۱۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۰
کد خبر: 566723

عفو و بخشش در ایجاد آرامش فکری سهم بسزایی دارد، زیرا بخشیدن و گذشت کردن مقدمه‌ای برای ایجاد الفت و آشتی است، بر خلاف دروغ و تربیت و ناسزاگویی و خشونت و خیانت که در روح و جان آدمی هیجان زیادی به وجود می‌آورد و به راحتی از بین نمی‌رود.

قدس آنلاین- عفو و بخشش در ایجاد آرامش فکری سهم بسزایی دارد، زیرا بخشیدن و گذشت کردن مقدمه‌ای برای ایجاد الفت و آشتی است، بر خلاف دروغ و تربیت و ناسزاگویی و خشونت و خیانت که در روح و جان آدمی هیجان زیادی به وجود می‌آورد و به راحتی از بین نمی‌رود.

بخشش، بر خلاف روحیه تلافی کردن، رفتار غریزی و خود به خود نیست، بلکه بخشیدن یک نوع رفتار انتخابگرایانه همراه با عطوفت و مهربانی است تا آن هایی که ما را رنجانده‌اند آزادانه ببخشیم، زیرا بخشش صرفاً بدان معنا نیست که ما فقط بگوییم «من تو را بخشیدم» بلکه بخشش رها کردن خشم و آسوده سازی قلب و روح از تنفر ایجاد شده در دل است.

حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در پیمان نامه خود به مالک اشتر می‌فرماید: «ای مالک نسبت به آنان (مردم) چونان حیوان درنده‌ای مباش که دریدن و خوردن آنان را غنیمت بدانی. زیرا مردم دو گروهند یا برادران دینی تو هستند یا همانند شما انسان هستند که در معرض رنج و گرفتاری قرار دارند و (برای برون رفت از مشکلات خود) آگاهانه یا ناآگانه خلاف می‌کنند. بنابراین، چنان که خودت دوست داری که خداوند از گناهانت درگذرد، تو نیز آنان را مشمول عفو و بخشش خودت قرارداده و از خطاهایشان درگذر و این را نیز بدان که هرگز از گذشت و بخشش پشیمان نشو و از کیفر دادن خوشحال مباش».

ناگفته پیداست که مؤمنان و خداباوران، تصمیم‌های فضیلت مدارانه زندگی خود را در برابر پروردگار می‌بینند و او را حاکم و ناظر زندگی خود می‌دانند و به هر میزان که این ارتباط ملکوتی بیشتر شود، انسان احساس آرامش بیشتری می‌کند، همان گونه که به هر مقدار این ارتباط محدودتر باشد، ترس و اضطراب بیشتری بر انسان چیره می‌شود.

این گونه ارتباطات ملکوتی که از رهگذر عفو و بخشش و صداقت و صفای دل و... برای انسان به وجود می‌آید و پیش از آنکه از انسان در آخرت دستگیری نماید، تضمین کننده سعادتمندی ما در دنیاست.

برای رسیدن به قله صبوری و عفو و گذشت، اسلام مهم‌ترین راهکار اجرایی قابل توجهی را فراروی انسان قرار می‌دهد و آن بازگشت به اردوگاه ایمان است.

ایمان به خدا

طبق تعاریفی که از اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده، ایمان در حقیقت عبارت است از اعتقاد قلبی و تصدیق زبانی و پس از آن فرمود به قلمرو عمل و عملگرایی.

وقتی سخن از اعتقاد قلبی به میان می‌آید منظور آن باوری است که هیچ گونه شک و تردیدی در آن راه نیابد و وسوسه‌ها و اوهام در آن تأثیر نگذارد. چنین شخصی همه افکار خود را برای رسیدن به یک هدف ساماندهی و مدیریت می‌کند و همه تلاش خود را برای رسیدن به آن هزینه نماید و هیچ هدفی غیر از خشنودی رضای خداوند نمی‌تواند او را قانع کند و به همین سبب است که هرگز در پیچ و خم زندگی و جهت یابی آن سردرگم نمی‌شود و حریم آرامش را نمی‌شکند.

بر خلاف، انسان هایی که ایمان در دل آنان رنگ باخته است، این افراد همواره با اندیشه‌ها و افکار موهوم و با نگرانی‌های حاصل از بی هدفی دست به گریبان هستند، بنابراین در درون خود گرفتار پیکار و در تصمیم گیری‌های خود دچار تحیُّر و سرگردانی‌اند.

در قرآن مجید آمده است: «آنان که ایمان آوردند و ایمان خود را با ظلم و ستم آلوده نساختند ایمنی از آنِ آن‌هاست و آن‌ها هدایت شدگان هستند». پر واضح است، در این آیه، خداوند امنیت را برای مؤمنانی قرار داده است که ایمانشان را به ظلم آغشته نکرده و همواره از اوهام و خیالات و وسوسه‌های شیطانی فاصله گرفته‌اند.

از این رو باید گفت، تأثیر ایمان در آرامش و امنیت روحی و روانی برای هیچ کس جای تردید نیست، همان طور که ناراحتی وجدان و سلب آرامش و امنیت به دلیل ارتکاب معاصی و وسوسه‌های شیطانی نیز برکسی پوشیده نیست.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.