به گزارش خبرنگار قدس آنلاین؛ ساعت چند دقیقه ای از ۹ صبح روز سه شنبه یکم اسفندماه گذشته است. داخل محوطه دانشگاه فرهنگیان خرم آباد جوانان و نوجوانان سیاه پوشی در حال فعالیت هستند که روزهای جنگ را درک نکرده اند. اما نیروی این شهدای گمنام چنان قوی و تاثیر گذار است که گویی این جوانان در میانه جنگ بوده و آن شور کربلایی را در جان خود دارند. اندک اندک جمع مستان می رسند.
شهرام شرفی روزنانه نگار خرم آبادی در حال ثبت لحظات است با او گرم گفتگو هستم که حاج آقا گراوند معاون فرهنگی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی لرستان به همراه پاپی قاری خوش طنین قرآنی به جمع ما می پیوندند. قبر شهید گمنام را وسط حیاط دانشگاه فرهنگیان آماده کرده اند. قرار است یکی از گمنامان تاریخ هشت ساله دفاع مقدس را در این جا به یادگار بگذارند.
صدای مارش می آید ، گروه موزیک ارتش جمهوری اسلامی ایران تو را پیوند می زند به روزهای جنگ، روزهای وضعیت قرمز و سبز و صدای که هم اکنون از رادیوی ایران می شنوید.
صدای مارش تو را می برد به بازی دراز و در سنگری نمور پیوندت می دهد به بسیجی ده ساله که زیبایی های این دنیایی زندگی را نادیده گرفته بود.
صدای مارش تو را می برد به میمک و رهایت می کند در شب های سرد چنگوله.
صدای مارش تو را پیوند می زند به شب های برفی آلاواتان و دستت را می گیرد تا با رمل های تنگه چژابه هم بازی ات کند.
صدای مارش تو را می برد به پانزده سالگی ات. به روزهای داغدار هشت سال دفاع مقدس.
شهید گمنام را روی سکویی در محوطه دانشگاه فرهنگیان گذاشته اند و تو را با خاطرات آن روزها تنها گذاشته اند. سر بر می گردانی قطرات اشک چون دانه های مروارید بر گونه های شیرزاد بسطامی معاون جوان فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تو را پیوند می زند به پیشانی سوخته از جنگ پدرش در کردستان. چشمانت را می بندی و قطرات اشک رهایت نمی کند.
الحمدالله اولا و آخرا
نظر شما