسلام) تجلیل به عمل میآورد و با درود و ستایش های عطرآگین فراوان از او یاد میکرد و مواضع قهرمانانهاش در روز عاشورا را بزرگ میداشت. امام درباره قمر بنیهاشم(علیهالسلام) فرموده است: «عمویم عباس بن علی بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. همراه برادرش حسین جهاد کرد، به خوبی از بوته آزمایش بیرون آمد و شهید از دنیا رفت. »
امام صادق(علیهالسلام) از برترین صفات مجسم در عمویش که مورد شگفتی اوست نام میبرد که یکی از آنها تیزبینی است. تیزبینی، دستاورد استواری رأی و اصالت فکر است و کسی بدان دست پیدا نمیکند مگر پس از پالودگی روان، خلوص نیت و از خود راندن غرور و هواهای نفسانی، بنابراین بصیرت ایشان حاصل پاکی روان و تسلط او بر بدیها و زشتیهاست.
از تیزبینی و تفکر عمیق بود که ایشان به تبعیت از امام خود امام حسین(علیهالسلام) برخاسته و بدین گونه به قله شرف و کرامت دست یافت و خود را بر صفحات تاریخ جاودانه ساخت. چنان که هرجا نامی از حسین به میان میآید، به دنبال آن از ایشان هم یاد میشود.
پس تا وقتی ارزش های انسانی پایدار است و انسان آنها را بزرگ میشمارد، در برابر شخصیتی بیمانند همچون عباس بن علی(علیهماالسلام) که بر قله بلند انسانیت رسیده، همه مدعیان ارزش و کرامت انسانی سر بر زمین میسایند و کرنش میکنند.
امام صادق درباره ایمان محکم حضرت عباس(علیهالسلام) هم فرموده بودند.
بله؛ یکی دیگر از صفات برجسته حضرت، ایمان استوار و پولادین ایشان است. از نشانه های استواری ایمان حضرت، جهاد در کنار برادرش با هدف جلب رضایت پروردگار متعال بود و همان طور که در رجزهایش در روز عاشورا بیان داشت از این جانبازی کمترین انگیزه مادی نداشت و همین دلیلی گویاست بر ایمان استوار حضرت که امام صادق(علیهالسلام) از آن یاد میکنند.
ایمان استوار از اعتقاد و یقینی استوار سرچشمه میگیرد، فرزند برومند علی بن ابی طالب(علیهالسلام) با اعتقاد و یقین قلبی به خدا و رسولش، امام حسین را که از پدر با او یکی بود، امام حق و هدایتگر میدانست، بنابراین به او و راه و هدف او ایمان محکم داشت که بر این اساس تسلیم اوامر و فرامین ایشان هم بود و همین ایمان استوار او را مصمم بر جانبازی در رکاب او و حمایت از او کرد که به این جایگاه عظیم دست یافت.
گویا فرمایش امام صادق(علیهالسلام) درباره ایشان محور بحث ما شده، در بخشی دیگر امام فرمودند همراه با برادرش جهاد کرد، درباره این مسئله هم توضیح بفرمایید.
فضیلت دیگری که امام صادق(علیهالسلام) برای عباس بن علی(علیهماالسلام) نام میبرد، جهاد تحت فرماندهی سالار شهیدان است. جهاد در راه آرمان برادر، بزرگترین فضیلتی بود که حضرت ابوالفضل(علیهالسلام) بدان دست یافت و نیک از عهده آزمایش آن به درآمد و در روز عاشورا چهرهای از خود نشان داد که در دنیای دلاوری و شجاعت بیمانند است.
علمداری سپاه و رسیدگی به خاندان نبوت، حفاظت از برادر مظلوم و اهل بیتش با خون خود، کوشش برای رساندن آب به خیمهها و تندی و غضب با دشمن وقتی که به وی پیشنهاد امان داد، در کنار ادب و حیا و وفای عباس در برخورد با حسین بن علی(علیهماالسلام)، زینب کبری و بقیه اهل بیت همه از اخلاص وی در جهاد و یقین قلبی و ایمان محکم او حکایت دارد که در نهایت به فرموده امام صادق(علیهالسلام) در همین راه به شهادت رسید.
کیفیت خطبه خوانیهای امام علی(علیهالسلام) برای شیعه بارها بازگو شده، اما گویا غیر از حضرت زینب و امام سجاد که به پیروی از زبان بُرّان و بیان گویای علوی با خطبه خوانی به دشمن شجاعانه حمله ور شدند، عباس بن علی هم پیش از آنها خطبهای غرا خوانده است.
بله؛ پیش از حرکت کاروان حسینی از مکه به سمت کوفه، عباس بن علی(علیهالسلام) پس از حمد و سپاس خداوند متعال، خطبه شجاعانه و روشنگرانه خود را چنین آغاز کرد که «ای ناسپاسان گناهکار، آیا راه بیت(کعبه) را بر امام نیکوکاران میبندید؟ چه کسی سزاوارتر به این بیت است از دیگر موجودات؟ و چه کسی نزدیکترین به این خانه است؟ و اگر حکمتهای خداوند بلند مرتبه نبود و اسرار بالا و امتحانات موجودات نبود، همانا بیت به سوی ایشان(حسین) پرواز میکرد؛ قبل از اینکه مردم حجر را لمس کنند، حجر دستانش(حسین) را استلام میکند و اگر خواستِ مولای من خواست خداوند رحمان نبود، هر آینه بر سر شما مانند بازِ شکاری که بر گنجشکان فرود میآید، نازل میشدم. »
ایشان بعد تهدید دشمن، ادامه داد: «آیا قومی(بنی هاشم) را که مرگ را در کودکی به بازی میگرفتند میترسانید، در حالی که الان در مردانگی قرار دارند. همه جانم فدای آقا و مولای همه موجودات که برترین است. هیهات؛ بنگرید به کسی(یزید) که شراب مینوشد و به کسی که صاحب حوض کوثر است؛ و به کسی(امام حسین) که در خانه وحی و قرآن است. بنگرید به کسی(یزید) که در بیتش اسباب لهو و نجاست است و به کسی که در خانهاش نزول آیات و تطهیر و پاکی است.
حضرت عباس پس از این مقایسه چنین گفت که «شما در غلطی واقع شدید که قریش واقع شدند، زیرا اراده قتل پیامبر(صلی الله علیه و آله) را کردند و شما اراده قتل پسر دختر پیامبرتان را و این حیله برای کشتن پیامبر تا وقتی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) زنده بود ممکن نشد. پس چگونه ممکن است کشتن اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) تا وقتی که من زندهام...
این خطبه عباس بن علی بن ابی طالب(علیهم السلام) بود که شجاعانه و با بصیرت و ایمان محکم در حمایت از حسین بن علی(علیهماالسلام) در برابر دشمنان او قرائت شد خطبهای که دوستان را به وجد میآورد و دشمنان را به لرزه، خطبهای که از بزرگی روش و منش ابوالفضل العباس(علیهالسلام) حکایت دارد.
در منابع تاریخی در باره حضرت عباس(علیهالسلام) و بیانات ایشان مواردی محدود را مییابیم، اما همان هم از کمال، شجاعت و دلاوری ایشان حکایت دارد، پیرامون این زاویه از زندگی ابالفضل(علیهالسلام) بفرمایید.
عباس نخستین فرزند حضرت علی(علیهالسلام) ازام البنین است، امام علی(علیهالسلام) در مورد علت ازدواج خود باام البنین میفرماید: «می خواهم که برایم پسری شجاع و اسب سواری رزمجو به دنیا آورد تا در کربلا یاور فرزندم حسین باشد». صاحب کتاب «تنقیح المقال» در مورد آن حضرت میگوید «وکان شجاعاً فارساً و سیماً جسیماً یرکب الفرس المطهّم ورجلاه تخطان الارض. آن حضرت، شجاع، اسب سوار، خوش سیما و تنومند بود، درحالی که براسب سوار میشد پاهایش بر زمین کشیده میشد. »
بله متأسفانه سخنان این رادمرد بزرگ تاریخ در حق مولا و مقتدا و برادرش حسین به طور کامل به ثبت نرسیده است، مگر سخنانی که در لحظات حساس و سرنوشتساز از آن حضرت نقل شده است.
یکی از آن مواقع حساس وقتی است که شمر از هم طایفه بودن خود باام البنین سوء استفاده کرد و خواست با دادن امان نامه عبیدالله به فرزندانام البنین بر زخم دل عزیز زهرا نمک بپاشد، اما اینجا عباس(علیهالسلام) غیرت و مردانگی خود را به نمایش گذاشت و نه تنها از امان نامه او خوشحال نشد، که حتی از او خشمگین شد و فرمود: «تبت یداک... دستانت بریده باد و لعنت بر آن امانی که برای ما آوردهای! ای دشمن خدا! به ما پیشنهاد میکنی که برادر و آقای خود حسین فرزند فاطمه(س) را رها کنیم و تحت فرمان ملعونین و فرزندان ملعونین درآییم؟ »
و یکی دیگر از حساسترین لحظاتی که عباس با سخنان خود بر قوت دل برادرش حسین افزود، شب عاشورا بود که پس از خطبه ابی عبدالله(علیهالسلام) به نمایندگی از اهل بیت(علیهم السلام)، امام را مخاطب ساخت و عرض کرد: «هرگز تو را ترک نخواهیم کرد. آیا پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هرگز چنین روزی را نیاورد».
یکی دیگر از فرازهای تاریخ که بیانگر ارادت صمیمانه و وفای ابوالفضل(علیهالسلام) نسبت به برادرش حسین(علیهالسلام) است، لحظهای است که عباس تنهایی برادرش را مشاهده کرد، نزد آن حضرت آمد و عرض کرد آیا مرا رخصت میدهی تا به میدان بروم؟ امام(علیهالسلام) گریه شدیدی کرد و فرمود: «ای برادر تو صاحب پرچم و علمدار من هستی! عباس گفت: «ای برادر! سینهام تنگ و از زندگی خسته شدهام و میخواهم از این منافقان خونخواهی کنم». امام(علیهالسلام) فرمود: «برای این کودکانم کمی آب تهیه کن». عباس(علیهالسلام) وقتی به شریعه فرات رسید، یاد عطش حسین و اهل بیتش، او را از نوشیدن آب بازداشت و ابیاتی را سرود که در آن ابیات زندگی بعد از امام حسین(علیهالسلام) را خواری و ذلت میداند.
نظر شما