قدس آنلاین- سرودن و نوشتن از آن اموری است که خیلیها فکر میکنند توانایی انجام آن را دارند، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. این را از این جهت گفتم که در این دو سه دههای که بهطور جدی به ادبیات و مشخصاً شعر پرداختهام، آن را بارها و بارها دیدهام.
در این میان البته آنچه برایم قابلتأملتر بوده، برخورد خیلیها با ادبیات کودک بوده است؛ بهگونهایکه سادهترین بخش ادبیات را نوشتن برای بچهها دانستهاند و بر این اساس دست به قلم شدهاند و شبهشعر یا شبهداستانی نوشتهاند و البته اقدام این عزیزان تنها به نوشتن خلاصه نشده است، چون با تولید کتابشان، آنها شاعرانی صاحب کتاب شدهاند و دچار این توهم که کار کردن برای کودکان یعنی همین.
وقتی به آثاری که از این رهگذار خلق شدهاند نگاه میکنیم، با اثری بهشدت دچار کاستی روبهرو میشویم؛ اثری که نه مایه ادبی دارد و نه از لحاظ شکل ظاهر و گرافیک کار در حد و اندازههای قابلقبول است. نکته جالب درکنار این کاستیهای ادبی و هنری در اینگونه آثار این است که سازندگان اینگونه شعرها، رسالت تربیت کودکان را برای خود تعریف کردهاند و خواستهاند از این راه به کودک چیزی و یا چیزهایی یاد بدهند و فکر کنید این بیمایه بودن در بخش ادبی و هنری بهعلاوه دغدغه اینکه باید در کتاب، نکتهای اخلاقی و یا تربیتی هم آموزش بدهند، چه ملغمهای ساخته است.
بارها آثاری از ایندست را قبل از چاپ ارزیابی کردهام و بعد از اینکه ارزیابی بنده باعث شده است ناشر از چاپ اثر صرفنظر کند، صاحب اثر به دفاع از اثر خود برخاسته و در آن دیدارها بیشتر متوجه عمق فاجعه شدهام. مثلاً اگر به شاعر و یا شاعره محترم این نکته را گوشزد کردهام که در این مصرع، وزن شعر شما ایراد دارد و یا این قافیه درست نیست، صاحب اثر به دفاع برخاسته است که این شعر برای کودکان است و لازم است اینقدر دقیق باشد؟ در آنجور مواقع من ماندهام که بعضیها تا چهاندازه مخاطب کودک را دستکم گرفتهاند و چگونه به خود اجازه دادهاند قواعد سرودن یک شعر را زیر پا بگذارند، آن هم به این بهانه که مخاطب ما بزرگسال نیست.
نکته دیگری که در این دیدارها نصیبم شده، این بوده است که این شاعران معمولاً هیچ شناخت حتی نسبی هم از ادبیات کودک ندارند. مثلاً وقتی از آنها میپرسید از کدام شاعر کودک شعر خواندهاید و شعر کدام شاعران را میپسندید؟ با این پاسخ روبهرو میشوید که من کسی را نمیشناسم، اما یک کتاب دیدم که احساس کردم شعرهای من از این شعرها بهتر است و خانوادهام تشویقم کردند که شعرهایم را چاپ کنم. در این مواقع با خودم فکر میکنم مبنای سنجش از اهلنظر به خانواده و دخترخاله و پسرخاله و همکلاسی تغییر یافته است.
معمولاً اینگونه شاعران اگر کتابی دستشان رسیده، اثری از جنس آثار خودشان بوده و نه شاعرانی که شعر آنها میتواند مبنای سنجش دیگر آثار خلقشده باشد.
کوتاه سخن اینکه هرساله در کشورمان و بهدست آنهایی که تهذوقی دارند و بیشتر مواقع بهمدد پرداخت مبلغی به ناشران، کتابهایی به چاپ میرسد که ذوق کودکانمان را خراب میکند، آنها را از خواندن دلزده میکند و ازطرفی این آثار هزینهای است برای کشورمان که باید فکری برای آن کرد.
نظر شما