تحولات لبنان و فلسطین

۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۲
کد خبر: 591367

سومین مرتبه‌ای است که در هواپیما نشسته‌ام تا به کرمانشاه بروم و به دیدن مناطق زلزله زده. نوبت اول یک روز پس از زلزله خودم را به سرپل ذهاب رساندم و رنج مردمی را دیدم که زلزله همه چیز را از آن‌ها گرفته بود و آن‌ها می‌بایست از نو زندگی خود را می‌ساختند. یادم هست روز

رکورد خانه سازی در زمین ترک خورده

قدس آنلاین-سومین مرتبه‌ای است که در هواپیما نشسته‌ام تا به کرمانشاه بروم و به دیدن مناطق زلزله زده. نوبت اول یک روز پس از زلزله خودم را به سرپل ذهاب رساندم و رنج مردمی را دیدم که زلزله همه چیز را از آن‌ها گرفته بود و آن‌ها می‌بایست از نو زندگی خود را می‌ساختند. یادم هست روز دوم مردم برای خودشان با تلاش فراوان سرپناه می‌ساختند. گلایه فراوانی داشتند از نرسیدن کمک‌ها در ساعت‌های اولیه.

در نوبت دوم با جمعی از هنرمندان به سرپل رفتیم تا برای بچه‌های زلزله زده تئاتر اجرا کنیم، شعر و قصه بخوانیم و خلاصه به سهم خودمان حواس آن‌ها را از زلزله و غم هایش پرت کنیم. در آن سفر در مسیر روستاهای کوئیک راهی شدیم و چندین روستا را رفتیم. با اینکه یک ماه از زلزله گذشته بود، اما هنوز افراد زیادی در روستاهای زیادی در چادر زندگی می‌کردند. در آن سفر مشکلی که بیش از پیش خودنمایی می‌کرد، نبود کانکس برای اسکان مردم زلزله زده بود و امکاناتی دیگری مانند حمام و سرویس‌های بهداشتی پیش ساخته.

کوئیک عزیز

 پرواز مشهد- کرمانشاه با تأخیر می‌پرد و تا به مقصد برسیم، ساعت هفت شده است. ساعت ۱۰ شب در سرپل ذهابیم. در زیارتگاه احمدبن اسحاق که بچه‌های صدا و سیما در حال ضبط برنامه‌اند و حاج حسین یکتا؛ مسئول قرارگاه امام رضایی‌ها که بین مردم نشسته است و مردم و او از مشکلات می‌گویند و نیازها. او از بیننده‌ها می‌خواهد که عید امسال را به کرمانشاه و مناطق زلزله زده سفر کنند تا در کنار این مردم زجر کشیده باشند.

خانمی می‌گوید: ما در این منطقه جنگ را تجربه کردیم و با سختی بیگانه نیستیم و مطمئن هستیم که دوباره این جا را با تلاش و کمک مردم می‌سازیم.

برنامه که تمام می‌شود، ساعت ۲۳ شده و فرصتی است برای اینکه سراغ دو خانواده‌ای برویم که در چادر زندگی می‌کنند؛ آن هم در چادرهایی که روی قبرها بر پا شده اند!

یکی از زن‌ها که بچه‌اش را بغل گرفته، می‌گوید: این وضعیت زندگی ماست. قبلاً وقتی می‌خواستیم وارد قبرستان بشویم، می‌بایست «بسم الله» می‌گفتیم، اما الآن ما روی همین قبرها چادر زده‌ایم و این جا زندگی می‌کنیم!

کنارش دخترش ایستاده است که کلاس پنجم است. او از ترس شبانه‌اش از قبرها می‌گوید و از رعد و برق‌های شب بارانی و من فکر می‌کنم که چه کودکیِ غمگینی!

خانه سازی در ۲۷ روز

فردا صبح بیرون می‌زنیم به امید رفتن به کوئیک برای دیدار با مهندس حاج سعید قاسمی؛ فرمانده قرارگاه مهندسی حاج احمد متوسلیان در کوئیک عزیز. در راه راننده برایمان از وضعیت روستایی می‌گوید که ساکن آن است. راننده می‌گوید: روزهای اول، آستان قدس رضوی خوب به کمک مردم روستای دلنکان علیا آمد، اما الآن نیاز به بازسازی روستا هست چون مردم کانکس دارند و با نزدیک شدن به فصل گرمای بالای ۵۰ درجه که بتدریج از اواسط اردیبهشت ماه به سراغ منطقه می‌آید، باید هرچه سریع‌تر به فکر ساخت خانه باشیم.

به روستای کوئیک عزیز می‌رسیم و علی مختاری؛ مسئول اطلاع رسانی و رسانه قرارگاه در کمترین زمان، هماهنگی‌ها را انجام می‌دهد و با ما همراه می‌شود تا دوری در روستا بزنیم و پروژه‌های انجام شده را ببینیم. او برایمان از کارهای انجام شده در این سه ماه و همکاری گروه‌های متعدد جهادی دانشجویی می‌گوید تا برسیم به حاج سعید.

در یکی از خانه‌های در حال ساخت با شیروانی قرمز رنگ که کارگران در حال تکمیل آن هستند و این طور به نظر می‌رسد که روزهای پایانی ساخت خود را سپری می‌کند، با حاج آقا روبه‌رو می‌شویم و با ما احوالپرسی گرمی می‌کند. از او می‌خواهیم برایمان از کارهای انجام شده بگوید و او می‌گوید: تا به حال ۱۷ خانه در کوئیک عزیز ساخته شده است. این خانه‌ها به همت کمک‌های نقدی خیرین که از سراسر کشور به فکر این مردم مصیبت دیده بودند و بچه‌های قرارگاه ساخته شده است و نکته‌ای که در ساخت این خانه‌ها به آن توجه شده است، استفاده نکردن از حتی یک آجر است و فقط با بتن و میلگرد بنایی ساخته شده است که می‌تواند تا زلزله ۹ ریشتری را تاب بیاورد.

او مدت زمان ساخت هر خانه را که متراژ آن‌ها بین ۵۷ تا ۱۴۰ متر است به مبلغ تمام شده ۵۵ میلیون تومان در مدت زمان ۲۷ روز اعلام و اضافه می‌کند: اگر مشکل مالی نباشد، آمادگی داریم که در کوتاه‌ترین زمان برای همه، خانه بسازیم چون ماجرای خانه سازی را مافیای مسکن بزرگ کرده‌اند، اما برای روحیه جهادی، هیچ کاری سخت و دشوار نیست.

در ادامه به محلی که قدمگاه رهبری است، می‌رسیم. همان جایی که رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان به دیدارشان با یک خانواده چادرنشین در روستای کوئیک عزیز اشاره کردند که در آن از خانمی پرسیدند آیا به شما پلاستیک داده‌اند و او پاسخ داد بله و رهبری در آن دیدار گفتند از آن سؤالی که پرسیدم، شرمنده شدم. مگر با پلاستیک می‌توان از نفوذ گرما و سرما جلوگیری کرد؟ حالا این نقطه به همت بچه‌های جهادی قرارگاه تبدیل به یک مرکز فرهنگی برای اهالی روستا شده است و بچه‌های قرارگاه توانسته‌اند رکورد خانه سازی را در قالب مرکز فرهنگی با متراژ ۵۷ متر ظرف مدت ۱۰ روز بشکنند.

خانه داریم، اما وسیله نداریم

سه زن مشغول تمیز کردن اتاق‌های تازه ساخته شده‌اند. با آن‌ها همصحبت می‌شوم. یکی از آن‌ها می‌گوید: ما الآن صاحبِ خانه شده‌ایم، اما متأسفانه ما همه وسایل زندگی خودمان را در زلزله از دست داده‌ایم و پول و سرمایه‌ای هم نداریم که بتوانیم برای خودمان وسیله بخریم و حالا نمی‌دانیم که باید چه کار کنیم؟

مرد راننده‌ای که روستاهای اطراف را خوب می‌شناسد، می‌گوید: بعضی از روستاها وضعیت بهتری دارند، اما بعضی روستاها هستند که هنوز مشکلات آن‌ها زیاد است. او ادامه می‌دهد: روستاهای تپه ماران، تپانی، روستای سراب ذهاب و ... از جمله این روستاها هستند.

باید زودتر کاری کرد

در سومین سفر به روستاهای سرپل و شهر سرپل بعد از دیدن وضعیت یکی دو روستا و شنیدن حال و احوال مردم روستایی و مردمی که در شهر زندگی می‌کنند، به این نتیجه می‌رسم که وضعیت زلزله زدگان لااقل در بخش تأمین کانکس‌ها در روستاها از شهر سرپل بهتر است. یاد حرف‌های زنی می‌افتم که شب قبل در سرپل ذهاب می‌گفت: من سه پسر دارم که هر سه آن‌ها هم بیکارند. شوهرم از کار افتاده است و خودم مشکل اعصاب دارم و مانده‌ایم با این چادر که باید چند نفر در آن زندگی کنیم؛ آن هم پس از گذشت سه ماه از زلزله.

او چادر را بلند کرد و زیر آن را که خیس بود، نشانم داد و گفت: وضعیت ما را ببینید. آیا ما بعد از گذشت سه ماه از زلزله هنوز باید در این چادرها با این وضعیت زندگی کنیم؟ شما بگویید خدا را خوش می‌آید؟ مگر ما چه گناهی کرده‌ایم که باید این وضع را تحمل کنیم؟

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.